گزارش نشست خوانش متون کهن شاهنامه خوانی - پنجشنبه 4 / 5 / 1403 با حضور آقای دکتر جواد میزبان
این نشست ادبی با حضور دکتر جواد میزبان، دکتری زبان و ادبیات فارسی و مدرس دانشگاه ساعت 9 صبح در تالار ادبیات کتابخانه مرکزی برگزار گردید. در ابتدا دکتر میزبان به ارائه توضیحاتی در مورد فردوسی و قدمت و جایگاه شاهنامه پرداختند.
ایشان گفتند: فردوسی به جهات مختلف در ادبیات و در کشور ما جایگاه خودش را حفظ کرده، یکی از دلایلی که شاهنامه در بین ما ایرانی ها بسیار خوش درخشیده، به خاطر وحدتی هست که با پاسداشت زبان پارسی بین ما ایرانی ها ایجاد کرده است.
شاهنامه شناسنامه ی هویت ملی ماست. این کتاب درطول تاریخ توانسته است این وحدت رو برای ما ایجاد کند. مورد بعدی که بسیار اهمیت دارد ارادت فردوسی به اسلام و ستایش پیامبر (ص) و حضرت علی(ع) می باشد. ابیات زیر بازگوی همین مطلب می باشد:
تو را دانش و دین رهاند درست ... در رستگاری ببایدت جست
و گر دل نخواهی که باشد نژند ... نخواهی که دائم بوی مستمند
به گفتار پیغمبرت راه جوی ... دل از تیرگیها بدین آب شوی
چه گفت آن خداوند تنزیل و وحی ... خداوند امر و خداوند نهی
که خورشید بعد از رسولان مه ... نتابید بر کس ز بوبکر به
عمر کرد اسلام را آشکار ... بیاراست گیتی چو باغ بهار
پس از هر دو آن بود عثمان گزین ... خداوند شرم و خداوند دین
چهارم علی بود جفت بتول ... که او را به خوبی ستاید رسول
که من شهر علمم علیم در است ... درست این سخن قول پیغمبر است
گواهی دهم کاین سخنها ز اوست ... تو گویی دو گوشم پر آواز اوست
علی را چنین گفت و دیگر همین ... کز ایشان قوی شد به هر گونه دین
نبی آفتاب و صحابان چو ماه ... به هم بسته یکدگر راست راه
منم بنده اهل بیت نبی ... ستاینده خاک و پای وصی
حکیم این جهان را چو دریا نهاد ... بر انگیخته موج از او تندباد
چو هفتاد کشتی بر او ساخته ... همه بادبانها بر افراخته
یکی پهن کشتی به سان عروس ... بیاراسته همچو چشم خروس
محّمد بدو اندرون با علی ... همان اهل بیت نبی و ولی
خردمند کز دور دریا بدید ... کرانه نه پیدا و بن ناپدید
بدانست کو موج خواهد زدن ... کس از غرق بیرون نخواهد شدن
به دل گفت اگر با نبی و وصی ... شوم غرقه دارم دو یار وفی
همانا که باشد مرا دستگیر ... خداوند تاج و لوا و سریر
خداوند جوی می و انگبین ... همان چشمهٔ شیر و ماء معین
اگر چشم داری به دیگر سرای ... به نزد نبی و علی گیر جای
گرت زین بد آید گناه من است ... چنین است و این دین و راه من است
بر این زادم و هم بر این بگذرم ... چنان دان که خاک پی حیدرم
دلت گر به راه خطا مایل است ... تو را دشمن اندر جهان خود دل است
نباشد جز از بیپدر دشمنش ... که یزدان به آتش بسوزد تنش
هر آنکس که در جانش بغض علی است ... از او زارتر در جهان زار کی است
نگر تا نداری به بازی جهان ... نه برگردی از نیک پی همرهان
همه نیکیات باید آغاز کرد ... چو با نیکنامان بوی همنورد
از این در سخن چند رانم همی ... همانا کرانش ندانم همی
.............................................................................................................
در نقدهای اعتقادی دینی فردوسی حرف های زیادی گفته شد ولی عموم محققین بر این باورند که تفکرات و مذهب فردوسی شیعه هست فردوسی در همین ابیات بالا هم دیدیم و خواندیم.
استاد میزبان در جواب سوالی که آیا داستان های شاهنامه افسانه است؟ آیا این مطالب حقیقت دارد یا نه عنوان کردند: فردوسی داستان هایی رو که سینه به سینه و نسل به نسل بین مردم رد و بدل شده بود را به شعر تبدیل کرده است.
در ادامه جلسه استاد میزبان به ارائه مختصری از داستان رستم و سهراب برای مراجعین پرداختند و سپس اشعار بخش اول این داستان توسط حضار خوانش شد. در انتهای جلسه نیز استاد به سوالات حضار جواب دادند و جلسه با ذکر صلوات پایان یافت.
اگر تندبادی براید ز کنج
بخاک افگند نارسیده ترنج
ستمکاره خوانیمش ار دادگر
هنرمند دانیمش ار بیهنر
اگر مرگ دادست بیداد چیست
ز داد این همه بانگ و فریاد چیست
ازین راز جان تو آگاه نیست
بدین پرده اندر ترا راه نیست
همه تا در آز رفته فراز
به کس بر نشد این در راز باز
برفتن مگر بهتر آیدش جای
چو آرام یابد به دیگر سرای
دم مرگ چون آتش هولناک
ندارد ز برنا و فرتوت باک
درین جای رفتن نه جای درنگ
بر اسپ فنا گر کشد مرگ تنگ
چنان دان که دادست و بیداد نیست
چو داد آمدش جای فریاد نیست
جوانی و پیری به نزدیک مرگ
یکی دان چو اندر بدن نیست برگ
دل از نور ایمان گر آگندهای
ترا خامشی به که تو بندهای
برین کار یزدان ترا راز نیست
اگر جانت با دیو انباز نیست
به گیتی دران کوش چون بگذری
سرانجام نیکی بر خود بری
کنون رزم سهراب رانم نخست
ازان کین که او با پدر چون بجست