سفر پر ماجرای ۸ طلبه به سرزمین ۷۲ ملت
۱۴۰۳-۰۲-۲۴
کتاب «گاو و فلفل» با نگاهی به سفر هفت طلبه جوان به هندوستان به قلم علی بهاری منتشر شد و در نمایشگاه کتاب در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفت

سفر پر ماجرای 8 طلبه به سرزمین 72 ملت

کتاب «گاو و فلفل» با نگاهی به سفر هفت طلبه جوان به هندوستان به قلم علی بهاری منتشر شد و در نمایشگاه کتاب در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفت.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سفرنامه «گاو و فلفل» به قلم علی بهاری با نگاهی به سفر هشت طلبه جوان به هندوستان و وقایعی که برای این گروه رخ می‌دهد، برای اولین‌بار از سوی کتابستان معرفت منتشر و در نمایشگاه کتاب تهران عرضه شد.

 

در معرفی این اثر آمده است: تا دلتان بخواهد سفرنامه‌های اخلاقی، تربیتی و عرفانی داریم. شاید کمی تا قسمتی پدران قاجاریمان سعی کردند قد بضاعتشان لحنی طنازانه در سفرهایشان داشته باشند، اما باز هم در کتابخانه‌ها جای سفرنامه‌های طنز خالی ا‌ست. سفرنامه «گاو و فلفل» روایتی کوتاه، پرشوروشَر و جذاب از سفر هشت طلبه جوان و دو استادشان به هندوستان برای تکمیل دوره زبانی انگلیسی و در اصل جهاد حق علیه ‌باطل است.

 

علی بهاری، هم شاعر و هم نویسنده‌ای طنزپرداز است. اهل ایجاز است. او کم و گزیده می‎‌‌گوید، اما شیرین سخن می‌گوید و کاری می‌کند وسط آشفته‌بازار سفر و بدوبدوهایش زیاد خسته نشوید. «گاو و فلفل» سفری پردردسر به سرزمین هفتادودو ملت است. نویسنده هندوستان و زرق‌وبرق‌هایش را جور دیگری برایمان به تصویر کشیده.

 

قرار است همراه این هفت طلبه شیرین، از مزر مجاز و غیرمجازها رد شویم و ببینیم و بخوانیم که چطور طلاب‌مان یک تنه مرتاض‌ها و سیک‌ها و باقی قبایل هند را به چالش می‌کشند

در بخش‌هایی از این کتاب می‌خوانیم: بالاخره نوبت ما شد. گوشی‌ها و کفش‌ها را تحویل دادیم و وارد شدیم. در اینجا هم مانند بقیه معابد، باید کفش‌ها را در می‌آوردیم. تابلوهای نقاشی زیبا از بت و مجسمه روی دیوارها نصب شده بود که توجه هر بیننده‌ای را جلب می‌کرد و بت‌هایی جذاب‌تر که هندوها آنها را می‌پرستیدند.

 

در کنار بت بزرگشان، مراسم عبادی برپا بود. مردم حاضر، خال قرمز میان دو ابرویشان گذاشته بودند – گذاشتن خال قرمز میان دو ابرو، نماد هندوهاست و ظاهرا آن را نشانه برکت می‌دانند - و هم‌نوا با خواننده، دست می‌زدند. ما هم به میان جمعیت رفتیم و شروع کردیم به دست زدن.

 

بچه‌ها، مسخره‌بازی را شروع کردند. مجلس که گرم شد، یکی می‌گفت: «ماشالا» و آن یکی فریاد می زد: «رحمت خدا به این ناله‌ها». از گوشه دیگری صدای «ایشالا بلا نبینی» بلند می‌شد. یک‌دفعه جوگیر شدم و گفتم: «رفقا با ذکر صلوات یک قدم بیایید جلو، مردم دم در تو گرما وایسادن» و بچه‌ها صلوات دهلی‌شکن فرستادند. اینجا بود که احساس کردم ماندن به صلاح نیست و به زودی حراست حرم آکشاردام بازداشتمان می‌کند. به بچه‌ها گفتم بزنیم به چاک و زدیم. ...

 

کتابستان‌ معرفت این کتاب را با 160 صفحه و به قیمت 130 هزار تومان نمایشگاه کتاب عرضه کرده است.

افزودن دیدگاه جدید:

متن ساده

HTML محدود

Image CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید

نظرسنجی

نظر شما در مورد مطالب این وب سایت چیست؟

انتخاب‌ها

تصاویر شاعران

This block is broken or missing. You may be missing content or you might need to enable the original module.