چهل تکه
طلبکاران هر بار اطلاعیهای روی در خانه میچسبانند و در صدد دستگیری پدر فراری ریحانهاند. ریحانه که پیوسته از برادر بزرگش صمد کتک میخورد، گلههایش را به مادربزرگ میگوید و دل به دلداریها و قصههای شبانه او میسپارد. مادربزرگ از پیکر فلکی هفت خواهران با ریحانه حرف میزند و ریحانه را به دنیای قصههایش میبرد. سرانجام ریحانه و خانوادهاش ناچار میشوند به خاطر مزاحمتهای طلبکاران پدر، مادربزرگ را تنها رها کنند و همگی سوار بر کامیون به پایتخت مهاجرت کنند. چهل تکه مادربزرگ تنها رشته پیوند ریحانه با مادربزرگ است.
دوستی ریحانه با مهری، همکلاسی تنهایی که بچه طلاق است و زندگی مرفهی دارد، او را با اختلاف طبقاتی و دنیای تازهای آشنا میکند که برایش دلبستگیها و پرسشهای زیادی در بر دارد. مقاومت سرسختانه ریحانه در برابر کودکآزاریهای برادرش، که کبوترباز است، سفر مهری به شهری دیگر، و دیدار آخر ریحانه با مادربزرگ، که درآستانه مرگ بیخبر برای دیدن ریحانه خودش را به پایتخت رسانده، ادامه رویدادهای کتاب «چهل تکه» است.
کتاب «چهل تکه» تقدیرنامه و معرفی ویژه دستنوشتهها را از شورای کتاب کودک دریافت کرده و به زبان ترکی در کشور ترکیه ترجمه شده است.
جمالالدین اکرمی نویسنده کتاب های کودکان و نوجوانان است که نخستین کتابش را در سال ۱۳۶۸ برای کودکان نوشت. او مدتی در کانون پرورش فکری و مدارس مربی هنر بود و کسی بود که مجله کوشش را در کانون به راه انداخت. از دیگر کتابهای او میتوان به کودکان ماه، پسران آفتاب، تارا و مرغ دریاییاش، غریبه و دریا، شب به خیر ترنا، آناهید ملکه سایهها اشاره کرد.