کتاب «الف. لام. خمینی»، مفصلترین کار تحقیقی پیرامون زندگی حضرت امام خمینی (ره) به شمار میآید. این کتاب که حاصل قلم آقای هدایتالله بهبودی و چاپِ موسسه پژوهشهای سیاسی است، به نوعی تکمله کتاب دیگر این نویسنده یعنی «شرح اسم»، زندگینامه آیتالله سیدعلی خامنهای است. اهمیت این کتاب در جمعآوری و تدوین بخش مهم و قابل توجه اسناد و خاطرات مربوط به امام در حد فاصل میلاد تا پیروزی انقلاب اسلامی است که ارزش تاریخی و تحلیلی کار را به طرزی چشمگیر افزایش داده است. با این حال، نویسنده کوشیده است که افزون بر پژوهشهای دقیق تاریخی، اثری عمومی و مطلوب همه اقشار مخاطبین ارائه کند.
این کتاب در دو بخش اصلی تدوین شده است. بخش نخست روایتگر زندگی علمی امام (قدس سره) در قم است، که بیش از چهل سال از عمر ایشان را در بر میگیرد. امام خمینی (قدس سره) در این مدت به فعالیتهای علمی و تخصصی در بالاترین سطوح حوزوی میپردازند که حاصل آن تربیت شاگردان بسیاری است که خودشان به علمای تراز اول در عصر خویش تبدیل شدند. بخش دوم نیز زندگی سیاسی حضرت امام است که از اواسط سال ۱۳۴۱ شمسی آغاز میشود و با فراز و نشیبهای فراوان در سال ۱۳۵۷، به پیروزی نهضت اسلامی میانجامد.
الف لام خمینی از خاندان امام (قدس سره) آغاز میشود و با روایت فرازهایی از زمان تولد و دوران کودکی ایشان به ذکر دورههای حساس تاریخ آن زمان میپردازد. گذار از مرزهای نوجوانی و جوانی و فتح قلههای علم و دانش، عبور از تمام بندها و زایش اندیشههای حقطلبانه، مبارزات و آغاز بیدارگریهای پی در پی...
در این کتاب که چیزی قریب به 1200 صفحه را در بر میگیرد، از اغلب اسناد قابل استفاده، از اسناد ساواک تا پرونده امام در بایگانی حوزه هنری، اسناد مرتبط با امام در شهربانی و نیز نخست وزیری، به همراه مجموعه خاطرات امام در صحیفه، طی چهار سال کار مداوم پژوهشی استفاده شده است. خوانندگان کتاب، افزون بر آشنایی با زوایای حیات فردی و سیاسی امام، با زندگی اجداد او و نیز شرایط اجتماعی و سیاسی کشور طی سالهای حیات امام نیز آشنا میشوند. نامگذاری کتاب به «الف. لام. خمینی»، افزون بر آنکه تلمیحی است به برخی فواتح سورههای قرآن، بیانگر نوعی رازآلودگی و اسرارآمیز بودن شخصیت و حیات حضرت امام است.
بخشی از کتاب:
آیتالله خمینی در زمستان 1342، هنگامی که دوران اقدامت اجباری خود را در تهران میگذراند، خبرهای تلخی از آسیبهای سرما به افراد فقیر و بیپناه دریافت کرده بود. سرمای آن سال، گروهی از مردمِ ندار را کشته بود. او بارها در سخنرانیهایش از آسیبپذیر بودن مردم محروم در برابر سرما یاد کرده بود و پیشرفتهای مورد ادعای حکومت شاه را به باد انتقاد گرفته بود. آن سال، شصت هزار تومان برای مصطفی پسرش فرستاد تا «با وجوهی که اهالی محترم میدهند، تحت نظر معتمدین محل، هر طور صلاح است تقسیم شود؛ چه خاکه زغال و چه آذوقه و لباس.» آقای خمینی در آستانه هر زمستان با امکانات موجود میکوشید دستکم سوخت زمستانی فقیران/زغال را تامین کند.