حماسه فراموش شده زنان کرمانج شمال خراسان
ایلات و طوایفی که در شمال خراسان ساکناند تاریخ پرفراز و نشیبی دارند، این خطه در دوره قاجار شاهد درگیریهای محلی بین ترکمانان با کردها (کرمانجها) و دیگر اقوام این نواحی بوده است. درگیرهای بیامان این نواحی موجب شد تا انعکاس آن در ادبیات شفاهی و موسیقی محلی این نواحی نیز تأثیرگذار باشد. بخش مهمی از ادبیات شفاهی که به وسیله بخشیها، عاشیقها و ... روایت میشود، اختصاص به داستانهایی دارد که حکایت از جنگ و نبرد با دشمنانی است که درصدد تجزیه و غارت مال و جان مردمان مرزنشین این نواحی بودهاند.
روایتهای شفاهی دراینباره را یکی از پژوهشگران جمعآوری و با بررسی تاریخ کردهای خراسان آن را در چند جلد تدوین کرده است. نکته درخور تأمل اینکه؛ زنان نیز در این تهاجمات بینصیب نمانده و همواره بخشی از غارتها نصیب آنها شده است. سؤالی که مطرح است، اینکه، زنان و بانوان کرد زبان شمال خراسان در برابر تهاجمات چگونه از خود دفاع کردهاند؟ در این نوشتار نگاهی گذرا به حماسه زنان کرد شمال خراسان داریم که در برابر تجاوزات بیگانگان سکوت نکرده و همواره همچون شیرزنانی در دفاع از این مرز و بوم در مقابل متجاوزان استوار ایستادهاند. تشکیل دولت صفویه و سیاست مذهبی که شاهان این سلسله اعمال میکردند موجب شد تا در ساختار کلی جامعه نیز تحولاتی ایجاد شود. در این زمان خراسان به عنوان ایالتی دور از مرکز، شاهد وقایع عمدهای بود که دولت مرکزی نیز گرفتار آن بود. خراسان عصر صفویه همواره درمعرض تهاجمات بیگانگان بوده و تهاجمات ازبکها و تراکمه همواره موجب ناامنی درنواحی مرزی خراسان میشد؛ بنابراین سیاست تقویت مرزهای شمال خراسان در دوره صفویه به خصوص شاه عباس به مرحله اجرا درآمد. کردهای خراسان یکی از ایلات بزرگ چمشگزک میباشند که در عصر صفویه ابتدا به نواحی ورامین و سپس به نوار مرزی بجنورد، شیروان، قوچان و درگز کوچ کردند. عدهای از سران این قوم در دوره صفویه، افشاریه و قاجار جزو صاحبمنصبان نظامی بودند که نقش اساسی در تاریخ خراسان داشتند. حرکت اقوام کرد زبان به نواحی مرزی شمال خراسان این امکان را به وجود آورد تا این گروهها با توجه به نوع زندگیای که داشتند دردامنه رشته کوههای هزار مسجد و نواحی مرزی شمال خراسان ساکن شوند. بررسی تاریخ و تحولات محلی نشان میدهد، بین ترکمانان و قبایل شمال خراسان تنشها و درگیریهای مرزی وجود داشته است و قبایل کرد خراسان همواره به عنوان مرزبان از خود و مرزهای شمال خراسان دفاع کردهاند. در دوره قاجار شاهد اوج درگیریها و تحولات مرزی هستیم. ضعف حکومت مرکزی موجب میشود تا بنابر معاهداتی که منعقد میشود، بخشهایی از ایران منتزع و به روسها واگذار شود. ناصرالدین شاه قاجار در برابر زیادهخواهی روسها نتوانست کاری از پیش ببرد، بنابراین بخشهای از شمال خراسان از ایران منتزع شد. در ۲۲ محرم ۱۲۹۹/۱۴ دسامبر ۱۸۸۱ قرارداد آخال بین ایران و روسیه برای تعیین مرزها در مناطق ترکمننشین شرق دریای خزر منعقد شد و طی آن بخشهایی از کشورمان از جمله خیوه، بخارا، سمرقند، تاشکند، مرو، سرخس، نسا، ابیورد، عشقآباد و رونه که از ایران جدا و به روسها واگذار شده بود، به رسمیت شناخته شد.
جدایی مناطقی همچون فیروزه از ایران موجب شد تا تعدادی از سرداران و مرزداران شمال خراسان در مقابل این تصمیم بیتفاوت نبوده و مبارزاتی علیه حکومت مرکزی داشته باشند. گروهی از زنان کرمانج نیز در این اعتراضات دخیل بودند که روایت آن را «کلیما... توحدی» به طور مبسوط جمعآوری و شرح داده است. توحدی در دیماه ۱۳۲۰ هجری شمسی در روستای اوغاز تازه متولد شد و پس از پایان تحصیلات درشهریور۱۳۴۲ به خدمت سربازی رفت. او درسال ۱۳۴۵ باخرید یک دستگاه ضبط صوت به جمعآوری تاریخ منطقه پرداخت و روایتهای قدیمی را ضبط کرد. مهمترین اثر او «حرکت تاریخی کرد به خراسان» که در چند جلد تألیف شده است.
فیروزه در حال حاضر نام روستایی در استان آخال در کشور ترکمنستان است. این روستا تا قبل از پیمان آخال بخشی از خاک ایران بود. این قریه از دیگر نواحی واگذار شده به روسها بعد از قرارداد آخال بود که حکایت واگذاری آن به روسها درخور توجه است. «امیر حسین خان شجاعالدوله» ملقب به رشیدخان حکمران قوچان حدود ۱۰ سال از واگذاری آن امتناع کرد و سرانجام در این راه از بین رفت. «لرد کرزن» سیاستمدار معروف انگلیسی که در سال ۱۸۸۹م. مطابق با سال ۱۳۰۷ ق. ضمن سفری به نواحی شمال خراسان دیداری با «امیرحسین خان شجاعالدوله» داشته است، زیرکانه نظر خان را راجع به روسها میپرسد، ولی جواب کوبنده خان او را متحیر میکند: «فرصتی پیش آمد تا از پیر کهنسال نظرش را راجع به روسیه و تمایلات روسی خود او سؤال کنم و گفتم: خراسان سرزمین بسیار غنی است و میگویند که روسیه قصد تصرف آن را دارد، وی پرسید: چگونه روسها میتوانند بر آنجا دست یابند؟
به همان ترتیبی که سرزمین تک آخال (ترکمنستان) را تصرف کردند. او جواب داد: نه این کار محال است. مردم در این راه جانبازی خواهند کرد و همه با هم برای حفظ مشهد خواهند ایستاد و سربازان خوبی هستند ما دوغ نیستیم که روسها ما را سر بکشند. ما دیوار انسانی داریم که از دیوار سنگی محکمتر است».
در جریان واگذاری قریه فیروزه به روسها مردم این نواحی ضمن اعتراض به این موضوع، تعدادی از سرداران و جوانان خود را در این خطه در مبارزه با روسها از دست دادند. اما حماسه زنان شمال خراسان حکایتی فراموش شده از مشارکت شیرزنان کرمانج در عرصه دفاع از کیان وطن است؛ که سالها پس از این واقعه روایت آن را «توحدی» از لابهلای خاطرات بزرگان منطقه جمعآوری نموده است. او این موضوع را به طور جدی مورد پژوهش قرار داده و با عنوان «حماسه جنگ شیرزنان کرد خیرآباد با ترکمانان خوارزم» آن را مفصل بیان کرده است. در صفحاتی از کتاب «حرکت تاریخی کرد» ضمن توصیف این حماسه فراموش شده زنان کرمانج چنین بیان شده است: «شکستهایی که در نواحی مرو و عشقآباد نصیب ترکمانان متجاوز شده بود، موجب شد تا به قصبه فیروزه حمله کرده، بنابراین با ۵۰۰ نفر فیروزه را محاصره نموده و ۳۰۰۰ نفر هم در نزدیک خیرآباد و پشت تپهها کمین کرده تا هنگامی که مردان خیرآباد به یاری محصورین فیروزه رفتند، آنها از کمینگاه بر زنان و کودکان بیدفاع خیرآباد تاخته و آنها را به اسارت بردند. با اجرای مرحله اول قصبه فیروزه محاصره و خرمنها و مراتع و مزارع در شعله آتش و زیر سم ستوران معدوم و اغنام و احشامشان به یغما رفت. تعدادی از نیروها از قوچان به کمک مردم فیروزه شتافتند. محاصرهکنندگان فیروزه ظاهرا به جنگ و گریز ادامه داده و سواران کرد خیرآباد را به سوی دشت خوارزم کشاندند. ۳۰۰۰ نفر ترکمانی که در کمین خیرآباد بودند، چون قلعه را خالی از مردان یافتند حمله کردند. زنان خیرآباد که از داخل قلعه حمله ترکمانان را دیدند بیدرنگ دروازهها را بسته و به برج و بارو آمده برای پیکاری خونین و دفاع از مرز و بوم خویش کمر استوار بستند. شیرزنان کرد با پوشیدن لباس رزم از بالای برج و بارو و فراز بامها داد دلاوری و مردانگی داده و با شجاعت بینظیری به جنگ و پیکار پرداختند. شیرزنان با گلوله و شمشیر و ریختن آبجوش بر روی ترکمانان از حریم خود دفاع میکردند. هیاهو و بگیرو ببند ترکمانان فضای خیرآباد را به صحنههای هولناک تبدیل کرده و متجاوزان لحظه به لحظه بر شدت حملات خود میافزودند تا مگر پیش از برگشتن مردان خیرآباد از پیکار فیروزه بتوانند زنان و کودکان را به اسارت ببرند، اما حاصل کوشش مذبوحانه دشمن چیزی غیر از دادن تلفات سنگین و سرانجام فرار مفتضحانه نبود.» روایت نویسنده کتاب «حرکت تاریخی کرد به خراسان» حاکی از آن است، «۵ شبانه روز جنگ یکسره ادامه داشت و شیرزنان ما بدون خستگی به تلاش و پیکار خویش ادامه دادند که قدرتا... خان روشنی و حاجی خان بیگ نایب قوشخانه به فیروزه رسیدند و با دریافت خبر محاصره خیرآباد با ۴۰۰ تن از سواران خود را به خیرآباد رساندند و ترکمانان را به محاصره انداختند.» معمولا در ثبت این روایتها به خاطر شفاهی بودن دخل و تصرف در آن وجود دارد، ولی کلیت موضوع مورد پذیرش و مبنای استنادی دارد. اگر این روایتها را در میان مباحث زنان خراسان مورد بررسی قرار دهیم نخستین حرکت زنان خراسان در دوره قاجار میباشد. وجه بارز چنین حرکتی حس ناسیونالیستی زنان کرمانج در مقابل زیادهخواهی بیگانگان است.
تحفه گل
در جریان واگذاری قریه فیروزه «تحفه گل» یکی از زنانی است که نامش در تاریخ این خطه میدرخشد. «توحدی» نیز ضمن بیان روایتهایی از مبارزات تحفه گل تحت عنوان «جنگهای تحفه گل شیرزن مبارز کرد با روسهای اشغالگر» نوشته است:
«تحفه گل، یکی از شیر زنان مشهور و رشید و افتخارآفرین کرد است که در طی مبارزات مداوم خود با جنگهای چریکی صدمات سنگینی به روسهای متجاوز وارد کرد. ازدواج تحفه گل با پسر عمویش سردار آرازمحمد دوامی نیافت و به شهادت شوهر سلحورش انجامید. او پس از کشته شدن آراز با حسنقلی ازدواج کرده و شخصا فرماندهی مقاومت را با برافراشتن پرچم ایران به دست گرفت و مدت ۸ سال با حملات شدید و جنگهای چریکی صدمات و تلفات سنگینی به پاسگاهها و پایگاههای نظامی مرزی روسیه وارد ساخت.
تحفه گل، همواره مسلح بود و دو ردیف قطار فشنگ را به طور ضربدر حمایل و یک ردیف نیز به کمر میبست و هر روز از نقطهای به نقطه دیگر و از کوهی به کوهستان دیگر در حال حرکت و شبیخون زدن بر دشمن بود. چالاکی و سوارکاری و تیراندازی تحفه گل هنوز در میان کردان زعفرانلو ضرب المثل است. «تحفه گل» به همراه شوهرش «حسنقلی» و یارانی، چون «رجبعلی» و «اولیا قلی» و بگ محمد معروف به «بگو» برای سومین بار از فیروزه گذشته به قلعه باقر شبیخون زدند و پس از دستگیری و اعدام چند تن از افسران و سالداتهای روس چهارتن از جاسوسانی که با گزارشهای خود موجبات چند فقره شکست و شهادت جوانان مبارز کرد را فراهم ساخته بودند دستگیر کردند، به کوهستان بردند و چند روز پس از بازجویی و محاکمه صحرایی آنها را در آتش سوزاندند و خاکسترشان را به باد دادند. در اواخر سلطنت احمد شاه که روسها سراسر شمال خراسان را اشغال کرده بودند، کار بر مبارزان کرد دشوار شد. تحفه گل و یاران ناچار زنان و کودکانی را که قادر به مبارزه نبودند به شهر عشق آباد فرستادند و به «مناسب خانم» خواهر آراز و شوهرش رمضان که تازگی از زیر شکنجه روسها در زندان سیبری گریخته و به طور نیم جان خود را به عشقآباد رسانده بودند، سپردند و آنگاه چندین برنامه تخریبی در نواحی اشغالی روس انجام دادند و پس از گذشتن از مرز وارد رباط یکی از روستاهای مرزی ایران در نزدیکی گیفان شدند، غنایمی را که اعم از اسلحه و پول و طلا و نقره به دست آورده بودند در منزل دوستشان حاج محمد رباطی گذاشتند و خودشان هم در روستاهای اطراف شیروان از جمله در هونامه بیچرانلو اسکان گرفتند. چندی بعد که احتیاج به مقداری پول و فشنگ داشتند به حاج محمد رباطی مراجعه کردند، لکن نامبرده نه تنها چیزی به آنها نداد، بلکه اضافه نمود چنانچه درخواسته خویش پافشاری کنند آنها را به عنوان مزاحم و جاسوس به ماموران دولتی ایران معرفی خواهد کرد. «تحفه گل» که انتظار این همه بیشرافتی و نامردی را از حاج محمد نداشت به مرغزار خاخیانلو یکی از روستاهای شمال غربی قوچان بازگشت و از احمد مرغزاری خواهش نمود که پادرمیانی نموده این جریان را به نحو مسالمتآمیز پایان دهد. اما اقدامات حاج احمد نیز بینتیجه ماند و حاج محمد رباطی از ترس انتقام تحفه گل به مشهد رفت و شکایتی علیه مبارزان کرد تقدیم والی خراسان نمود. بگ محمد که در تعقیب حاجی محمد به مشهد رفته بود، خود به دام وی افتاد و به وسیله حاجی و مامورین حکومتی دستگیر و زندانی شد. حسنقلی شوهر تحفه گل و محمد نبی بگ رضایی بیچرانلو برای نجات بگ محمد به مشهد رفتند، اما آنها نیز به سرنوشت بگ محمد دچار شدند. تنها محمد نبی بگ توانست از چنگ ماموران فرار کند.»
سرداران محلی شمال خراسان برای از دست ندادن فیروزه جنگهای محلی متعددی با روسها کردند، متأسفانه در اسناد و گزارشهای دوره قاجار این گونه مبارزات کمتر منعکس شده است. فقر منابع موجب میشود تا پژوهشگران به اینگونه وقایع توجه نکنند و قضاوت مطلوبی راجع به آن نداشته باشند. کردهای جلالی ساکن فیروزه به فرماندهی مردانی، چون سردار عیوض خان، دردی خان، سردار آراز و شیر زنی، چون تحفه گل به دفاع از مرزهای ایران پرداختند و تا آخرین قطره خونشان در برابر هجوم بیگانگان به میهن جلوگیری کردند.
حماسه زنان کرمانج علاوه بر نوشتههای توحدی در کتاب «قهرمانان» تألیف هاشم فرهادی نیز انعکاس دارد. واقعیت امر این است، در قدیمالایام زن در فرهنگ کردهای خراسان فراتر از نام و آوازه آن است. زنان کرمانج دوشادوش مردان در مسائل اقتصادی و معیشت خانواده نقش داشتهاند، زیرا سبک زندگی آنها اقتضا میکرد در امور مختلف مشارکت داشته
باشند.
فصلنامه،پژوهشنامه مطالعات آرشیوی
فصلنامه ای است علمی–تخصصی درحوزه اسناد مکتوب وشفاهی که قصد دارد پژوهش هایی را باتکیه براسناد موجود در آستان قدس و سایر مراکز آرشیوی منتشرکند.