Document and Press Center Managment of Astan quds Razavi

درباره کتاب افسانه دکتر شیخ
۱۳۹۹-۰۶-۰۹

 

دکتر شیخ

 

افسانه دکتر شیخ

 زندگی نامه اسطوره اخلاق پزشکی، دکتر مرتضی شیخ

( 1286-1355)

 

 نویسنده: جمشید قشنگ
 ویراستار : جلال قیامی میر حسینی
صفحه آرا : محمد علی برهانی
چاپ : دقت
 صحافی : پارسیان

چاپ نخست (1398) با شمارگان 1000 نسخه
چاپ دوم (1398) در 1000 نسخه

 

 

 

قسمتی از پیشگفتار کتاب

در یکی از محلات قدیم مشهد در کوچه «حوض شیر» متولد شدم. ‌کوچه حوض شیر که در زمان ما به «کارون» تغییر نام یافته بود، از یک سو به فلکه صاحب الزمان، ‌از یک سو به کوچه زردی، ‌از سویی به کوچه مَشّاق و باغ سنگی، و از سویی هم به کوچه معروف به دکتر شیخ و در ادامه، به خیابان سنایی و میدان یا گلکاری دروازه قوچان راه داشت. ‌در حدود چهار سال، هر روز از کوچه کارون و سپس کوچه بهمن معروف به کوچه پهن، به سوی دبیرستان شهید فرازی در خیابان مطهری جنوبی می‌رفتم. ‌پس از چند کوچه، به کوچه دکتر شیخ می‌رسیدم و از جلوی خانه او می‌گذشتم. ‌هر چند در آن هنگام، دکتر شیخ دیگر زنده نبود، ‌اما گاهی یکی از فرزندانش را در آنجا می‌دیدم. خاطره مبهمی از دیدار با دکتر شیخ به همراه عمه‌ام داشتم، ‌اما گمان نمی‌‌کردم روزی برسد که افتخار نوشتن زندگی نامه‌اش نصیبم شود.

دکتر شیخ

دکتر شیخ

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

هنگامی که شهرداری مشهد در عصر جدید و پس از مدت‌ها حرف وحدیث، ‌تصمیم گرفت که خیابان صاحب‌الزمان یا در حقیقت، بن‌بست فلکه صاحب‌الزمان ‌را به خیابان دانشگاه وصل کند، ‌بسیاری از کوچه‌ها و خانه‌های قدیمی از میان رفت. ‌هر خانه‌ای که خراب می‌شد، گویی بخشی از وجودم فرو می‌ریخت. ‌به راستی سرنوشت خاطرات و داستان زندگی همسایگان، ‌دوستان و بزرگان منطقه و محله چه می‌شدند؟ بقالی حاج رجب و شاه غلام، ‌خانواده سیدجوادها، کارباف‌ها، ‌آسایش‌ها، ‌رایینی‌ها، ‌رقیه ‌خانم، ‌ننه نصرت، سیدمرتضی یا گلستانی‌ها، ‌تمیزکارها، ‌خانه و بقالی خلیفه، …
در میان همه ‌اهالی محله ‌ما، دکتر شیخ، نام و آوازه دیگری داشت. ‌بیشتر مشهدی‌های قدیمی، او را می‌شناختند. ‌تاثیر آن پزشک به حدی بود که خاطراتش به نسل‌های بعد نیز منتقل گردید. ‌متأسفانه، خانه او خیلی زودتر از اقدامات شهرداری، از میان رفته یا در حقیقت، چند خانه تازه جای آن را گرفته بود.
من که توانایی جلوگیری از نابودی محله قدیمی‌ام ‌را نداشتم، ‌اما شاید می‌توانستم با جادوی قلم، نام و یاد دکتر شیخ و گوشه‌هایی از خاطرات مردم را زنده نگه دارم.
نخستین گام‌ها را در دوره دانشجویی برداشتم، ‌‌اما گذراندن واحدهای درسی در دوره کارشناسی ارشد تاریخ در دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد و پس از آن معلمی در همین دانشکده، مجال زیادی برای عملی کردن این آرزو باقی نگذاشت. ‌هنگامی که در مرداد 1387، با تشخیص برخی افراد در گروه تاریخ، ‌از خدمت زیبای معلمی مرخص شدم، ‌فرصت ‌تحقق آن رؤیای دیرین فراهم شد.

 

این کتاب شامل پیشگفتار، سر آغاز، هفت فصل، پیوست ها(عکس ها، اسناد و مدارک) و فهرست منابع و مآخذ می باشد که در 470 صفحه توسط جمشید قشنگ نوشته شده است.
این اثر توسط نشر مرندیز در مشهد و با حمایت دانشگاه علوم پزشکی گناباد به چاپ رسیده است.


علاقه مندان جهت مطالعه کتاب مذکورمی توانند به کتابخانه تخصصی تاریخ واقع در ساختمان بنیاد پژوهشهای اسلامی، اداره اسناد مراجعه نمایند.
 

افزودن دیدگاه جدید:

متن ساده

HTML محدود

Image CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید