يخ در بهشت/ جمعي از نويسندگان: رقيه کريمي ... [و ديگران].- قم: کتاب جمکران،1398
یک نقطه از جهنم.
نه اینکه خوشم بیاید از ایرانیها؛ نه! اما نمیتوانستم. نه اینکه بدم بیاید از آنها؛ اصلا کاری نداشتم به کارشان . میدانستم ایران کشوری است همین نزدیکیها. نه این قدر نزدیک که همسایه باشد و نه آن قدر دور که نشناسمش. ایران برای من سوال معلممان بود توی مدرسه؛ وقتی که پرسید ایران در کجای کره زمین است و من گفتم: جایی همین نزدیکیها، معلم و بچهها خندیدند.
اسم ایران همیشه مرا یاد آن روز میانداخت. حتی وقتهایی که کمال، خسته از کار سنگین آزمایشگاه و درس و دانشگاه، دست میبرد و دکمه تلویزیون کوچک رنگی را فشار میداد و مثل هر شب مینشست پای اخبار جنگ، من دوباره بچه میشدم و میرفتم پای کلاس درس.
کتاب یخ در بهشت روایت مادرانی است که خودشان از قهرمانی دیگران قصهها گفتهاند و حالا خودشان قهرمانی شدهاند که از آنها قصهها باید گفت، خواهران ، مادران، و دخترانی که سالها پیش از جنگ با تربیت رزمندگان سهم سترگی در جبههها داشتند و در حین جنگ با جانفشانی و دلسوزی، و پشت خط جبهه با صبوری و مدارا، از جنگ حماسهای به وسعت روحشان ساختند، یخ در بهشت دستپخت بانوان توانمند نویسندهای است که به بهانه داستان، راوی زنان و دفاع مقدس شده اند.