سرو تنومند
چهلسال است میگریم، چهلسال است میخندم
کتاب خاطرات تلخ و شیرین پر از پندم
من از آغاز دلبستم به استقلال و آزادی
ز هرچه زرق و برق آورد شرق و غرب دل کندم
من آن باغم که دستانی خدایی کاشت بذرم را
سپس ساقه به ساقه زد به ساق عرش پیوندم
نهال کوچکی بودم که از طوفان گذر کردم
تعجب میکند عالم، اگر سروی تنومندم
مرا فکه، طلائیه، شلمچه، فاو میفهمد
چنانکه لحظههای داغ سرخاخونِ اروندم
در این عالم که دنیا از زر و سیم آبرومند است
من از خون جوانان برومند آبرومندم
کبوترهای خونینپر ز دوشم میپرند و من
به پای بال و پرهاشان هزاران بوسه میبندم
شعار «می روم تا انتقام سیلی زهرا_
بگیرم» را زدم با سربلندی روی سربندم
زمین مات ثباتم شد، زمان حیران جریانم
سرود رود کارونم، شکوه کوه الوندم
درون پیکرم روح جوانی میدود امروز
که پر شور است چشمانم، که پر شوق است لبخندم
جهان زیباتر از این روزگاران میشود روزی
و من چشم انتظار وعدۀ حق خداوندم
بهارا! بیتو فروردین فقط تکرار تقویم است
از این تکرار میسوزد همیشه جان اسفندم
**
شعر مدح امام رضا (ع) - (حس می کنم خود را همیشه در هوایت)
حس می کنم خود را همیشه در هوایت
پر می زنم با گریه در صحن و سرایت
پر می زنم گاهی به سقاخانه ، گاهی_
هم می نشینم در رواق دلربایت
حال و هوایت می کشاند مرغ دل را
لحظه به لحظه سمت آب و دانه هایت
اینجا فقط دارالشفای عاشقان نیست
عالم شفا می گیرد اینجا از دعایت
پیچیده در موسیقی نقاره ها " عشق "
پیچیده در پژواک آن موج صدایت
گفتی سه جا قطعا میایی تو سراغم
افتاده جای فرش ، چشمم زیر پایت
وقتی که رود اشک ها جاریست یعنی
داری نگاهم می کنی تو با رضایت
قربان لطفت ، آفتاب مهربانم!
تنها نه من ، ذرات عالم جان فدایت
من دوستت دارم رضا جان تا همیشه
من دوستت دارم رضاجان بی نهایت
ای کاش می شد تا مرا هم از سر لطف
روزی بخوانی شاعرت ... یانه!..گدایت...