تا اواخر دهه 80 شمسی، کمتر سیاستمدار و نظامی غربی بود که نام "قاسم سلیمانی" را شنیده باشد، اما با آغاز جنگ در "سوریه"، طولانیشدن آن و خصوصا منازعات "عراق"، شهرت این فرمانده را عالم گیر کرد.
حالا غربیها، با کابوسی متفاوت از خیالپردازیهای هالیوودی مواجه بودند که هم مورد نفرتشان بود و هم چارهای جز تحسینش نداشتند. جان مگوایر افسر سابق سازمان سیا در عراق میگوید: او قویترین مامور مخفی در خاورمیانه است... و هیچکس او را نمیشناسد.
اما ما، حاج قاسم را میشناسیم. او همرزم خاکی و بیادعای "حاج همت"، "مهدی باکری" و "علی هاشمی" است. سردارانی که در اذهان مردم ایران، خلق و خویشان، تنه به تنه فرشتگان میزند و در مرز اسطورگی قرار دارند. سردارانی که در حافظه تاریخی ملت مسلمان ایران، نامشان با "جهاد اکبر" بیشتر از "جهاد اصغر" پیوند خورده است.
"حاج قاسم" برای ایرانیان، از همان زمره و یادگار همان جانهای تابناک به شمار میرود و به همین دلیل، طی چند سال گذشته، به شخصیتی ملی تبدیل شده است. غربیها، خصوصا یانکیها، درست همین چهره "حاج قاسم" را نمیشناسند و از همین رو، فرزند کویر برایشان مرموز و رعبانگیز است.
برای کابویهای آمریکایی، مصداق فرمانده نظامی، یا "ژنرال رومل" است یا "ژنرال آیزونهاور". این دو به لحاظ الگوهای نظامی تفاوت زیادی با هم ندارند، به جز آن که جبهههایشان متفاوت است. اما "قاسم سلیمانی" با نبوغ نظامی حیرتانگیزش، زمانی که دست به سوی آسمان بلند میکند و به نماز میایستد، از تمامی ژنرالهای شناخته شده تاریخ نظامیگری مدرن، متمایز میشود.
در منطق کابویها، او هیچ تعریفی ندارد. انگار از دنیایی دیگر آمده است. او وحشت محض و یک کابوس است. باید "بتمن" و "سوپرمن" و "اسپایدرمن" به جنگش بروند. آنها هم که اوهامی بیش نیستند. و اینجا است که آینده تاریخ، بهگونهای متفاوت از تمامی محاسبات، ورق میخورد. آیندهای که بندگی و نماز، اصلیترین استراتژی نظامیاش خواهد بود. البته هستند بسیاری که این جملات را شعاری و تبلیغاتی خواهند دانست، اما چه باک؟ بگذار هر چه میخواهند بگویند و ببافند. تا اینجای کار، این سردار نمازخوان ما بوده است که پوزهی شیطان را با همه ی ناوگان و شکوه آهنینش، به خاک مالید. (برگرفته از کتاب جستاری در خاطرات حاج قاسم)
وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ
علیرغم این که «حاج قاسم سلیمانی را باید رزمنده ای با سی و چند سال سابقه جبهه دانست، این کتاب بنا نداشته به جز خاطرات سالهای دفاع مقدس، وارد مقطع دیگری از حیات جهادی ایشان شود. در این کتاب، تنها خاطرات و نکته هایی که از زبان خود ایشان بیان شده و سند آنها در اختیار گردآورنده بوده است، گزینش و منتشر شده اند. بدیهی است که حجم بسیاری از این قبیل در دسترس نبوده و از درج آن محروم بوده ایم.
این کتاب توسط انتشارات یا زهرا (س) در سال 1394 چاپ و منتشر شده است.