در سوگ حضرت محمد (ص( سرودهی شيخ محمّد حسين غروى اصفهانى (کمپانی)
ماتم جهانسوز خاتم النّبيّين ست؟
يا كه آخرين روز صادر نخستين ست؟
روز نوحه قرآن در مصيبت طاهاست
روز ناله فرقان از فراق ياسين ست
خاطرى نباشد شاد، در قلمرو ايجاد
آه و ناله و فرياد در محيط تكوين ست
كعبه را سزد امروز، رو نهد به ويرانى
زانكه چشم زمزم را سيل اشك خونين ست
صبح آفرينش را، شام تار باز آمد
تيره، اهل بينش را، ديده جهان بين ست
رايت شريعت را، نوبت نگونسارى ست
روز غربت اسلام، روز وحشت دينست
شاهد حقيقت را، هر دو چشم حقْبين خفت
آهِ بانوى كبرى، همچو شمع بالين ست
هادى طريقت را، زندگى به سر آمد
گمرهان امّت را سينهيى پر از كين ست
شاهباز وحدت را، بند غم به گردن شد
كركس طبيعت را، دست و پنجه رنگين ست
شد هماى فرّخْ فر، بسته بال و بى شهپر
عرصه جهان يكسر، صيدگاه شاهين ست
خاتم سليمان را اهرمن به جادو برد
مسند سليمانى، مركز شياطين ست
شب ز غم نگيرد خواب، چشم نرگس شاداب
ليك چشم هر خارى، شب به خواب نوشين ست
پشت آسمان شد خم، زير بار اين ماتم
چشم ابر شد پر نم در مصيبت خاتم
(منبع شعر: سيماي محمد (ص) در آينه شعر فارسي/ محمود شاهرخي، مشفق کاشاني.- تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، ۱۳۷۰. ص.199.)