به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از لیت هاب، چهار دهه با بیش از شصت رمان و ده مجموعه داستان کوتاه و نیم جین کتاب مستند و به علاوه اینها حضور مداوم در صدر بازار فروش کتاب آمریکا و به تبع آن پرده نقرهای سینماها از استیون کینگ نویسنده مشهوری ساخته است. او الان آنقدر محبوبیت دارد که میتوان نام قهرمان داستانهای معاصر آمریکا را برای او به کار برد.
استیون کینگ خالق داستانهای ژانر وحشت یکی از موفق ترین نویسندگان معاصر آمریکاست به طوری که کتابهایش بیش از صد میلیون نسخه فروش رفته و به صدها زبان نیز ترجمه شدهاند. امروزه در بازار کتاب آمریکا و سایر کشورها در هر فروشگاه کتابی به طور حتم میتوان آثاری از کینگ پیدا کرد.
هر سال طرفداران داستانهای ترسناک منتظرند تا ببینند نویسنده محبوبشان چه چیز ترسناکی به دنیای خود اضافه میکند. به گفته کتابفروشان بسیاری از طرفداران آثار وی وقتی کتاب جدیدی از نوشتههای کینگ به بازار میآید، بارها مشاهده شده که دو نسخه از یک کتاب خریداری میکنند تا مطمئن باشند کتاب جدید در خانه و محل کار و حتی مهمانیها همراه آنها باشد. صاحب یک کتابفروشی میگفت افراد بسیاری را میشناسد که همیشه دو جلد از آثار کینگ را خریده و یکی را برای تزیین خانهاش و یکی را برای مطالعه استفاده میکند. امروز اگر بخواهید یک نسخه اولیه از کتاب چاپ شده «برج تاریک» کینگ را پیدا کنید باید مبلغی در حدود 30هزار دلار معادل یک خودروی آخرین مدل پرداخت کنید.
همه این داستانها حاکی از جایگاه ویژه کینگ در ادبیات داستانی معاصر آمریکا دارد ولی هنوز بزرگترین انتقادی که به نوشتههای کینگ وارد است را شاید بتوان در یادداشت مجله ادبی لیت هاب جستجو کرد. خبرنگار این مجله تجربه خودش را از برخورد استیون کینگ با پیرزنی میگوید که فکر نمیکرد کتاب رستگاری در شاوشنگ اثر کینگ باشد. پیرزن که کینگ را به خوبی میشناخت در رستوران به او میگوید من تو را میشناسم. تو نویسنده آن داستانهای ترسناک هستی. همه داستانهای تو را دوست دارند ولی من رستگاری در شاوشنگ را دوست دارم. کینگ در پاسخ به پیرزن با لحنی از موضع قدرت گفته که این کتاب را که من نوشتم. ولی پیرزن حرفهایش را نمیپذیرد.
در نگاه اول شاید مکالمه چند دقیقهای کینگ با آن پیرزن در رستوران ساده به نظر برسد ولی انتقاد جدی به نویسنده مشهور آمریکایی است. اگر سری به کتابفروشیهای بزرگ و کوچک بزنید که به طور حتم بیش از یک جین از آثار کینگ را عرضه میکنند، به سرعت متوجه خواهید شد که بیشتر آثار وی در ژانر وحشت نوشته شده و طرفداران نیز همیشه انتظار اینگونه قصهها را از کینگ داشتهاند ولی واقعیت این است که به غیر از تعداد معدودی از آثار کینگ مثل رستگاری در شاوشنگ و مسیر سبز کارشناسان ادبی داستانهای کینگ را در زمره آثار ادبی نمیدانند. او تقریباً هر سال یک داستان ترسناک تولید میکند که اولین آنها داستان «کاری» بود که در سال 1974 منتشر شد. اگر داستان ترسناک را یک ژانر داستانی بخوانیم، به طور حتم کینگ استاد مسلم آن است ولی کمتر منتقدی این ژانر را یک ژانر ادبی خطاب میکند. به اعتقاد بسیاری از منتقدان به غیر از چند داستان بیشتر آثار استیون کینگ، ادبی محسوب نمیشود.
«الاستیر هارپر» ستون نویس روزنامه گاردین مینویسد هرچه فکر میکنم نباید عنوان نویسنده بد را برای کینگ استفاده کرد ولی خب دنیای داستانی وی کاملاً محدود است. در سال 2003 وقتی کینگ مدال افتخار اتحادیه کتاب ملی آمریکا را دریافت کرد، اولین نفری که به این اتفاق اعتراض کرد. «هارولد بلوم» بود. بلوم ستون نویس روزنامه بوستون گلوب به این انتخاب اعتراض کرد و کینگ را نویسندهای خطاب کرد که برای ادبیات آمریکا مهارت کافی ندارد و حتی دلیل اصلی اصلی تصمیم اتحادیه را یک اقدام تجاری عنوان کرد. وی نوشت: «کتابهای کینگ تنها ارزش تجاری دارند و نمیتوان جایزه ادبی به آنها داد.»
وی افزود: شاید میلیونها نسخه از کتابهای کینگ فروش برود ولی یادتان باشد این کتابها پیامی برای انسان ندارند.
بسیاری از منتقدان آثار کینگ را نوعی ادبیات عامه پسند خطاب میکنند که «پیر بوردیو» جامعهشناس فرانسوی نام «ترجیح» را روی آن گذاشته است. طبق نظریه این جامعهشناس ترجیح در جامعه امروزی یعنی بعضی چیزی را دوست دارند و بعضی دوست ندارند و نمیتوان به این مسئله خرده وارد کرد. روشنفکران میگویند بی ارزش است ولی عامه مردم میلیونها نسخه از آن میخرند. سینما، ایستگاههای مترو، اتوبوس و هرجایی که فکرش را بکنید از این گونه آثار وجود دارد و خوانده میشود. کسانی که این کتابها را میخوانند و دوست دارند شاید سایه خودشان را روی آینههای تاریک داستانهای ترسناک کینگ میینند.