خرسي که مي‌خواست خرس باقي بماند
۱۳۹۹-۰۶-۱۶

داستان این کتاب درمورد خرسی است که وقتی ازخواب زمستانی بیدار می شود و از غارش بیرون می آید می بیند جنگل بیرون غار تبدیل به کارخانه شده و انسان ها مشغول کار هستند . به علت جثه بزرگش مسئولین کارخانه او را با کارگرهایشان اشتباه می گیرند، هرچه اصرار می کند که خرس است قبول نمی کنند. ظاهرش را مرتب          می کنند، لباس انسان به تنش می کنند و مثل سایرین باید در کارخانه مشغول کار شود. او مدت ها در قالب انسان و مثل بقیه کارمی کند، تا اینکه با شروع فصل سرما ناگهان خواب زمستانی اش شروع می شود و دائما در محل کار می خوابد. به همین دلیل او را اخراج می کنند و او به غارخود برمی گردد. او دلش برای خانه و زندگی اش تنگ شده بود با خوشحالی به زندگی قبلی خود برمی گردد.
هدف:آموزش هویت و شخصیت به دانش آموزان و تفکر در مورد تغییر شخصیت افراد و اینکه آیا با تغییر لباس یا محیط زندگی، هویت افراد هم عوض می شود یا خیر؟ چگونه می توان شخصیت افراد را عوض کرد و آموزش موارد مشابه در مورد مفهوم داستان.

عنوان:  خرسي که مي‌خواست خرس باقي بماند
نويسنده:  اشتاينر، يورگ
مترجم:  ايراني، ناصر
 

افزودن دیدگاه جدید:

متن ساده

HTML محدود

Image CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید

نظرسنجی

نظر شما در مورد مطالب این وب سایت چیست؟

انتخاب‌ها

تصاویر شاعران

This block is broken or missing. You may be missing content or you might need to enable the original module.