دختران هم شهيد می شوند: زندگی نامه داستانی شهيده مهری زارع عباسآبادي
فاطمه عزت آبادی، مادر شهید مهری زارع در خصوص شهادت فرزندش میگوید:
بعد از اعلام خبر برگزاری راهپیمایی، ما به صورت دسته جمعی وخانوادگی برای شرکت در راهپیمایی به فلکه ضد رفتیم و پیاده به سمت استانداری حرکت کردیم. مجبور شدم قبل از چهارراه لشکر برای لحظاتی بایستم، مهری دختر 13ساله من و خواهرش اقدس که در آن زمان هشت یا 9 سال داشت، به همراه یکی از همسایهها از چهارراه لشکر گذشتند و در شلوغی تانکها و فرار مردم گم شدند. بچهها را که پیدا نکردم؛ به طرف بیمارستان امام رضا(ع) راه افتادم.
او ادامه میدهد: در بیمارستان امام رضا(ع) دخترکوچکم را پیدا کردیم؛ وقتی در رابطه با سرنوشت خواهرش از او سوال کردیم؛ گفت مهری به زیر تانکها رفته؛ باور نکردیم. با رگبار بستن بیمارستان امام رضا(ع) توسط نیروهای نظامی نتوانستیم شب مهری را پیدا کنیم؛ صبح روز بعد که به بیمارستان مراجعه کردیم مهری را در حالی که سرش را تراشیده بودند، نصف سرش برداشته شده بود و تمام صورتش با باند بسته شده بود، پیدا کردیم.
فاطمه عزتآبادی در ادامه میگوید: سه ماه و ده روز طول کشید تا مهری به شهادت رسید. شهیدهی 13 ساله ای که همچون حسین فهمیده برای آرمانهایش زیر تانک رفت و اما امروز کمتر کسی از او یاد میکند؛ امیدوارم با انتشار این کتاب یاد و نام شهدای مظلومی مثل دختر من زنده نگاه داشته شود تا جوانان این مرز و بوم بدانند وارث چه خون هایی هستند.