پسران آفتاب
تیمور در تمام دنیا فقط پدربزرگی دارد. پدر و مادرش سالها پیش در پی خشکسالی به بندر گوادر پاکستان رفتند و تیمور را، که سخت مریض بود، دست پدربزرگ سپردند. پدربزرگ حاضر نمیشود آن جا را ترک کند. او بدون دوستان ماهیگیرش میمیرد. از پدرو مادر تیمور هیچ خبری نیست. تیمور نمیداند آن ها زندهاند یا مُرده.
شما با خواندن کتاب «پسران آفتاب» با تیمور، کودکی کَپرنشین، آشنا میشوید که زندگیای سخت همراه با محرومیتهای بسیار دارد. با منطقهای از ایران آشنا میشوید که شیوه زندگی مردمان در آن جا با زندگی شما بسیار متفاوت است. با خواندن این کتاب، دوستی و از خودگذشتگی را تجربه میکنید. رو در رو شدن با مشکلاتی را تجربه میکنید که کودکان کار، یعنی کودکانی که مجبورند برای گذران زندگیشان کار کنند. کودکی آنها در فقر و نداری گم میشود و برای نجات زندگی چون بزرگسالان تلاش طاقتفرسایی میکنند. کتاب «پسران آفتاب» برای کودکان سالهای پنجم و ششم دبستانی مناسب است.
تصویرهای دورنگ و واقعگرای کتاب «پسران آفتاب»، کودک و نوجوان خواننده را با ویژگیهای بومی چابهار آشنا میکند.