گفتمان رنج از ادبیات فلسطین باید کنار گذاشته شود / خوشبختانه ادبیات فلسطین درگیر جدال مدرنیسم-پست مدرنیسم نشده است
۱۴۰۳-۰۵-۲۰
دکتر فضه خاتمی نیا با اشاره به سادگی و وضوح شعر فلسطین و عدم تقلید از پیچیدگی‌های زبانی شعر مدرنیسم، میگوید: ایزابلا حامد نویسنده‌ی معاصر فلسطینی بر این باور است که ترویج گفتمان رنج در ادبیات فلسطین، در نهایت به حذف قومیتی فلسطین منجر می‌شود.

«نشست هم اندیشی مردم علیه پوپولیسم» ازسوی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با حضور اساتید مختلف برگزارشد و دکتر فضه خاتمی‌نیا دکتری ادبیات انگلیسی و کارشناس ادبیات فلسطین در این نشست با موضوع «مردم در ادبیات فلسطین» سخنرانی کرد که مشروح سخنان وی را در ادامه می‌خوانید:

دکتر خاتمی‌نیا در ابتدای این نشست در تبیین موضوع سخنان خود گفت: روایت، جنبه‌ای مهم در هر فرهنگی است و به عنوان یک جزء همه جا حاضر در ارتباطات انسانی، در آثار هنری مختلف مثل ادبیات، نقاشی، مجسمه‌سازی و موسیقی می‌تواند رویدادها، احساسات و پدیده‌ها را به تصویر بکشد؛ در واقع روایت یک امر انتزاعی و در خلا نیست، بلکه در شکل‌گیری روابط انسانی و ارتباط افراد با یکدیگر اثرگذار است. بنابراین ارتباط روایی در یک فرایند شکل می‌گیرد و بر اساس ارتباطی که با مخاطب خودش برقرار می‌کند و دوری یا قرابتی که با مخاطب دارد تاثیرگذاری متفاوت ایجاد می‌کند، پس به این معنا روایت فقط هنر داستان گفتن نیست بلکه کارکردهای مختلفی مثل برقراری ارتباط‌ها، انتقال اطلاعات، بیان احساسات، رویدادهای شخصی یا جمعی و انتقال اخلاق و دانش فرهنگی را دارد و همچنین به طرق مختلف در به تصویر کشیدن احساسات و افکار کمک می‌کند.

روایت در ادبیات فلسطین
وی ادامه داد: ویژگی شاخص روایت در ادبیات مردمی فلسطین، در فرایند شکل‌گیری تعریف فرد از خود و ادراک روایی، اجتماعی و فرهنگی مردم و شناخت فرد از خود و جهان اثر بسزایی گذاشته است. روایت در ادبیات پایداری و هنر روایی فلسطین به مفاهیم متعددی مثل ایمان، ایثار، همراهی، گذشت، مقاومت و تبدیل رنج به حرکت و امید و ایستادگی اطلاق می‌شود، در روایت‌های مقاومت انسان به گونه‌ای به تصویر کشیده می‌شود که در ابعاد مختلف اجتماعی، سیاسی، هنری و حتی خانوادگی قائل به کنش‌گری است نه انفعال، پس خروجی و کارکرد بارز این روایت‌ها این است که به بازسازی تصویرهای برآمده از رویکردهای غرب در خصوص انسان غیر غربی و به تعبیر ادوارد سعید به مجازی سازی کمک نمی‌کند، بلکه در برابر آن می‌ایستد. یکی از ویژگی‌های بارز ادبیات فلسطین زبان ساده و بی‌تکلف و استفاده از نمادهایی است که افراد را با تنوع هویتی به یکدیگر پیوند داده و استعاره‌هایی که در خاک و در وجود مردم ریشه دوانده را به یک درخت تنومندی تبدیل کرده و به مردم کمک کرده است که به جای فرار کردن از ریشه‌های هویتی خود به ریشه‌های هویتی خویش پناه بیاورند و در واقع ریشه‌های هویتی را عامل حرکتی مستمر از گذشته تا امروز معرفی کرده‌اند و آن را مثل یک ذکری مدام در اشکال مختلف هنر از شعر، داستان، رمان، دیوارنگاره وحتی نقاشی‌های خیابانی به تصویر می‌کشد و با این کار خودش بین مردم، هنر، مقاومت و وعده‌ی پیروزی قرآنی ارتباط برقرار می‌کند، پس روایت در ادبیات و هنر حرکتی روشنفکرانه یا نخبه‌گرایانه برای ایجاد تمایز بین هنر، خالق اثر هنری و مردم نیست، بلکه یک پشتوانه‌ی مردمی دارد و نقش مردم فلسطین از کودک، نوجوان، پیر و جوان را در کنار همدیگر با مفهوم کلانی مثل سرزمین مادری پیوند می‌دهد و در دام قطبیت سازی برآمده از گفتمان مدرنیته در ادبیات گرفتار نمی‌شود.

ویژگی‌های شعر فلسطین
دکترخاتمی‌نیا عناصر و مولفه‌هایی که در این روایت بسیار پررنگ هستند را اینچنین برشمرد:

اولین عنصر عشق و محبت است که این را با نمادهایی مثل زن و عشق به سرزمین درآمیخته‌اند، یعنی زن و زمین یا مادرانگی و زمین به عامل بزرگ مقاومت تبدیل شده، که اشعارمحمود درویش مصداق بارز این عنصر است.

عنصر بعدی عنصر طنز است دشمن و کارگزارانش به تمسخر گرفته می‌شوند و اعمال خشن و جنایت‌های دشمن در قالب طنز تلخی نمایش داده می‌شود که این خود نمایانگر یک روحیه‌ی زنده و پابرجا است.

مولفه بعدی روحیه‌ی مخالفت و ستیز است یعنی ماهیت و عناد دشمن را در مقابل روحیه‌ی پایداری و بی‌باکی قرار می‌دهد تا عنصر مقاومت را تقویت کند، شعر مقاومت تنها گواه دگرگونی محتوا و مفهوم شعر نیست بلکه نمایش دگرگونی قالب و اسلوب است، به عبارت دیگر شعر مقاومت در گذشته‌ی خود نمانده و از قالب‌های سنتی عبور کرده است بدون اینکه محتوا و مفهومی که می‌خواهد انتقال دهد را از دست دهد.

نکته‌ی مهم و اصلی شعر فلسطین سادگی و وضوح است و از پیچیدگی‌های زبانی شعر مدرنیسم تقلید نکرده. در مدرنیسم مخاطب نخبگان هستند اما مخاطب روایت‌های فلسطین توده‌ی مردم هستند و شعر بخش عظیم و عمده‌ی میراث روایت فلسطینی را شکل می‌دهد، یعنی راویان فلسطینی نه تنها از مضمون و محتوای جنبش مدرنیسم تقلید نکرده‌اند، بلکه شعر را به عنوان عنصر بومی و وطنی روایت خود همچنان حفظ کردند و کاری که این حفظ انجام داده است در واقع هم راستا با آن مقاومت و ایستادگی است. اشعار مدرنیسم زبان بسیار پیچیده، لغات سخت، پر تکلف و زبان متمایز از زندگی عادی و روزمره مردم دارند و شاعر به عبارتی به مثابه خدای اثر است و اقتدار خودش را بر جامعه در زبان پیچیده و متکلف اثر حکم‌فرما می‌کند اما در ادبیات روایی فلسطین شاعر جدای از مردم نیست یعنی انسان فلسطینی را انسان منفعل معرفی نمی‌کند.

نکته‌ی بعدی این است که ادبیات روایی فلسطین در شعر باقی نمانده و در ابعاد مختلف گسترش یافته است. ادبیات داستانی در فلسطین مثل بقیه جهان عرب در نیمه‌ی اول قرن بیستم بروز و ظهور پیدا کرده است، در اواخر قرن نوزدهم آغاز نهضت ترجمه از زبان‌های بیگانه باعث شده که این آثارداستانی ترجمه شوند و جهان عرب هم از این قاعده مستثنی نبوده است اما آن چیزی که در روایت فلسطین رخ داد، این بود که در بند و اسیر حصار ترجمه نمی‌شود و هویت بومی خودش را حفظ می‌کند و می‌بینیم که یکی از ویژگی‌های مهم روایت در هنر و ادبیات و رسانه‌ی فلسطین بین رشته‌ای بودنش است و می‌تواند گفتگویی بین رشته‌ها و روایت‌های خودش برقرار کند و درک چند رسانه‌ای از روایت‌ها دارد و در این روایت‌های چند رسانه‌ای به صورت خلاقانه هویت و فرهنگ بومی و همچنین زبان فلسطینی و عربی و هویت عربی ترویج داده می‌شود.

یکی دیگر از شاخص‌های برجسته‌ی روایت‌های مردمی فلسطین، پرداختن به مساله‌ی رنج است. در هنر و ادبیات فلسطین رنج بازتاب داده می‌شود اما این رنج به معنای بازسازی انسان منفعل نیست بلکه رنجی است که به حرکت مقاومت و امید مردم جانی دوباره تزریق می‌کند و از طرف دیگر چشم‌های بسته‌ی جهان مدرن را با رنج مردم فلسطین و مفهوم مقاومت آشنا می‌کند.

ویژگی بعدی روایت این است که هویت فلسطینی و ریشه‌های هویتی آن با مفاهیم آشنایی مثل سرزمین و خانه پیوند خورده است و شما در تمام انواع روایت‌ها این مفاهیم را با نماد مادری گره‌خورده می‌بینید، این خودش نمادی است از نقش زنان در ادبیات مقاومت؛ در واقع اینجا زن نقش منفعل و قربانی و ستم‌دیده‌ای که در هر شرایطی فقط انفعال و قربانی بودنشان بروز و ظهور پیدا می‌کند را ندارد بلکه پابه‌پای سرزمین‌شان مقاومت می‌کند و این زنان جدا از مردان و مفهوم مقاومت و امید تعریف نمی‌شوند و همگام با سایر مردم جامعه در حفظ هویت تمدنی خودش و سرزمین خود کنش‌گری دارند، این روایت به گفتمان فمینیستی نظیر زن به مثابه قربانی یا زن به مثابه فرد منفعل کمک نمی‌کند و سکوت فمینیست‌ها در خصوص زنان فلسطین و تک‌صدایی و اروپامحوری موجود در گفتمان فمنیستی را به چالش می‌کشد. یکی دیگر از استعاره‌های پر تکرار، نماد درخت، گیاه و... که نشان رشد، امید و زندگی است، احلام بشارت اثری به اسم درختانی برای یادبود دارد، یعنی در عنوان اثر هم این نمادها یادآوری می‌شود.

منابع:
https://www.khabaronline.ir/
افزودن دیدگاه جدید:

متن ساده

HTML محدود

Image CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید

نظرسنجی

نظر شما در مورد مطالب این وب سایت چیست؟

انتخاب‌ها

تصاویر شاعران

This block is broken or missing. You may be missing content or you might need to enable the original module.