تاریخچه بیمارستان منتصریه مشهد
امروزه نهاد وقف یکی از مهم ترین سامانه های اقتصادی کشور است که حضوری فعال و مهم و غیر قابل انکار در سامانه بهداشت و درمان کشور دارد.
بررسی هایی که درباره جایگاه وقف در نظام کنونی بهداشت و درمان شده است نشان می دهد حدود ده درصد از کل تخت های بیمارستانی کشور تحت سیطره نهاد وقف می باشد. یعنی تعداد 11 هزار از 110 هزار تخت فعال بیمارستانی کشور، (گردش ماهانه تشکیلات اوقاف کشور سه برابر کل یارانه یک ماهه کل جامعه است)
مطالعات تاریخی نشان می دهد که نظام وقف از پیش از اسلام در ایران حضور داشته و ایرانیان همواره نوع دوستی و چشم پوشی از درآمدهای مالی خود، به نفع هم نوعان را مد نظر داشته اند.
از دیگر سو باید گفت در برهه های خاصی از تاریخ ایران و یا مانند جامعه امروزکه دارای شرایط سخت و مشکلات متعدد اقتصادی است می توان با درایت و کمک گرفتن از واقفین و خیرین، بخشی از درآمد خصوصی را به موضوع بهداشت و درمان سوق داد و بر این اساس باری از دوش دولت هم برداشته خواهد شد.
البته استفاده از قدرت مالی خیرین و واقفین با رویکرد اختصاص منابع و درآمدهای رقبات وقفی در زمینه های بهداشت و درمان کوشش های چندی را می طلبد. از جمله:
1- تدبیر برای تعیین و تبیین نیات واقفان با متولیان بهداشت و درمان.
2- سامان دهی اقتصادی رقبات وقفی و خیریه – و در نتیجه بالا بردن توان مالی و اقتصادی آنها و بالا بردن میزان درآمدهای رقبات وقفی.
3- آشنا کردن بیشتر مردم با نهاد وقف و گسترش این حرکت عام المنفعه در کشور با هدف ایجاد انگیزه به مردم نسبت به نهاد وقف.
در نتیجه این کوشش ها و تاریخی کردن بحث های مربوط به وقف در ایران و مخصوصاً در زمینه بهداشت و درمان، نشان دادن این حضور به نوع خود تبلیغ برای وقف به شمار می آید و مردم اقبال بیشتری به این امر مهم نشان خواهند داد.
ناگفته پیداست که سرنوشت مهم ترین بیمارستان های وقفی نشان می دهد از نظر ادامه و استمرار فعالیت های بهداشتی و درمانی می توان گفت سامانه بهداشت و درمان وابسته به آستان قدس رضوی کهن سال ترین سامانه بهداشت و درمان زنده جهان اسلام به شمار می آید که از قبل از دوره صفویه با شربت خانه و بیمار خانه و دارالشفا تاسیس و رشد و نمو یافته، و در دوره قاجار با فراز و فرود بسیار و پس از آن با بیمارستان منتصریه و شاه رضا و سایر مراکز درمانی تا کنون زنده و پویا به کار خود ادامه داده و خواهد داد.
بر این اساس در این مقاله سعی خواهد شد، بخشی از میراث مهم آستان قدس رضوی در حوزه بهداشت و درمان را معرفی نموده و به معرفی اجمالی بانیان اصلی بیمارستان منتصریه، وضعیت سیاسی جامعه ایران و خراسان و مشهد در دوران زندگانی دو بزرگوار واقف و واقفه بپردازیم.
وضعیت سیاسی ایران و خراسان و مشهد
دخالت دولت خارجه در ایران مخصوصاً روس و انگلیس در قالب التیماتوم و قرارداد های مجمل و مفصل و ترکمنچای و آخال 1907-1915 – 1919 و جدایی بخش زیادی از شمال و شمال غرب کشور وسپس شرق و شمال شرق مثل هرات
تاخت و تازهای ترکمانان – طغیان حاکمان – سرکشی خوانین شورشی مخصوصا شمال خراسان- شورش سالار در خراسان- بدرفتاری و سوء سلوک حاکمان با مردم و در نتیجه شورش مردم خراسان بر علیه حاکمانی مانند آصف الدوله و نیرالدوله حکایت فروش دختران قوچان به ترکمانان و افزایش اعتراضات- گرفتن منصب حکمرانی با پیشکش و فشار بر مردم جهت جبران پیشکش ها – جابجایی سریع والیان خراسان و نیز متولیان آستان قدس – دست اندازی به موقوفات آستان قدس توسط ارباب مناصب و صاحب منصبان درباری و حاکمیت- قیام طوایف شمال خراسان مانند خدوخان و زبردست خان - انقلاب مشروطه و استبداد صغیر – حمله به مشروطه خواهان و به توپ بستن مجلس و در مشهد آسیب زدن به حرم مطهر1326- توهین به مقدسات و به توپ بستن حرم مطهر و دخالت روسها1330- بخش کوچک و فهرست واری است از اتفاقات سیاسی دوران زندگانی دو واقف بازرگ، محمد حسن میرزا و رابعه خانم قهرمانی معروف به احترام السلطنه است.
وضعیت اجتماعی و فرهنگی مشهد در دوران قاجار
مدارس علمیه در مشهد مانند مدارس فاضلیه- خیراتخان- میرزا جعفر- و عباسقلی خان- همگی به سبک قدیم اداره می شد. مدارس نوین به سبک جدید در حال ایجاد و رشد بود از جمله مدارس پیشتاز مشهد به سبک نوین مدارس میرزا حسن رشدیه بود که با مخالفت بسیار روبرو شد. و مدارس نوین ابتدا برای آقایان و سپس برای بانوان ایجاد گردید. رشد آگاهی های عمومی و اجتماعی مردم در حال افزایش بود. مشروطه خواهان در مشهد نسبت به سایر شهر های کشور فعال تر بودند. در دوره مشروطه بیش از 100 عنوان نشریه توسط روزنامه نگاران روشنفکر به چاپ می رسید که بخش قابل توجهی از آن در مشهد طبع و نشر می یافت.
نتیجه رشد مطبوعات و نشریات علمی و خبری رشد فکری و علمی مردم مخصوصاً در منطقه خراسان و مشهد مقدس بود.
وضعیت بهداشتی شهر مشهد در دورة قاجاریه
موقعیت خاص مذهبی شهر مشهد ایجاب مینمود که بسیاری از مومنان سالخورده قبل از مرگ در وصیتنامه تنظیمی خود، خواستار انتقال جسدشان به مشهد و دفن در اماکن و قبرستانهای اطراف حرم مطهر باشند. با توجه به نبود امکانات و تجهیزات عمل به وصیت متوفی بسیار سخت و طاقت فرسا بود. انتقال اجساد با مسافت طولانی باعث شیوع بیماریهای همه گیر میشد. لرد کرزن در کتاب قضیه ایران در مورد جادههایی که زائران در رفت و آمد بودند و حمل جنازهها به منظور دفن در قبرستان های حرم اشاراتی نموده است.
حاج سیاح در اواخر 1295 قمری از مشهد دیدن نموده و در مورد وضعیت بهداشتی خیابانهای این شهر- چنین ذکر میکند « این خیابان ها اگر صاف و با نظافت بود بهترین تماشاگه بود. پر از پهن و کثافت و سگ و گربه مرده و خون و نجاست است. این نهر بزرگ (نهر جوی بالا خیابان به حرم و پایین خیابان) و آب زیاد تا به شهر وارد میشود، همه خاکستر و زباله و کثافت را توی آن میریزند. به طوری که انسان رغبت نمیکند، نگاه کند، تا چه رسد به اینکه قابل شرب باشد. در وسط صحن مقدس گویا نهری از گل ولای و... روان است. کوچههای شهر تنگ و تاریک و کثیف و ... بسیار کوچهها سرپوشیده است».
از عمده موارد غیر بهداشتی موجود در شهر میتوان به وضعیت نامناسب حمام های عمومی که بیشتر خزینهای بوده و آبشان به ندرت، یا با فاصله طولانی تعویض میشد، اشاره نمود. در هر محله ای حمامی بوده که روزها در اختیار زنان و شب ها به آقایان اختصاص داشت. شهر مشهد به دلیل بسیاری زائران، دارای حمام های متعددی بوده که برخی در مجاورت حرم مطهر قرار داشتند. هنری رنه دالمانی در بخشی از سفرنامه خود توصیفی از حمامها ی شهر ارائه میدهد. «... حمام های عمومی شهر غالباً کثیف است... در روی آب خزینهها موها مانند خس و خاشاک روی دریا دیده میشود که در سطح آب موج میزند. و اغلب به بدن اشخاص دیگر میچسبد. آب خزینه را خالی نمیکنند و فقط در فاصله هشت تا ده روز آب تازه ای به آن وارد میکنند و کف صابون و مواد کثیف آن را میگیرند..»
از طرفی هم قحطی و خشک سالی باعث افزایش انواع بیماریها و مشکلات متعدد برای شهروندان میگردید. محمدقلی مجد، توصیف قابل توجهی از وضعیت عمومی مشهد در اواخر دورة قاجاریه دارد. وی به افزایش بیش از حد قیمت گندم و مشکلات تهیه نان و مایحتاج عمومی مردم اشاره نموده است تا جایی که بسیاری از مردم، اطفال شیرخوار خود را برسر راه قرار میداده که به ناچار این اطفال را به دارالشفای حضرت تحویل میدادهاند. وی به تکه تکه کردن لاشه مردار حیوانی برای استفاده توسط مردم اشاره نموده است.
شیوع بیماریهای مسری در دوره قاجاریه
در سال 1276ق. وبای سختی کشور را آلوده کرد. این بار مرکز بیماری مشهد بود. تلفات به روزی 100 تا 120 نفر میرسید. با اینکه مرکز بیماری مشهد بوده است. حاکمان تهران موفق به جلوگیری از ورود بیماری نشدند. بیماری توسط کاروانهای زیارتی و تجاری وارد تهران شد. ناصرالدین شاه و برخی از درباریان از شهر خارج شدند. در مشهد جلال الدوله فرزند شاه و حاکم خراسان نتوانست از وبا خلاصی یابد.
سال 1311 ق. برابر با 1982 میلادی وبایی دیگر از راه رسید، و به مشهد و تهران سرایت کرد. و ده هزار نفر را در گیلان و صدها نفر را در خراسان و تهران به کام مرگ فرستاد به جز وبا، طاعون، حصبه، و تیفوئید جان بسیاری از اهالی این سرزمین را گرفت، باید از آبله نیز یاد کرد. این بیماری نیز چون دیگر بیماریهای مسری زمانی که شیوع مییافت عده کثیری را تلف میکرد و افرادی که جان سالم به در میبردند یا دچار ضایعات صورت شده بودند و یا نابینایی چشمان تا آخر عمر گریبان گیرشان میشد. سالی نبود که بیماریهای همهگیر و کشنده مانند آبله، وبا، طاعون، سل، مالاریا، حصبه و دیگر بیماریها مهلک بسیاری را به دست مرگ و نابودی نسپارد.
بیوگرافی محمد حسن میرزا (واقف بیمارستان منتصریه)
محمد حسن میرزا فرزند جعفرقلی میرزا مردی متمول متملک و متشخص و منورالفکر ( در آن برهه سخت تاریخی) و متولد حدود1230 ش برابر با 1260 قمری ( چهارسال قبل از سلطنت ناصرالدین شاه بوده است. وی از نوادگان خاندان قاجار از ملاکین بزرگ و اشخاص برجسته خراسان در اواخر دوره قاجار بوده است. املاک و مستغلاتی وسیعی در کاشمر و محولات و تربت حیدریه در اختیار داشته است.
غلام حسین افضل الملک در سفرنامه خراسان از وی به عنوان صاحب دهات متعدد در منطقه زاوه تربت حیدریه نام برده است. منتصرالملک پنج سال قبل از فوتش در سال 1326 قمری و هم زمان با استبداد محمدعلی شاه و دقیقاً زمانی که مشهد دستخوش حوادث مختلف و نزاع بین مشروطه خواهان و مستبدین بود ( پس از عزل و اخراج آصف الدوله حکمران خراسان توسط مشروطه خواهان ) برای مدتی کفالت ایالت خراسان را به عهده داشت. وی خادم حرم مطهر در کشیک دوم هم بوده است.(سند 18055 سال1329 ق)
و هم زمان با جنبش مشروطه خواهان و به حمایت از آنها در انجمن معدلت رضوی هم مشغول فعالیت بوده است.
وی در زمان حیات خود کاروانسرایی جدید التاسیس در کوچه عباسقلی خان وقف نموده است با مصارفی مانند: روضه خوانی در مسجد گوهرشاد- حقوق طلاب مدرسه عباسقلی خان – زوار فقیر – حقوق حفاظ مقبره واقف- و مقبره پدرش جعفرقلی میرزا- و روشنایی و تعمیرات جزئی مسجد واقف در محله پاچنار – و تولیت موقوفه با سلطان ابراهیم میرزا و نظارت با تولیت آستان قدس و پس از فوت متولی تولیت با متولی آستان قدس رضوی است. (سند 98388 و فهرست موقوفات عبدالحمید مولوی).
محمد حسن میرزا منتصرالملک مامور ایجاد بلدیه در مشهد شد. وی اولین رئیس بلدیه (شهردار) و نخستین رئیس انجمن بلدی مشهد است.
هم زمان با دوره ریاست وی بر انجمن بلدیه محمدعلی شاه قاجاردستور به توپ بستن مجلس شورای ملی را صادر کرد.( شروع استبداد صغیر) پس از آن انجمن های ایالتی و ولایتی و انجمن های بلدی و ادارات جدید التاسیس از جمله بلدیه تعطیل شدند.
فوت این شاهزاده در اول محرم 1331 می باشد محل دفن وی در پائین پای حضرت مقابل صفه مرحوم صاحب دیوان در مقبره حاجی محمد میرزا است.
تاثیر دکتر امیر اعلم در ایجاد وقف
در موضوع ایجاد تفکر وقف و بهداشت و درمان در جامعه فقیر و ضعیف و اندوهگین آن زمان از نظر حفظ الصحه یا بهداشت و ایجاد بیمارستان ذکر یک نکته ( که کمتر کسی به آن توجه کرده) این است که این کار بزرگ و هوشمندانه بی تاثیر از رفاقت و حشر و نشر مرحوم منتصرالملک با روشنفکران و روزنامه نگاران عصر مشروطه و نیز اطبای تحصیلکرده فرنگ و دارالفنون نیست. تاثیر پزشکانی مانند دکتر امیرخان امیر اعلم که دکتر شاهین فر نیز در مصاحبه با موضوع تاریخ پزشکی به آن اشاره نموده است. وی پزشک و رئیس حفظ الصحه دولتی، حافظ الصحه کل خراسان و نیز احیاگر دارالشفای حضرت تنها بیمارستان فعال مشهد بود. دارالشفای حضرت به نقل از کلنل ادواردییت سرقنسول دولت انگلیس در مشهد کفاف یک چهارم نفوس صدهزار نفری مشهد را هم نمیکرد (کلنل ادواردییت سفرنامه خراسان) مریضخانه ای که در آن زمان دستخوش بی مهری های موقوفه خواران شده بود.
سخنرانی های ادیبانه و حکیمانه دکتر امیر اعلم در مشهد و در دارالشفا و در بین صاحب منصبان اداری و مالی شهر مشهد و نیز صاحب منصبان با نفوذ آستان قدس و اشاره به نقش خوانین و خواتین در ایجاد مریضخانه های وقفی، و همراهی متمولین با ایشان و حمایت های وی از موسس و متولی موقوفه منتصریه در هنگام راه اندازی و حتی پس ازآن همگی در این کار بزرگ و ستودنی تاثیر به سزائی داشته است. (ارمغان جاوید-متن سخنرانی های دکتر امیراعلم)
دکتر امیرخان امیراعلم داماد وثوق الدوله رئیس الوزا و وزیر داخله کابینه های عصر مشروطه است. احمد قوام معروف به قوام السلطنه والی خراسان برادر وثوق الدوله و عموی زن دکتر امیراعلم دوست صمیمی منتصرالملک بوده است. دکتر امیر اعلم موسس و بنیانگذار بیمارستان احمدی و بیمارستان نسوان و جمعیت شیر و خورشید و مریض خانه های وابسته به آن بود. ایشان حامی شدید حمایت از بیماران فقیر و بی بضاعت و ایجاد دارالولاده ها ( زایشگاه) و دارالامهات( دانشگاه های پرستاری) دارالتربیه ها (برای نوباوگان) دارالمجانین (مکانی برای نگهداری دیوانگان و عقب ماندگان ذهنی) و نوانخانه ها بود که برخی از موارد فوق را به بلدیه ها واگذار نمود. وی تاکید و اصرار بر مراقبت و رسیدگی مناسب بر امور بهداشتی فردی، و عمومی به جذامیان خارج از شهر داشت.
بیوگرافی رابعه خانم قهرمانی معروف به احترام السلطنه (واقفه بیمارستان منتصریه)
رابعه خانم قهرمانی معروف به احترام السلطنه دختر محمد میرزا نوه قهرمان میرزا نتیجه حسن علی میرزا ( شجاع السلطنه) که جد اعلایشان فتحعلیشاه قاجاراست. تاریخ تولدش حدود 1250 شمسی است. وی شخصی متمول و روشنفکر و برجسته و آگاه به مشکلات جامعه آن روز ایران بوده ایشان نیز دارای املاک وسیعی در اطراف تربت حیدریه بوده است. مرحوم حاج محمد حسن میرزای منتصرالملک در زمان حیات املاک موسوم به جعفر آبادکاشمر، همت آباد محولات مستعلی و فتح آباد در جلگه رخ را به همسر خود بانو رابعه خانم احترام السلطنه قهرمان مصالحه می نماید. و از وی خواسته است که با فروش قسمتی از املاک فوق نسبت به احداث بیمارستانی در مشهد اقدام نماید. و قسمتی دیگر از املاک مورد مصالحه را جهت اداره و تامین هزینه های بیمارستان مذکور وقف نماید ( سند شماره 12099) .
تاریخچه بیمارستان
بانوی مذکور با فروش بخشی از مزارع مستعلی و فتح آباد قطعه زمینی در عرصه فعلی بیمارستان امروزی می باشد خریداری و نسبت به احداث و تجهیز آن اقدام می نماید وی سپس به موجب وقفنامه2066 مورخ 8 اسفند 1311 دفتر اسناد رسمی3 مشهد مزارع جعفراباد و همت آباد را به منظور تامین هزینه های بیمارستان به شرح عشر درآمد بابت حق التولیه- و حق النظاره بالمناصفه- و نیم عشر از عایدات برای ذخیره صندوق بیمارستان کنار گذاشته شود. و زمانی که مخارج مریضخانه بیش از میزان نیاز باشد با نظر متولی و ناظر به مصارف لازمه برسد. و باقی مانده جهت مخارج طبیب و مستخدمین و ادویه و اغذیه و لوازم و ادوات و اثاثیه و سایر مصارف ضروری برسد.
بانوی مذکور در دوقفنامه دیگر 735 مورخ 26 ابان 1311 و و وقفنامه شماره 26658 سال 1323 منافع شش دانگ مزرعه سنگ سیاه و کلاته نو در بلوک چناران و منافع یازده سهم و ربع از دوازده سهم مزرعه ریوند در بلوک سنگان تربت و پنج سهم از 15 سهم قنات و مزرعه شوراب آقا نعیم و یک سهم مشاع از قنات مذکور و شش دانگ قنات و مزرعه تک سفید از بلوک برکال کاشمر را وقف بر مصارف قسمت زنانه بیمارستان نموده است.
حسب وقفنامه تنظیمی، تولیت بیمارستان و املاک موقوفه ابتدا با ایشان و سپس با متولی وقت آستان قدس رضوی است. وی و منتصرالملک فرزندی نداشتند. پس از فوت ایشان نظارت بیمارستان به برادر و سپس برادر زادگان ایشان واگذار شده است. انتخاب بحق برادر و برادرزادگان نشانه دقت و ظرافت این بانوی بزرگوار در ادامه نظارت بر موقوفات منتصریه است. وی در تاریخ 1327 ش فوت نموده و محل دفن ایشان حرم مطهر صحن نو، روبروی مدرسه علی نقی میرزا است. اداره بیمارستان منتصریه تا سال 1312 شمسی توسط بانو رابعه قهرمان انجام می شد. طی مکاتباتی که محمد ولی اسدی نایب التولیه آستان قدس با وی می نماید در این سال پس از تعمیرات لازمه رسماً ساختمان بیمارستان در اختیار آستان قدس قرار می گیرد.
بانو احترام السلطنه تا پایان زمان حیات خویش(سال 1327 شمسی) تولیت بیمارستان را به عهده داشت و رسیدگی به امور محاسبات مالی بیمارستان و موقوفات آن را به جدّ و جهد تمام انجام می داد و طی چند فقره وقفنامه دیگر املاک و اراضی دیگری را وقف بیمارستان منتصریه نمود.
بیمارستان منتصریه تا سال 1335 به کار خود ادامه داد؛ ولی ساختمان آن فرسوده و تقریبا غیر قابل استفاده شده بود. در سال 1335 طی کمیسیونی تصمیم بر تخریب کلی و بازسازی ساختمان با صرف قریب به یک میلیون تومان از محل در آمد مزارع جعفرآباد و همت آباد و کمک آستان قدس رضوی ساختمان جدیدی طبق اصول فنی و مهندسی طراحی و ساخته می شود.
کار بازسازی بیمارستان تا اوایل سال 1343 ادامه داشت و بهره برداری از ساختمان جدید در تاریخ تیر ماه همان سال طی صورت جلسه ای اعلام می گردد.
در دی ماه همان سال طی کمیسیونی نظارت بر فعالیت های درمانی بیمارستان منتصریه به بیمارستان شاه رضا واگذار می گردد.
در اسفند ماه 1353 طی قراردادی اداره بیمارستان های منتصریه و شاه رضا به دانشگاه فردوسی واگذار شد.
با گذشت بیش از 30 سال از عمر ساختمان بیمارستان، ساختمان فرسوده شده بود. در سال 1370 مجدداً تعمیراتی بر روی آن انجام شد و در سال 1384 به دستور تولیت آستان قدس رضوی(مرحوم واعظ طبسی) تجدید بنای کلی آن انجام شد و در سال 1391 با زیر بنای فعلی(9200 متر مربع- 3146 متر عرصه در 6 طبقه) با هزینه بالغ بر 10 میلیارد تومان به مرکز تخصصی و فوق تخصصی دیالیز و پیوند اعضا تبدیل شد.
نیم نگاهی به خاندان قهرمانی
خاندان قهرمان یکی از بزرگترین و روشن فکرترین خانواده های معروف در مشهد هستند مانند: محمد میرزا برادرش، موسس دارالایتام شادمهر از توابع تربت حیدریه معروف به شازده شادمهر دوست نزدیک و دست راست و معاون قوام السلطنه والی خراسان و داماد عموزاده خویش عبدالعلی میرزا اوکتایی سراج السلطان.
دکتر حسین قهرمان برادر زاده رابعه خانم پزشک بیمارستان امام رضا و مدتی ریاست بیمارستان منتصریه؛ برادر حسین قهرمان، محمد قهرمان (برادر زاده دیگر رابعه خانم) شاعر بزرگ استاددانشگاه و مولف و مصحح دها کتاب؛
مصطفی میرزا قهرمان، فرزند محمد میرزا، ملقب به مسعود الدوله برادر میرزا مرتضی قهرمان شاعر و اندیشمند و روشنفکر فرماندار قوچان و کفیل ایالت کرمان1302؛
اسدالله قهرمان شهردار مشهد فرزند محمد میرزای قهرمان؛ مرتضی میرزا قهرمان (صاحب روزنامه توس یا خورشید در مشهد اواخر دوره قاجاریه) شاعر و روزنامه نگار، در سمت های شهرداری، فرمانداری و کفالت ایالتی و رئیس کمیسیون تقسیم آب های سرحدی ایران و روس خدمات صادقانه ای انجام داد و در سال ۱۳۰۵ش در مشهد اداره ثبت احوال را دایر کر؛ محمد ولی قهرمان، رئیس بیمارستان منتصریه فرزند مرتضی میرزا ؛ فروغ السلطنه قهرمان، فرزند قهرمان میرزا، موسس اولین مدرسه دخترانه مشهد در سال1293 ش در خیابان گنبد سبز مشهد ( 5 سال مراقبت برای جلوگیری از آتش زدن مدرسه) و موسس کتابخانه فروغ در مشهد 19 آذر 1335 با چهل و دو سال خدمت فرهنگی، که مادر فرهنگ خراسان لقب گرفت. تاسیس جمعیت شیر و خورشید خراسان که از پیشنهادات دکتر امیر اعلم به احمد شاه قاجار بود در خراسان به همت این بانو راه افتاد، سازمان دهی دارالایتام آستانه رضوی هم توسط ایشان انجام شد، ریاست بنگاه نیکوکاری، بنگاه حمایت از مادران و نوزادان و ریاست پرورشگاه خراسان.
وی همسر رئیس تلگرافخانه مشهد بود که اصالتاً روسی و از خاندان تزار بود ولی پس از چند سال با همسرش به روسیه نرفت و تنها و با فرزندانش زندگی میکرد.
خواهر فروغ، معروف به بانو قهرمان، موسس دومین مدرسه دخترانه مشهد به نام مدرسه بانوان ( محله بالا خیابان کوچه شیخ عبدالحسین) ( پس از شهریور 20 کوچه باغ سنگی) است.
فصلنامه،پژوهشنامه مطالعات آرشیوی
فصلنامه ای است علمی–تخصصی درحوزه اسناد مکتوب وشفاهی که قصد دارد پژوهش هایی را باتکیه براسناد موجود در آستان قدس و سایر مراکز آرشیوی منتشرکند.