در تاریخ اسلام هیچ واقعهای بیشتر از مسئلة جانشینی پیامبر اسلام(ص) موجب اختلاف و انشقاق امّت اسلام نشده است. حقِّ جانشینی پیامبر اسلام و به دست گرفتن زمام امّت پس از رحلت آن حضرت، یکی از مسائل مهمّ جامعة اسلامی شد که تا به امروز سبب جدایی امّت اسلامی با عنوانهای شیعه و سنّی شده است. از نظر اهل سنّت، ابوبکر، خلیفة اوّل، تنها خلیفة بر حقّ است؛ زیرا او افضل مردمان پس از پیامبر(ص) بود. دلایل ایشان برای افضلیّت ابوبکر نسبت به دیگران، همراهی او با پیامبر(ص) در غار و سنِّ بالای او بود، امّا دلیلی مبنی بر اینکه پیامبر(ص) او را به جانشینی خود برگزیده، در اختیار ندارند.
از نظر شیعیان، حضرت علی(ع) پسرعمو و داماد پیامبر، علاوه بر سوابق شایستهاش در اسلام، بهوسیلة پیامبر(ع) و به دستور خداوند، به جانشینی حضرت محمّد(ص) برگزیده شد، امّا این دستور در سقیفه نادیده گرفته شد و حضرت علی(ع) از حقّی که خداوند برای او تعیین فرموده بود، محروم گردید. فاصلة زمانی این دگرگونی بین دو واقعة بسیار مهم در اسلام، از روز واقعة غدیر خُم، هجدهم ذیالحجّة سال دهم هجرت، تا روز رحلت پیامبر گرامی اسلام(ص)، بیست و هشتم صفر سال یازدهم هجری، یعنی حدود 70 روز است.
اتّفاق بسیار مهمّی در صدر اسلام رُخ داد که مسیر جانشینی پیامبر(ص) از سمت و سوی واقعی خود منحرف گردید و در محلّی به نام سقیفة بنیساعده، شخصی به خلافت رسول خدا تعیین شد که هیچ دستوری از جانب خدا و رسول خدا در این باب وجود نداشت، نه بلکه تنها شعار آنان «حَسبُنَا کِتَابُ الله» بود. او خود نیز بر این نکته اذعان داشت که بهتر از دیگران نیست و دربارة خلافت خود گفت: «إِنَّ بَیعَتِی کَانَت فَلتَةً وَقَی اللهُ شَرَّهَا». حتّی خلیفۀ دوم در آخرین سال عُمْر خود به سال 23 هجری، در مسجد پیامبر(ص) بر بالای منبر رفت و گفت: «بیعت با ابوبکر لغزش و اشتباهی بود که انجام گرفت و گذشت. آری، چنین بود، ولی خداوند مردم را از شرّ آن لغزش حفظ فرمود».
معاویه که به اعتقاد اهل سنّت، یکی از صحابی بزرگ پیامبر(ص) و کاتب و امین وحی الهی شمرده میشود، در نامهای به محمّد بن ابیبکر چنین اظهار میدارد: «ما و پدرت، ابوبکر، فضل و برتری فرزند ابوطالب را میدانستیم و حقِّ او را بر خود لازم میشمردیم. چون خداوند روح پیامبرش را به سوی خود برد، پدر تو و فاروق او اوّلین کسانی بودند که حقِّ علی را غصب کردند و با وی مخالفت نمودند. این دو، دست اتّفاق به یکدیگر دادند، سپس علی را به بیعت با خود فراخواندند».
واقعة غدیر خُم
در آخرین سال عمر پیامبر(ص)، مراسم حجةالوداع باشکوهی هرچه تمام تر و با حضور مسلمانان مدینه و سایر نقاط عربستان برگزار شد. روز پنج شنبه سال دهم هجرت بود و درست هشت روز از عید قربان می گذشت. ناگهان از سوی پیامبر(ص) به همراهان دستور توقف داده شد. مسلمانان هم با صدای بلند، آنها را که در پیشاپیش قافله در حرکت بودند، به بازگشت فراخواندند و صبر کردند تا عقب افتادگان قافله به غدیر خم برسند. پیامبر(ص) پس از اقامۀ نماز ظهر بر منبر بلندی که از جهاز شتران ترتیب یافته بود، قرار گرفت و با صدای بلند خطاب به حاضران فرمود:
«آیا شما گواهی نمیدهید که جز خدا، خدایی نیست و محمد بندۀ خدا و پیامبر اوست؟ بهشت و دوزخ و مرگ حق است و روز رستاخیز بدون شک فراخواهد رسید و خداوند کسانی را که در خاک پنهان شدهاند، زنده خواهد کرد؟ یاران پیامبر(ص) گفتند: آری، آری، گواهی میدهیم.
پیامبر(ص) در ادامه فرمودند: من در میان شما دو امر گران بها به یادگار میگذارم؛ چگونه با آنها معامله خواهید کرد؟ در این هنگام ناشناسی از رسول خدا(ص) پرسید: مقصود از این دو چیز گران بها چیست؟ پیامبر(ص) فرمودند:
ثقل اکبر کتاب خداوند است، که یک طرف آن در دست خدا و طرف دیگرش در دست شما است. به کتاب او چنگ بزنید تا گمراه نشوید. ثقل اصغر نیز عترت و اهل بیت من است. خدایم به من خبر داده که دو یادگار من تا روز رستاخیز از هم جدا نمیشوند. هان ای مردم! بر کتاب خدا و عترت من پیشی نگیرید و از آن دو عقب نمانید تا نابود نشوید».
در این هنگام بود که پیامبر(ص) دست مبارک حضرت علی(ع) را گرفت و بالا برد؛ تا جایی که سفیدی زیر بغل او بر همۀ مردم نمایان شد و همه حضرت علی (ع) را در کنار پیامبر (ص) دیدند و او را به خوبی شناختند و دریافتند که مقصود از این اجتماع مسئلهای مربوط به حضرت علی (ع) است. پس از لحظاتی پیامبر(ص) فرمودند: هان ای مردم! سزاوارترین فرد بر مؤمنان از خود آنان کیست؟ حاضران و یاران پیامبر(ص) پاسخ دادند: خداوند و پیامبر او بهتر میدانند.
پیامبر(ص) چنین ادامه داد: خداوند مولای من و من مولای مؤمنان هستم و بر آنها از خودشان اولی و سزاوارترم. هان ای مردم! «هر کس که من مولا و رهبر او هستم، علی هم مولا و رهبر اوست».
رسول اکرم(ص) این جمله آخر را سه بار تکرار کرده و سپس فرمودند: پروردگارا! دوست بدار کسی را که علی را دوست بدارد و دشمن بدار کسی را که علی را دشمن بدارد. خدایا! یاران علی را یاری کن و دشمنان او را خوار و ذلیل گردان. پروردگارا! علی را محور حق قرار ده.
سپس حضرت افزود لازم است حاضران به غایبان خبر دهند و دیگران را از این امر مطلع کنند. هنوز اجتماع باشکوه حجاج به حال خود باقی بودند که فرشته وحی فرود آمد و به پیامبر گرامی اسلام(ص) بشارت داد که خداوند امروز دین خود را تکمیل کرد و نعمت خویش را بر مؤمنان به تمامه ارزانی داشت. در این لحظه صدای تکبیر پیامبر رحمت(ص) بلند شد و فرمود: خدا را سپاسگزارم که دین خود را کامل کرد و نعمت خود را به پایان رسانید و از رسالت من و ولایت علی پس از من خشنود شد.
پیامبر(ص) پس از بیان خطبه غدیر از جایگاه خود فرود آمد و یاران او دسته دسته نزد امیرمؤمنان علی(ع) آمده و به ایشان تبریک میگفتند و او را مولای خود و مولای هر مرد و زن مؤمنی میخواندند.
غدیر خُم در ابتدا نام یک مکان بوده است، امّا به دلیل اهمیّت واقعهای که در آن رُخ داد، اکنون نام یک روز مهمّ و جاویدان را در تاریخ اسلام، مصادف با هجدهم ذی الحجّة الحرام، به دلیل نصب امیرالمؤمنین علی(ع) به مقام ولایت و امامت در اذهان تداعی میکند. لازم به ذکر است که این روز از همان آغاز در بین مسلمانان به روز عید غدیر معروف بوده است.
واقعة غدیر خُم به قدری شهرت دارد که مجالی برای انکار باقی نمیگذارد. در عرب و عجم، هر کس قلم به دست گرفته است و لفظ غدیر خُم را مورد بحث قرار داده، این واقعه را نوشته است و بر آن تأیید کرده است. این واقعه در کتابهای بحارالأنوار علاّمه مجلسی، إحقاق الحق و إزهاق الباطل قاضی نورالله شوشتری، عبقاتالأنوار میر حامد حسین، الغدیر علاّمه امینی و ... با ذکر احادیث و با اسانید معتبر از اهل سنّت و شیعه به تفصیل معرّفی شده است که اگر بخواهیم به ذکر تمام آنها بپردازیم، خود یک کتاب قطور میگردد، لذا به چند مورد زیر اکتفا میشود.
1ـ محمّدبن جریر الطّبری در کتاب الولایة فی طریق حدیث الغدیر علاوه بر نقل حدیث، راویان آن را بیش از هفتاد طریق تا پیامبر(ص) نقل کرده است و در یکی از آنها می گوید: «رُوَی عَن زَیدِ أَرقَمِ قَالَ: لَمَّا نَزَلَ النَّبِیُّ(ص) بِغَدِیرِ خُمٍ فِی رُجُوعِهِ مِن حَجَّةِ الوِدَاعِ، وَ کَانَ فِی وَقتِ الضُّحَی حَرٌّ شَدِیدٌ، أََمَرَ بِالدُّوحَاتِ فَقُمت، وَ نَادَی الصَّلاَةَ جَامِعَةِ، فَاجتَمَعنَا فَخَطَبَ خُطبَةٌ بَالِغَةً، ثُمَّ قَالَ: إِنَّ اللهَ تَعَالَی أَوحَی إِلَیَّ بَلِّغ مَا أُنزِلَ إِلَیکَ مِن رَبِّکَ وَ إِن لَم تَفعَل فَمَا بَلَّغتَ رِسَالَتَهُ وَ اللهُ یَعصِمُکَ مِنَ النَّاسِ ...: از زید بن ارقم روایت شده است که گفت: آن زمان که پیامبر(ص) در راه بازگشتش از حجّةالوادع به غدیر خُم رسید، نیمروز با آنکه هوا بسیار گرم و سوزان بود، امر فرمود که در زیر نخلهای کهنسال منزل کنیم، مؤذّن ندای نماز جماعت سر داد. پس ما پیرامون او جمع شدیم و او برای ما خطبهای رسا خواند. سپس فرمود: خداوند متعال بر من وحی فرموده است: «آنچه که به سوی تو فرستادیم، به مردم ابلاغ کن که اگر چنین نکنی رسالت خود را انجام ندادهای و خدا تو را از گزند مردم حفظ مینماید...».
2ـ محمّد غزّالی در مقالة چهارم از کتاب سرّالعالمین گوید: «وَلَکِنَّ أَسفَرَتِ الحَجَّةُ وَجهَهَا وَ أَجمَعَ الجَمَاهِیرُ عَلَی مَتنِ الحَدِیثِ مِن خُطبَةٍ فِی یَومِ غَدِیرِ خُمٍ بِاتِّفَاقِ الجَمِیعِ وَ هُوَ یَقُولُ مَن کُنتُ مَولاَهُ فَعَلِیٌّ مَولاَهُ، فَقَالَ عُمَرٌ: بَخٍّ بَخٍّ لَکَ یَا أَبَاالحَسَنِ...: یا ان پیامبر اکرم در بازگشت از سفر حج، همراهان جناب همگی جمع شدند و به حدیثِ خطبة روز غدیر خُم گوش جان سپردند، در حالی که او میفرمود: هر کس من مولای او هستم، پس این علی مولای اوست. در این حال، عُمَر گفت: بَخٍّ بَخٍّ (تبریک! تبریک!) ای أباالحسن...» .
3ـ علاّمه مجلسی در جلد 37 از بحارالأنوار با ذکر مقدّمهای از امام محمّد باقر(ع) بیان میکند که آن حضرت میفرماید: «چون سال دهم هجرت رسید، جبرییل(ع) نازل شد و گفت: یا رسولالله! خدایت سلام میرساند و میفرماید: هیچ پیغمبری را پیش از اکمال دین و تعیین حجّت، قبض روح نکردهایم و برای تو فریضة دیگری باقی مانده است که باید ابلاغ کنی و آن فریضة حجّ و فریضة ولایت است که باید حج را به مردم بیاموزی و خلیفة خود را معرّفی کنی و بدان که هیچ گاه زمین را از حجّت خالی نگذاشتهایم. اینک تو باید حج بگذاری با هر که استطاعت داشته باشد. پس از انجام فریضة حج، در راه بازگشت به مدینه، به غدیر خُم، سه میلی «جحفه» رسیدند. جبرئیل در همانجا نازل شد و پیامی بدین مضمون از جانب خداوند به پیامبر(ص) ابلاغ نمود: «ای محمّد! خداوند متعال به تو سلام رسانده و میفرماید: «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ؛ای رسول! آنچه را از سوی پروردگارت بر تو فرو آمده، برسان و اگر این نکنی، پیام او را نرسانده باشی و خدا تو را از [فتنه و گزند] مردم نگاه میدارد (مائده،67)».
فرازی از خطبه غدیر
ای مردم، علی را فضیلت دهید. هیچ علمی نیست مگر آنکه خداوند آن را در من جمع کرده است و هر علمی را که آموختهام در امام المتقین جمع نمودهام، و هیچ علمی نیست مگر آنکه آن را به علی آموخته ام. اوست «امام مبین» که خداوند در سوره یس ذکر کرده است: «وَ کُلَّ شَییءٍ اَحْصَیناهُ فی اِمامٍ مُبینٍ»، «و هر چیزی را در امام مبین جمع کردیم».
ای مردم، از علی به سوی دیگری گمراه نشوید، و از او روی برمگردانید و از ولایت او سرباز نزنید. اوست که به حق هدایت نموده و به آن عمل میکند، و باطل را ابطال نموده و از آن نهی مینماید، و در راه خدا سرزنش ملامت کنندهای او را مانع نمیشود.
بدانید که آخرینِ امامان، مهدی قائم از ماست. اوست غالب بر ادیان، اوست انتقام گیرنده از ظالمین، اوست فاتح قلعهها و منهدم کننده آنها، اوست غالب بر هر قبیلهای از اهل شرک و هدایت کننده آنان.
بدانید که اوست گیرنده انتقام همه خونهای اولیاء خدا. اوست یاری دهنده دین خدا.
بدانید که اوست استفاده کننده از دریایی عمیق. اوست که هر صاحب فضیلتی را به قدر فضلش و هر صاحب جهالتی را به قدر جهلش نشانه میدهد. اوست انتخاب شده و اختیار شده خداوند. اوست وارث هر علمی و احاطه دارنده به هر فهمی.
پیام غدیر
مطابق فرمایش پیامبر اسلام(ص)، حضرت علی (ع) منبع علم حقیقی در جامعه اسلامی به شمار میرود و برای استفاده از این منبع باید با پیامهای غدیر و سخنان حضرت علی (ع) در نهجالبلاغه و سایر منابع آشنا شویم چرا که غدیر منبع هدایت است و اگر بخواهیم سعادتمند زندگی کنیم و از علم حقیقی بهرهمند شویم باید به پیام غدیر چنگ زنیم.
*یکی از پیام های غدیر بصیرت است. داشتن بصیرت در تمامی مراحل زندگی لازم و ضروری است.
*دومین پیام مهم غدیر صبر است؛ :علیرغم اینکه ولایت جامعه حق اصلی حضرت علی (ع) بود ولی به خاطر مصلحت اسلام و مسلمانان چندین سال صبر کردند و این صبر حضرت باید برای ما الگو قرار گیرد.
*سومین پیام غدیر ولایتمداری در جهت حفظ وحدت است.
دلایل فراموشی واقعه غدیر
*از جمله دلایل فراموشی غدیر در جریانات بعد از پیامبر اکرم(ص)، مسئله جهل مردم و نظام قبیلهای بود و افراد هر قبیله پیرو رئیس قبیله بودند.
*عامل اصلی و مهم فراموشی غدیر، حسد افراد نسبت به امام علی(ع) بود که در منابع تاریخی به آن اشاره شده است و علیرغم اینکه پیامبر (ص)، امام علی(ع) را به عنوان جانشین خویش انتخاب کرده بود و افراد آن دوران هم حضرت را به عنوان افضل صحابه قبول داشتند و حتی در روز غدیر انتخاب حضرت را تبریک گفتند اما پای حرف خود نماندند و به سوی افراد دیگری رفتند.
منبع:
http://ajsm.atu.ac.ir/article_1477.html
http://www.masjed.ir/af/article/
https://www.isna.ir/news/