افسانه دکتر شیخ
🔰در دنیای امروز که برخی پزشکان برای درمان تا پولی نگیرد، کاری انجام نمیدهند، شنیدن قصۀ پزشکی که نه تنها پول از بیمارانش نمیگرفت، بلکه هزینههای رفت و آمد بیمارانش را هم میداد، کم از افسانه ندارد.
🌀کتاب افسانه دکتر شیخ
با نظربه اسناد و مدارک و مصاحبه با افراد مختلف درصدد برآمده تا زندگی نامه و شخصیت فردی اجتماعی و سیاسی و ویژگی های حرفه ای دکتر مرتضی شیخ را ثبت نماید تا یاد و خاطره دکتر شیخ را برای همیشه زنده نگه دارد.
🎯مطالعه این کتاب را به همه پزشکانی قصد دارند در اندیشه و گفتار و رفتار خود به سوگند پزشکی وفاردار بمانند پیشنهاد می کنیم.
👨⚕دکتر مرتضی شیخ دوران كودكي و همچنين تحصيلات خود را تا سطح مدرسه عالي طب تهران ادامه داد و با درجه دكتراي طب فارغ التحصیل شد. وي در پاسخ اين سؤال دكتر حسين خديوجم كه میپرسد چرا فقط در نقاط محروم مطب زده اید؟ میگوید: چون مردم امكان آمدن به مطب مرا ندارند و اياب و ذهاب ايجاد هزينه می کند لذا من به ميان آنها رفته ام.
🌀دکتر شیخ کاسهای با فاصله دور از خودش قرار میداده که بیمار پولش را داخل آن بیندازد. معروف است که بسیاری از بیماران سرلیمونادهای صافشده را داخل کاسه میانداختهاند که فقط صدای انداختن سکه بدهد. یا کشوی میزش را باز می گذاشت تا بیماران که نمی تواند خجالت نکشند.
◼️وی در سال ۱۳۵۵ پس از چند سال بيماري به ديدار حق شتافت و پس از تشییع باشکوه در سمت چپ پنجره فولاد حرم مطهر رضوی آرام گرفت.