این کتاب دارای رتبه برتر از ششمین جشنواره داستان انقلاب وجایزه ادبی امیرحسین فردی می باشد.
موضوع کتاب : شخصیت اصلی این کتاب دختری نوجوان است به نام سارا که در زمان انقلاب می زیسته و شاهد وقایع انقلاب بوده؛ سارا بیشتر با خودش درگیر است و در نهایت هم به تحول درونی می‌رسد.
سارا از دغدغه های فکری خود می گوید. از ذهن مشوش و درهم و برهم خود می گوید. از بیماری مادرش ، از شلوغی خیابان ها، از اختلاف نظرهایی که با سایر هم سن و سال هایش دارد، از مشکلات دختران چادری در زمان شاه ، از وابستگی زیادی که به گربه خانگی اش دارد و... مهم تر ازهمه از سربازی که در طبقه بالای خانه آنها مستاجر است. فعالیت های انقلابی دارد و از مبارزان ارتش دوران پیش از انقلاب است وسعی دارد سارا را از راهی که دران قدم گذاشته برحذرکند. سارا اسم این سرباز را مترسک گذاشته است.  در ابتدای داستان از سرباز می ترسد ولی در پایان کتاب، سرباز و طرز فکرش را می پسندد. برای سرباز نگران می شود و حتی گاهی خوابش را می بیند و حتی حس می کند وجود اینچنین افرادی در زندگی هر فردی لازم است.
همچنین از تاثیر دوست هایش بر طرز فکرخودش می گوید. در ابتدای داستان، تحت تاثیرحرف ها و سخنان دوست بی حجاب و ارمنی خود از چادری بودن خجالت می کشد و تمایل دارد چادر را از سر بردارد و آرایش کند ولی در ادامه بیان می کند که تربیت خانوادگی خوب و اسلامی، تاثیرش از حرف های دوستان بیشتراست . در پایان داستان با افتخار چادر به سرمی کند و همراه زنان انقلابی برای راهپیمایی به خیابان می رود و...
در قسمتی از کتاب می خوانیم: بیشتر از همه فکر مادر هستم و مترسک . می روم طرف خانه مادام و دوباره قیافه مترسک جلو چشمم می آید. دلم نمی خواهد به مترسک فکر کنم، اما دست خودم نیست. چند شب پیش که بابا مادر را برده بود درمانگاه، دوباره سایه اش از پنجره اتاق بالایی افتاده بود روی دیوار روبرو؛ سایه ای دراز و لاغر، با یک پا. درست شکل مترسک.
خواننده کتاب، در نهایت همچون سارا به خودشناسی می‌رسد و می‌فهمد که بهتر است آن چیزی باشد که باید باشد.

عنوان کتاب : مترسک
مولف: معصومه عیوضی
تهران: سوره مهر، 1396