"پسر شهرزاد" مجموعهاي از زندگينامه، نامهها، مقالات و برخي مصاحبههاي مرحوم مهدي آذريزدي، نويسنده پرآوازه ادبيات كودك و نوجوان است. این کتاب، حاوی دو بخش با عنوان زندگینامة خودنوشت از «مهدی آذریزدی» داستاننویس ایرانی به همراه نامههایی است که وی در فاصلة سالهای 1374 تا 1376 در پاسخ نامههای نگارنده یا بیآنکه نامهای از سوی نگارنده در کار باشد نوشته است.
نکتهای که در این نوشتههای ارجمند و خواندنی جلبنظر میکند، شوخطبعی و طنز تلخ ـ و گاه شیرین ـ پیرمردی است که مظلومانه در کنج غربت ـ به شکلی شگفتانگیز در زادبوم مألوف ـ در کلبهای گلین گوشه انزوا گزیده، در به روی جهان بسته و با عشق ازلی ابدیاش ـ کتاب ـ به خلوت نشسته است. در این حال خاطرات خوش گذشته پیش از هبوط گاه بر وی یورش میآورند و ذهنش را به اشغال در میآورند و او با بردباری وصفناپذیری صبر پیشه میسازد و به آیندهای موهوم در ناکجاآباد دل میسپارد و بر این تقدیر ناهمساز چندان پای میفشارد تا سرانجام مرگ بر وی چیره میآید. آذریزدی در این نامهها، پند و اندرز؛ کلمات قصار؛ حکایت و لطیفه؛ فرزانگی و جوانمردی را به هم در آمیخته و فضایی سرشار از احساس، صداقت و ملاطفت را خلق کرده است. همچنین در پایان کتاب سه مقاله از آذریزدی، به همراه تصویر دو مصاحبه با وی و چند دستخط ضمیمه شده است.
اميركاووس بالازاده نويسنده اين كتاب درباره سابقه آشنايياش با مهدي آذريزدي می گوید: "پسر شهرزاد" كتابِ دل است. من و مهدي آذريزدي در ميدان انقلاب با هم آشنا شديم. بعداز ظهرها در ميدان انقلاب قدم ميزديم و كتاب ميخوانديم. بعد از مدتي او تصميم گرفت به يزد نقل مكان كند و پس از آن ارتباط ما به صورت نامهنگاري ادامه يافت. علاوه بر نامههايي كه از او به يادگار مانده، مقالاتي به صورت دستنويس و بيوگرافي از او را نيز در اختيار داشتم و با همكاري و همت آقايان بردستاني و عاليشوندي به صورت اين كتاب تأليف و منتشر شد.