گذری در اندیشه های فردوسی و مهر چرخ پیر
" شناخت جهان و دریافتن اینکه عمر انسان در این جهان ، کوتاه است و پایداری ندارد و عاقبت هر کس فنا و نابودی است ، موجب می شود افراد خردمند و دانا ، رفتار و کردار مناسب در پیش گیرند و بدنبال آن چیزی باشند که موجب نشاط و شادی خود و دیگران در این دنیای ناپایدار شود .
انسان های متفکر و بینا به وضعیت گذشتکان و آنچه بر سر آنها و داشته های آنان آمده ، عبرت می گیرند و از بسیاری از رفتارهایی که موجب رنجش و ناراحتی همنوعان خود می گردد پرهیز مینمایند . انسانهای حیله گر ، بد طینت ، حسود ، دروغ زن ، جاه پرست ، دامساز و فنته انگیز ، فراموش می نمایند که دنیا برای هیچ کس وفایی ندارد زهر و نوش جهان موقتی است و برای چندگاهی است و عاقبت کار همه رفتن و دل کندن از همه مواهب دنیا است . به همین علت انسانهای هوشمند در همه عمر خود بر این نکته که دنیا ناپایدار است آگاهی و هوشیاری دارند و بدنبال شاد بودن و شاد کردن و دوری از حرص و آزهستند ." ۱
حکیم سخنور توس ، برای روزگار و دنیایی که ما در آن زندگی می گذرانیم ، واژه ها و کلمات متفاوتی را در نامورنامه خود بکار می برد و از هر واژه در جایگاه مناسب سود می برد تا بتواند پیام و سفارش خود را به خواننده شاهنامه منتقل نماید . فردوسی برای روزگار، بیش از بیست واژه و کلمه گوناگون بکار برده است که عبارت از ؛ روزگار، گردان سپهر، جهان، سرای سپنجی، گیهان ناپاکرای، چرخ پیر، باغ جهان، گیتی، چرخ برین، زمانه ، چرخ مست ، جهان جَهان، آسمان، چرخ، سرای ترک، سپهر روان ، جهنده جهان، رهگذر، برکشیدهِ بلند، سرای کهن است که هر واژه، به نوعی دنیا را وصف می کند.
حکیم فردوسی نامدار، همانند سایر متفکران ایران زمین ، درنامورنامه اثر ارزشمند و ماندگار خود ، به موضوع وضعیت جهان ، کوتاهی عمر انسان نسبت به جهان هستی ، و رفتارهایی که سرنوشت در طول عمر هر کسی با وی دارد ، نکاتی را به خوانندگان و آیندگان یادآوری می نماید تا فراموش نکنند که انسان اند و دارای محدودیت ، پس پا را از محدوده انسانی خود فراتر نگذارند و مجذوب لحظات کوتاهِ به ظاهر نیک دنیا نشوند و بدانند که دنیا ، نیک و بد را باهم بر انسان عرضه می نماید .
چُنین گفت پیران که با روزگار
بسازد خرد یافته مرد ِ کار
نیابی گذر تو ز گردان سپهر
کزویست آرام و پرخاش و مهر
نمایش و کردار جهان
حکیم فردوسی اعتقاد دارد که آنچه را که دنیا به ما نشان و نمایش میدهد همانی نیست که بعدها با ما رفتار خواهد کرد و کردار واقعی جهان با نمایشش تفاوت دارد پس دل سپردن به چنین فریبکاری شایسته نیست و نباید به او دل خوش کرد .
زمانه سراسر فریب است و بس
نباشد به سختیش فریاد رس
جهان را نمایش چو کردار نیست
بدو دل سپردن سزاوار نیست
فرهنگ و هنر/ ادبیات ایران/ گذری در اندیشه های فردوسی و مهر چرخ پیر