ادبیات مشروطه
۱۳۹۴-۰۹-۰۲
ادبیات مشروطه، به ادبیات دوره‌ای گفته می‌شود که در آن شاعران، نویسندگان و اصحاب هنر، ادبیات را وسیله‌ای برای بیان اهداف سیاسی و اجتماعی خود، از جمله تنریر افکار مردم، آزادی و استقرار مشروطیت، قرار داده بودند؛ که از نظر زمانی بین سالهای 1240 تا 1299 هـ.ش. را دربرمی‌گیرد.
ادبیات مشروطه

ادبیات مشروطه، به ادبیات دوره‌ای گفته می‌شود که در آن شاعران، نویسندگان و اصحاب هنر، ادبیات را وسیله‌ای برای بیان اهداف سیاسی و اجتماعی خود، از جمله تنریر افکار مردم، آزادی و استقرار مشروطیت، قرار داده بودند؛ که از نظر زمانی بین سالهای 1240 تا 1299 هـ.ش. را دربرمی‌گیرد.

ایرانیان دوره مشروطه، در اثر آشنایی با اروپا و کشورهای دیگر به عقب ماندگی های خود در زمینه ساختار های اقتصادی و سیاسی پی برده و مشکل اساسی را در نبود قانون و وجود حکومت استبدادی دریافتند، لذا برای حاکم شدن بر سرنوشت خود – دمکراسی – و ایجاد قانون و آزادی خواستار مشروطه شدند و این خواست‌ها را در بستر شعر، طنز، داستان، نمایش‌نامه و ...گسترش دادند.

متفکران مشروطه دریافتند که برای بیدار کردن مردم و آگاه کردن آنان نسبت به پیشرفت جامعه، باید با کهنه‌ها جنگید و هر چه بیشتر راه را برای «نو» گشود. بنابراین، ادبیات مشروطه در جریان جدال با ادبیات کهنه، شکل و جان می‌گیرد و به همین دلیل از همه جهت- چه از نظر شکل و چه از نظر محتوا- نو و سنت شکن است. میرزا فتحعلی آخوندزاده، یکی از قدیمی‌ترین متفکران مشروطه می‌گوید:« به هر چه دست می‌زنی ایجاب می‌کند که از آن انتقاد شود. بنابراین دو جنبۀ اساسی ادبیات مشروطه، نقد ادبیات گذشته و طرح ادبیات نو است. این نقد و طرح، در عرصۀ زبان، اسلوب، شیوه بیان و محتوا مطرح می‌شود.

در عرصه محتوا، شاعر و نویسنده با دیدگاهی انتقادی به مضامین و موضوعات ادبی گذشته می‌نگرد و در پی موضوعات جدید است. موضوعاتی نظیر «وطن»، «آزادی» و «قانون». «فرهنگ نو و تعلیم و تربیت جدید»، «ستایش علوم جدید»، «زن و مسئله برابری او با مرد»، «انتقاد از اخلاقیات سنتی» و «مبارزه با خرافات مذهبی (و گاهی خود مذهب)» از موضوعات برجستۀ دیگر ادب مشروطه است؛ به طوری که انتقاد از سنت‌ها، گاه حالت افراطی داشته و به گونه‌ای تعمدی یا سهل‌انگارانه مابین سنت‌های قدسی و تعالیم دینی از یکسو، و رسوم متحّجر و غلط، و ساختار فرتوت استبداد کلاسیک ایران از سوی دیگر، تفاوتی نگذارد و تحت لوای مبارزه با مظاهر فساد و انحطاط قاجاری، به سنت ستیزی، دین گریزی و ...روی آورد.

در عرصه زبان، ورود مضامین و موضوعاتی از این دست به قلمرو ادبیات پارسی به جست وجوی زبانی ‌انجامید که در خور رویارویی با این گونه مفاهیم و اندیشه‌ها باشد. هدف متفکران مشروطه وارد کردن مردم – توده مردم- به اجتماع و سیاست بود، بنابراین باید با زبان آنها، با ایشان سخن گفته می‌شد. بدین سان نثر و شعر فارسی برای برآوردن یک نیاز اجتماعی عمیق به زبان کوی و برزن نزدیک می‌شود. واژگان بازاری و عوام در شعر و نثر جاری می‌شود.

در اسلوب و شیوۀ نگارش نیز تحول رخ داد. تمام نویسندگان و متفکران مشروطه، در تمام زمینه‌های ادبی به نوعی رئالیسم برهنه معتقد بودند. آنان چه در شعر و چه در نثر، معتقد به افادۀ رئالیستی مطالب بودند و هر نوع شیوۀ غیر رئالیستی در آثار آنان مطرود بود.

شعر دورۀ مشروطه ویژگی‌هایی متفاوت با شعر سنتی دارد. در حوزۀ محتوا و اهداف، شعر، دربار را ترک می‌گوید و به کوی و برزن می‌آید و سرشار از خون و فریاد، گرمی زندگی و آرمان است.

تمام موضوعاتی که در بالا به آنها اشاره شد، در قالب شعر مطرح و ارائه گردید. زبان شعر نیز بسیار ساده و عامیانه شد، واژه‌های غربی نیز به درون آنها راه یافت. در حوزۀ‌ صور خیال، شعر مشروطه آنقدر پر شور و ترفند بود که جایی برای صور خیال باقی نگذاشت. شاعران این دوره به نوآوری در حیطۀ صور خیال اهمیتی نمی‌دهند. و در عرصه شکل و قالب شعر، شکل شعر، همان قالب‌های سنتی فارسی است با تفاوت‌هایی از جمله اینکه: در این دوره قالب مستزاد بسیار رواج پیدا می‌کند، قصیده از مقبولیت عام برخوردار نیست، غزل هم در این دوره کمتر سروده می‌شود؛ در مقابل «تصنیف» یکباره شکوفا شده، رواج بسیار می‌یابد.

از شاعران این دوره می‌توان به ملک الشعرای بهار، ایرج میرزا، میرزاده عشقی، فرخی یزدی، اشرف الدین گیلانی، (نسیم شمال) و ...اشاره کرد.

دربارۀ نثر دورۀ مشروطه باید گفت، روزنامه‌نویسی، نثر فارسی را از اوج تصنع بی‌ارزش و متکلفانه، به زندگی روزانه و زبان مردم کوچه و بازار فرود آورد. نویسندگان ضمن انتقاد تند و صریح از متکلف نویسان گذشته، نویسندگان را ملزم به استفاده از نثری ساده و روان کردند و همین کوشش‌ها بود که طلیعۀ نخستین داستان نویسی به شمار می‌رود. آثار کسانی چون دهخدا –چرند و پرند- ؛ زین العابدین مراغه‌ای در حاجی بابا اصفهانی و...نثر را به سوی سادگی و روانی پیش راند. در این دوره، نوشتن مقاله‌های سیاسی و اجتماعی و انتقادی در روزنامه‌ها بسیار متداول شد و نثری پدید آمد به عنوان نثر مقاله‌نویسی، که بهترین نمونۀ آن را می‌توان در نثر محمد علی فروغی یافت.

شعر مشروطیت و کشف انسان

انقلاب مشروطیت نقطه ی تحولی در حیات اجتماعی ایرانیان،بخصوص ادبیات فارسی و سر آغاز تغییرات و دگرگونی های اساسی در تمام شئون زندگی مردم ایران ،بود. این حرکت عظیم اجتماعی به همراه خود ،مناسبات مختلف زندگی اجتماعی ایرانیان را دگرگون ساخت

انقلاب مشروطیت همان گونه که پایانی بر دنیای سنتی ایرانیان محسوب می شود،سر آغاز پیدایش نوعی‏شعروادبیات‏متفاوت‏با سنت دیرین شعرکلاسیک فارسی نیز هست. ادبیات جدیدی که بارز ترین ویژگی اش جدایی از حوزه ی عرفان و تصوف وروی آوردن به انسان گرایی است.اغلب محققان و مورخان تاریخ ادبیات معاصر در این نکته که شعر فارسی پس از مشروطه شعری عرفی گرا،مردم گرا و انسانی است اتفاق نظر دارند.بدین ترتیب انسان به عنوان فاعل شناسا خودتبدیل به موضوع شناخت نیز می شود. انسان معاصر زمانی توانست حضور پر رنگ خود را به عنوان موضوع شعر به تثبیت برساند که از حالت راوی تماشاگر بیرون آمد و در مقام اول شخص به روایت خود و دنیای پیرامون خود پرداخت. چنین تغییر دیدگاهی هرگز مسأله ای نبوده که به شکل طبیعی و خود بخودی از فرهنگ سنتی شعر فارسی حاصل شده باشد.بلکه رهاورد آشنایی با فرهنگ و تمدن اوما نیستی غرب است.هر چند شعر عصر مشروطه به علت شتاب تحولات اجتماعی و نوعی سیاست زدگی مجال جذب عاطفی اندیشه ها و آراء متفکران و ادبای انسان گرای غرب را نیافت و این اندیشه ها به صورت سطحی در شعر شاعران مشروطه مطرح شد،تغییرات بنیا دینی را در نوع نگرش جامعه به انسان ـ موجودی که هویتی تازه یافته بود- باعث شد.حضور انسان به عنوان راوی و اول شخص منجر به جذب عنصر مخاطب یا دوم شخص به عنوان طرف دیگر گفتگوی شاعرانه شدودرنهایت ارتباطی متقابل پدید آورد.

توجه به مخاطب و کشف اهمیت حضور او ، گرایش به انسان خاص دارای فردیت مشخص را در شعر معاصر تقویت نمود بدین ترتیب یکی از عناصر و عوامل مهم خلاقیت ادبی که تا آن روز حضور چندانی در ادبیات فارسی نداشت، مورد اقبال و توجه شاعر واقع شد.شعر کلاسیک فارسی در اغلب موارد شعری تک گو بوده که از ارتباط انسانی از نوع گفتگو و هم سخنی دو موجود ذی شعور و هم پایه از حیث احساس و ادراک در آن کمتر وجود داشته است. شاعر خود تعیین کننده ی نوع شعر،قالب، محتوا و پیام اخلاقی لازم بوده ویک طرفه به کار القاء مقصود می پرداخت. در چنین شیوه ای داد و ستد هنری بین هنرمند ومخاطب یا وجود نداشت یا در سطح ابتدایی و در قالب اغراض خاص بوده است از قبیل اشعاری مدحی که متوجه ممدوحی خاص بوده و قصد و غرض مشخص در آن وچود داشت . برای مطالعه بیشتر به کتابهای ذیل مراجعه نمایید.

1- ادبیات مشروطه/ [نوشته] محمد باقر مومنی.- [تهران]: گلشائی، ‎۱۳۵۲.

2- بررسی نئوکلاسی سیسم و تاثیر آن بر شعر دوره مشروطه/ مولفان: عبدالله حسن‌زاده میرعلی، لیلا شامانی؛ ویراستار علمی: حسن اکبری بیرق.- سمنان: دانشگاه سمنان، ‎۱۳۹۰.

3- ادبیات داستانی در ایران از روزگار باستان تا مشروطه/ نوشته: سعید وزیری.- تهران: دیگر، ‎۱۳۸۸.

4- نغمه آزادی: پژوهشی در شعر مشروطه/ میثم موحد فرد؛ پژوهشگران مهدی کوثری، حسین توکلی، الهام سرطاقی.- تهران: سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کشور، معاونت فرهنگی و ارتباطات، اداره کل امور فرهنگی، [‎۱۳۸۵].

5- شاعران مشروطه: بررسی تحلیلی ـ جامعه‌شناختی اشعار و اندیشه‌های شاعران عصر مشروطه همراه با گزیده‌ی اشعار ملک‌الشعرای بهار.../ نویسنده: علی ملامحمدی.- تهران: فرهنگ‌شناسی، ‎۱۳۹۱.

6- مفهوم آزادی در شعر مشروطیت (با نگاهی به تاریخ دوره مشروطه و معرفی برترین چهره‌های شعری این دوره)/ نویسنده: غلامحسین خدایار.- تهران: فرهنگ‌شناسی، ‎۱۳۹۱.

7- نظم و نثر دوره مشروطه و معاصر/ تالیف محمد استعلامی.- [تهران]: دانشسرای عالی سپاه دانش، واحد تعلیمات مکاتبه‌ای، [‎۱۳۵۲].
سازندگان:
افزودن دیدگاه جدید:

متن ساده

HTML محدود

Image CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید

نظرسنجی

نظر شما در مورد مطالب این وب سایت چیست؟

انتخاب‌ها

تصاویر شاعران

This block is broken or missing. You may be missing content or you might need to enable the original module.