تاریخ ورود توتون به ایران و قیامهای معترضان به آن در مشهد
هما سعادتمند
تأسیس نخستین کارخانههای سیگارسازی در مشهد روایتی متفاوت دارد. «هانری رنه» آلمانی که در سال ۱۸۹۹ میلادی (۱۲۷۸ خورشیدی) از مشهد دیدن کرده، در سفرنامه خود از ۳ کارخانه کوچک سیگارسازی نام میبرد و مینویسد که در این ایالت سیگار زیاد مصرف میشود. توتون را از گیلان به اینجا میآورند و البته مدت چند سال است که کشت توتون در حوالی مشهد نیز معمول شده است. همچنین برابر آنچه نویسندگان کتاب «مشهد در آغاز قرن چهاردهم» آوردهاند، کارخانه «سیگارت طلوع شرق» نخستین کارخانه دخانیات در مشهد است که اوایل دوره پهلوی اول تأسیس شده و متعلق به آقای «کوزهکنانی» بوده است.
این کارخانه که زیرمجموعه کارخانههای سیگارسازی هامبورگ قرار داشته، مجهز به ۲ دستگاه ماشین توتونبری، ۴ دستگاه ماشین سیگارپرکنی، بخش قوطیسازی و مقواکاری، ۱۲ دستگاه ماشین طبع، کارد کاغذبری، حروف لاتین و کلیشه، موتور برقی به قدرت ۳۵ اسب بخار و چند دستگاه الکترودینام بوده است. این کارخانه همچنین حدود ۱۰۰ کارگر داشته که در قسمتهای تولید و بستهبندی، کار و روزانه یک میلیون نخ سیگار تولید میکرده است.
البته پیش و پس از این تاریخ هم، گویا کارگاههای تولید سیگار دستی در مشهد وجود داشتهاند. این موضوع را مرحوم «غلامحسین بقیعی» در شرح خاطراتش از مشهد قدیم، اینطور توصیف کرده است: «بین ضلع جنوبی بستِ بالا خیابان و مدرسه علمیه پریزاد، یک بازارچه بسیار شلوغی به نام «بازار ساغریدوزها» وجود داشت که طبقه همکف آن، انبار کالاهای تجاری بود و در پشتبامش هم که طبقه دوم محسوب میشد، اتاقهای بازرگانی، کارگاههای خیاطی، کفاشی و کلاهدوزی قرار داشتند.
در طبقه سوم این بنا هم، یک ایوان و راهروی باریک و یک ردیف اتاقهای غرفه مانندی ساخته بودند که متعلق به صاحبان مشاغلی، چون فیروزهتراشی، حکاکی، زینتآلاتسازی و سیگارپیچی بود. پسرخالهام، هم در یکی از همین کارگاهها سیگار میپیچید. در آن هنگام سیگار به دو طریق درست میشد؛ یا خود سیگاریها، یک دسته کاغذ سیگار و یک بسته توتون میخریدند و هر موقع میلشان میکشید با دست سیگار میپیچیدند و به نی سیگار میزدند و دود میکردند یا اینکه یک عده کارگرانی که شغلشان همین بود، سیگارهای گوناگونی تولید کرده و مُهر اسم کارگاهشان را روی آن میزدند و در اختیار عطاریها و سیگارچیها میگذاشتند که بفروشند.
پسرخالهام به همراه دو شاگردش در همین اتاق، روزی ۶۰۰ نخ سیگار تولید میکرد. خاطرم هست هر روز با یک قطعه کاغذ بسیار نازک فنری از جنس پوست دایره و یک سنبه باریک در دست، پشت میز کار مینشست، در مقابلش هم مقداری توتون دو نَم و کاغذ سیگار لوله شده فابریکی به نام «گیلز» و «مُشتوک» قرار داشت. پسرخالهام، هر بار به اندازه حجم یک سیگار، توتون روی کاغذ پوستی میریخت، سنبه را پشت توتونها میگذاشت، همه را در هم میپیچید، سر باریک کاغذ پوستی را به ته یک مشتوک یا گیلز میگرفت، انتهای سنبه را به میز تکیه میداد و با یک فشار ملایم توتونها را به درون مشتوک میراند و به این شیوه، سیگار میساخت. بعد از آن، یکی از شاگردها توتونهای اضافی سر و ته این سیگارها را با قیچی میچید و شاگرد دیگر، سیگارهای آماده را میشمرد و هر دسته صدتایی را در قوطی کاغذی بستهبندی میکرد.
جنبش تنباکو در ایران
بر اساس آنچه در تاریخ روایت شده، همیشه هم اینطور نبوده که مردم در برابر مخدرها و دخانیات سکوت کنند. در واقع یکی از شاخصترین رویدادهای مبارزاتی که در ایران شکل گرفته، «جنبش تنباکو» و مخالفت با منع استعمال دخانیات است. برابر اسناد تاریخی، ناصرالدینشاه برای تأمین هزینهها و مخارج سفرهای اروپاییاش تصمیم میگیرد، امتیاز خرید و فروش تنباکو را به انگستان واگذار کند.
سند لغو امتیاز تنباکو توسط ناصرالدین شاه قاجار
سند لغو امتیاز تنباکو توسط ناصرالدین شاه قاجار
به موجب این قرارداد امتیاز تجارت توتون و تنباکو به مدت ۵۰ سال به تالبوت اعطا میشود که سندی است بر اختیارات تام انگلستان در امور دخانیات و بیاعتنایی به منافع ملت ایران. برابرِ این قرارداد، شرکت رژی متعهد میشودکه در ازای انحصار خرید و فروش توتون و تنباکوی ایران به مدت ۵۰ سال، سالانه مبلغ ۱۵ هزار پوند استرلینگ به همراه یک چهارم سود خالص خود را به شاه پرداخت کند. تاریخ گواهی میدهد که واگذاری این امتیاز که در سنه ۱۲۷۰ خورشیدی رخ داده، پس از پایتخت، بیشترین واکنش مردمی را در مشهد به جا گذاشته است.
تبلیغ کاغذ سیگار با برند Papier Persan (کاغذ ایرانی) فرانسه ۱۸۸۰ در آن زمان، تنباکو و کاغذ سیگار به صورت جداگانه به فروش میرسید هاند. کاغذ این برند از ساقه برنج تهیه میشده و جوایزی هم کسب کرده است. در این تصویر ازچهره ناصرالدین شاه استفاده شده است.
روایتی از قیام پنج روزه مردم شهر در روزگار مبارزه با استعمال دخانیات
هنگامه غریب مشهد
مؤلف «تاریخ انحصار دخانیات» اوضاع خراسان در این ایام را با توجه به مسائل مربوط به انگلستان و نهضت تنباکو در ایران، این طور گزارش میدهد: «در سرحد خراسان، مستأجر تنباکو را واداشته اند که بنای عظیمی به اسم «محل تنباکو» در نقطه باغ ایلخانی که مشرف بر تمام ارگ شهر و دیگر نقاط شهر است بنماید (بسازد). تمام این مخارج گزاف از مالک مملکت آنهاست، والا تاجر را چه کار به هفت کرور یا دوازده کرور مخارج اجاره داری که میتواند اصلِ مایه خود را از این فقرای اهالی ایران دریافت سازد.» پس از این است که در تهران حرکتهایی برای مبارزه با واگذاری این امتیاز به راه میافتد که شکستن قلیانها مشهورترین آن است. این مبارزه در مشهد، اما با شورشی ۵ روزه همراه میشود و در حالی ادامه پیدا میکند که شهر به دلیل برخی عوامل اقتصادی و سیاسی، از ثبات کافی برخوردار نبوده است.
نخستین واکنش عمومی به اهدای امتیاز تنباکو در مشهد با حرکت ۴٠ تا ۵٠نفر از طلاب مدرسه بالاسر و پایین پای حضرت، در اعتراض به ورود کارکنان شرکت «رژی» که ریاستش در آن ایام با «دانیال» نامی بوده است، آغاز میشود و سراسر شهر را فرا میگیرد. در عصر این روز که تاریخ نگاران آن را اول ربیع الاول١٣٠٩ قمری نوشته اند، طلاب در مسیر حرکت خود، به دکان دارانی که حاضر به بستن مغازههای خود نشده بودند، معترض میشوند.
به دنبال این اتفاق، بیگلربیگی، کلانتر و داروغه مشهد برای سرکوب طلاب نیروهای خود را به بالاخیابان گسیل میکند، اما مأموران حکومتی به متفرق کردن طلاب و مردمی که در کنار آنها ایستادگی میکردند، موفق نشده و ادامه این مبارزه با تحصنِ بسیاری از مردم، طلاب و فروشندگان تنباکو در صحن آستانِ مبارک، به حرم مطهر کشیده میشود. این مبارزه در مدت کوتاهی آنچنان اوج میگیرد که مؤلف «عینالوقایع» از آن به عنوان «هنگامه غریب مشهد» یاد میکند.
«لمبتون»، ایرانشناس بریتانیایی در روزنوشتههای خود واقعه تحریم تنباکو در مشهد را در کتاب «ایران عصر قاجار» اینطور روایت کرده است: «ناآرامی مشهد را نیز تهدید میکرد. قبلا در اوت یا اوایل سپتامبر معاملهکنندگان تنباکو در آن شهر به مجتهدان متوسل شده بودند. مستر اورنستین برای برپایی تشکیلات رژی در خراسان، ترتیباتی فراهم کرده بود. مستر ایوانز که به طور موقت از خدمت بانک عثمانی به خدمت رژی درآمده بود به مشهد اعزام و موفق شد با حاکم آنجا روابط دوستانهای برقرار سازد و ولاسوف، سرکنسول روسیه، از طریق جاسوسان خود افزون بر اتهامات معمولی، گزارشهای کذبی در بازارها انتشار داد.
وی با تردستی و تعبیر زیرکانه کلمات آگهیهای رژی، مردم را به این اعتقاد سوق داد که هر وسیلهای که با دود سروکار داشته باشد مثل دودکش، وسایل سوخت، گرمابههای عمومی و ... به امتیاز رژی مربوط میشود. بسیاری از فروشندگان تنباکو و دیگران در حرم بست نشستند و هیجان به سرعت گسترش یافت. مردم در خیابانها جمع شدند و نمایندگان انگلیسی را تهدید کردند و علنا تصمیم خود را در پاسداری از دین اسلام اعلام داشتند. تلاش یکی از علمای برجسته به نام شیخ محمدتقی (محمد تقی بجنوردی) به طور موقت اغتشاشات را فرو نشاند.
روزنامه اختر در ۲۱ ربیعالثانی ۱۳۰۹ در گزارشی به اغتشاش مشهد در جریان تحریم تنباکو پرداخت و ماجرا را طور دیگری قلم زده است که در آن قصه این قیام کمرنگ باشد: «به موجب کاغذی که از مشهد نوشتهاند بعضی از عوامالناس آنجا به سبب ورود مأموران رژی به هایو هوی برخاسته، به ولوله و آشوب همداستان شده، حتی دکاکین و بازار شهر را نیز بسته بودند، ولی در ثانی به سبب اندرزهای مشفقانه و نصایح سودمند جناب مستطاب اجل اکرم، آقای صاحب دیوان فرمانفرمای ایالت خراسان، مردم آشوبطلب متنبه شده و هر یک به گوشهای خزیدهاند، بنابراین از اهتمام بلند جناب معظمالیه کمال کارآگاهی و تجارب ایشان در امر حکومت نتیجه ناگواری از این هایو هوی بی معنی روی نداده. خلقی به بنیان امنیت و آسایش شهر وارد نیامده، اغتشاش عوام نیز به اندکی توجه ایشان مبدل به آرامی و سکوت شده است.».
کمپانی انگلیسی رژی در مشهد ۱۳۱۲ هجری قمری
اما اصل داستان این چنین است: همین که خبر به ناصرالدین شاه میرسد، بی فوتِ وقت، تلگرافی برای فتحعلی خان صاحب دیوان، حاکم وقت خراسان، میفرستد و چنین دستور میدهد: «اگر آنان فورا دنبال کارشان نروند و دست از این مزخرفات نکشند، بایستی تمام سواره نظام و پیاده نظام خراسان را همراه با سواران شجاع الدوله و زعفرانلو به مشهد فراخوانید و تمام شورشیان را بدون استثنا دستگیر کنید.
صد نفر از آنان را به توپ بسته و پدرشان را درآورید.» گرچه تظاهرکنندگان پس از این دستور، بدون نیاز به این اقدامات پراکنده میشوند، اتفاق عجیب دیگری در شهر رخ میدهد؛ تاریخ نویسان نوشته اند: «پس از آن هرکس گرفتار به اعمال قبیحه دیگر از قبیل شُربِ خمر، کشیدن تریاک، چرس، بنگ و دیگر نشئه جات بودند، دست از استعمال کشیدند و دخانیات در شهر منسوخ شد؛ به طوری که مستأجران و مأموران رژی انگلیس متحیر ماندند و درصدد چاره برآمدند.» ناصرالدین شاه پس از مقاومت پنج روزه مردم، ناچار اجرای قرارداد در مشهد را ۶ماه به تأخیر میاندازد و بعدها هم اجرای قرارداد در این شهر اجباری نمیشود.
فصلنامه،پژوهشنامه مطالعات آرشیوی
فصلنامه ای است علمی–تخصصی درحوزه اسناد مکتوب وشفاهی که قصد دارد پژوهش هایی را باتکیه براسناد موجود در آستان قدس و سایر مراکز آرشیوی منتشرکند.