• چون که اسرارت نهان در دل شود ** آن مرادت زودتر حاصل شود
• گفت پیغمبر که هر که سر نهفت ** زود گردد با مراد خویش جفت
• دانه چون اندر زمین پنهان شود ** سر آن سر سبزی بستان شود
• زر و نقره گر نبودندی نهان ** پرورش کی یافتندی زیر کان
• وعدهها و لطفهای آن حکیم ** کرد آن رنجور را ایمن ز بیم
گ وعدهها باشد حقیقی دل پذیر ** وعدهها باشد مجازی تاسهگیر
• وعدهی اهل کرم گنج روان ** وعدهی نااهل شد رنج روان
• دریافتن آن ولی رنج را و عرض کردن رنج او را پیش پادشاه
• بعد از آن برخاست و عزم شاه کرد ** شاه را ز ان شمهای آگاه کرد
• گفت تدبیر آن بود کان مرد را ** حاضر آریم از پی این درد را
• مرد زرگر را بخوان ز ان شهر دور ** با زر و خلعت بده او را غرور
•