چکیده: زبان، به تعبیرى، غریزه اى است که در علوعم شناختى از آن به "عضو ذهنى ، یک استعداد یا" یک شیوه " تعبیر مى شود، مهارتى پیچیده، تخصصى است که به طور همزمان از ابتداى تولد انسان، بدون هیچ تلاش اگاهانه یا آموزش صورى و رسمى، درو جود کودک حضور دارد. از آنجا که این امر با دانش رو ان شناسى و اعصاب شناختى تعامل دارد، براى دانش پژوهان علوم انسانىواجد اهمیت بسیار است." زبان " بدو ن به کارگیرى آگاهى از منطق بنیادینش، به طور کیفى در هر انسان وجود دارد،و از نظر عقلى در زمرهء عام ترین توانایى ها فر ایند اطلاعاتى است. از دور ان ما قبل تاریخ، ادبیات دو وظیفه مکمل را انجام داده است، یکى گسترش افق هاى مطالعات میان رشته اى( اعم از ارادى، عاطفى، معرفت شناسانه) در ضمیر آگاهانهء انسان، دیگرى تلفیق اعتقادات، احساسات، تمایلات درو ن ذهنى لازم براى بقا در محیط هاى پیچیده اجتماعى بشرى...