سه دقیقه در قیامت (تجربه ای نزدیک به مرگ)
یکی از نقاط قوت کتاب، مقدمه ابتدایی آن است که موفق میشود نوعی پیشزمینه مناسب برای داستان فراهم اورد و تاثیرپذیری آن را افزایش دهد. همچنین لحن راوی داستان بسیار ساده و روان است و این موضوع خواندن آن را جذابتر ساخته و تا حد زیادی تسهیل میکند. موضوع جذاب آن نیز خواننده را تا آخر داستان همراه میسازد، بویژه اشاره به آیات و روایات در هر مرحله آن را باورپذیرتر میسازد. تمامی این نکات به علاوه کم حجمی کتاب همگی احتمالا موجب میشوند که خواننده به ادامه خواندن ترغیب شود.
در ابتدای کتاب مقدمهای درباره تجربه نزدیک به مرگ و ویژگیهای علمی آن گفته میشود. سپس در فصل اول نکاتی مشترک از این تجربه را که افراد بسیاری تقل کردهاند، برمیشمارد .در فصل دوم تا انتهای کتاب داستان اصلی آغاز میشود که به صورت راوی اول شخص روایت میگردد. نام راوی داستان به خواست خودشان محفوظ مانده است
جملاتی از کتاب :حسابی به مشکل خورده بودم. اعمال خوبم به خاطر شوخیهای بیش از حد و صحبتهای پشت سرمردم و غیبتها و… نابود میشد و اعمال زشت من باقی میماند. البته وقتی یک کار خالصانه انجام داده بودم، همان عمل باعث پاک شدن کارهای زشت میشد. چرا که در قرآن آمده بود: "ان الحسنات یذهبن السیئات" کارهای خوب گناهان را پاک میکند. ترسناکترین بخش این تجربه برای راوی این بود که تا سالها وقتی به قبرستان میرفت صداهای وحشتناکی میشنیده است. در آخر بیان میکند که تمامی دوستانش که شهادتشان را دیده بود یکی یکی شهید شدند و خود او نیز همچنان آرزوی شهادت دارد.