حضرت فاطمه معصومه(س)
فاطمه معصومه (س) مشهور به کریمه اهل بیت، دختر امام کاظم(ع) و خواهر امام رضا (ع) است. حضرت فاطمه معصومه (س) بانویي بهشتي، غرق در عبادت و نیایش، پیراسته از زشتي ها و شبنم معطر آفرینش نامیدن این بانو، آن باشد که عصمت مادرش حضرت زهرا (س) در او «معصومه» است. شاید یكي از دلایل تجلي یافته است. همچنین حضرت معصومه (س) از جمله بانوان گرانقدر و والا مقام جهان تشیع است و مقام علمي بلندي دارد (یثربی و معماریان،1396).
فضایل حضرت معصومه (س)
حضرت معصومه (س) همچون جده اش حضرت زهرا (س) در معیارهاي ارزشي اسلام یكه تاز عرصه ها و در علم و کمالات و قداست گوي سبقت را از دیگران ربوده بود. وي تافته اي ملكوتي و جدا بافته و ساختار وجودي او از دیگران ممتاز بود. یك سال بعد از هجرت برادر، حضرت معصومه(س) به شوق دیدار برادر و اداي رسالت زینبي و پیام ولایت به همراه عدهاى از برادران و برادرزادگان به طرف خراسان حرکت کرد و در هر شهر و محلى مورد استقبال مردم واقع مي شد. این جا بود که آن حضرت(س) نیز همچون عمه بزرگوارشان حضرت زینب (س) پیام مظلومیت و غربت برادر گرامیشان را به مردم مؤمن و مسلمان مىرساندند و مخالفت خود و اهل بیت (ع) را با حكومت حیله گر بنی عباس اظهار مي کرد.
سعادت و کمال حقیقی جز با گذر از تنگناهای نفسانیات و رسیدن به قله بلند معنویت، امکانپذیر نیست و حضرت فاطمه معصومه (س) این راه را با سربلندی طی کردند. القاب این بانوی گرانقدر عبارت است از: معصومه، کریمه اهلبیت، طاهره، حمیده، بره، رشیده، تقیه، رضیه و مرضیه همه این القاب بر اثر سلوک و مقام والای معنوی، به ایشان نسبت داده شده است.
حضرت فاطمه معصومه (س) علاوه بر شرافت خانوادگی و ذاتی، در عرصههای ایمان و عمل نیز ممتاز و سرآمد بودند. آنحضرت از معنویت وصفناپذیری بهره داشتند و جان پاکشان به دانش و بینش و ایمان و اخلاص چنان آراسته بود که مقام معنوی ایشان، چه در زمان حیات و چه پس از آن، در میان اهلبیت شناخته شده بود.
هجرت به ایران
حضرت معصومه ـ سلام الله عليها ـ يكي از بانوان بافضيلت و با شخصيت خاندان اهل بيت (س) ميباشد محل تولد و رشد حضرت معصومه ـ سلام الله عليها ـ خانداني بود كه او را با دريايي از علم و معرفت روبهرو ساخت. ولي بيش از ۱۰ بهار از عمر شريفش نگذشته بود كه پدر بزرگوارش با زهر جفا در زندان هارون به شهادت رسيد و دريايي از غم و اندوه بر قلب شريفش فرو ريخت كه در اين ايام غم و تنهايي، تنها مايه تسلي او برادرش امام رضا ـ عليه السّلام ـ بود كه ناگهان «مأمون» وجود اقدس امام هشتم را از كانون خانواده جدا نمود و به اجبار به خراسان جلب كرد و به اقامت اجباري در خراسان وادار نمود.
حضرت معصومه ـ سلام الله عليها ـ كه بعد از پدرش تنها اميدش يعني برادرش را از خود دور ميديد بسيار آزرده خاطر و افسرده بود و نميتوانست دوري برادرش را تحمل بكند تا اينكه بعد از يك سال به سوي ايران حركت كرده اما اينكه علت سفر آن حضرت به ايران چه بوده دقيقاً مشخص نيست اما طبق اقوال و گزارشات موجود تاريخي علت سفر به ايران را اينطوري ميتوان بيان كرد.
۱ . طبق برخي از گزارشات علت سفر حضرت معصومه (س) به ايران جهت ديدار با برادر خودش بوده چون همانطور كه قبلاً هم اشاره شد حضرت معصومه بعد از شهادت پدر بزرگوارش علاقه و محبت و وابستگي خاصي به برادر خودش امام رضا ـ عليه السّلام ـ داشت و از محضر علمي و معنوي آن حضرت سود ميبرد حال كه امام و برادرش را از خود دور ميديد نميتوانست اين دوري را تحمل بكند از اين رو تصميم گرفت براي زيارت برادرش از مدينه به مقصد خراسان حركت بكند و در سال ۲۰۱ هجري وارد ايران گرديد.
۲ . طبق نقل ديگر امام رضا ـ عليه السّلام ـ بعد از ورودش به خراسان نامهاي خطاب به خواهر گرامياش فاطمه معصومه مرقوم فرمود و آن را توسط يكي از غلامانش به مدينه منوره ارسال فرمود. امام به غلامش دستور داد كه در هيچ منزلي توقف نكند تا در اندك زمان ممكن آن نوشته را به مدينه برساند. و حضرت معصومه به مجرد رسيدن نامه برادرش خود را آماده سفر نمود. البته جريان اين نامه در كتابهاي دست اول و قديمي نيست. برخي محققين از لابلاي مطالب كتابهاي گذشته وجود چنين نامه اي را اثبات مي كنند.
از اين دو نقل استفاده ميشود كه حضرت معصومه (س) به خاطر وابستگي كه به برادر بزرگوار خود داشته و اوضاع مساعد برادرش در خراسان آن حضرت را بر آن داشت تا به حضور برادر خود در خراسان برسد. لذا محقق بزرگوار آقاي جعفريان مينويسد: پس از آمدن علي بن موسي ـ عليه السّلام ـ به ايران گروههايي از «سادات» راهي ايران شدند. تسامح مأمون در مقابل سختگيري پدرش نسبت به سادات، در رشد و سربلندي علويان، تأثير بسزايي داشت و آمدن حضرت معصومه (س) به ايران از جمله مهاجرت هايي بوده كه در رابطه با آمدن امام رضا ـ عليه السّلام ـ به ايران صورت گرفته است.
فضیلت قم و اهل آن
ابوالصلت هروي مي گوید: خدمت امام رضا (ع) بودم قومي از اهل قم بر آن حضرت وارد شده سلام کردند جواب سلام آنها را داد و آنها را به خود نزدیك فرمود، سپس به آنها فرمود: «مرحباً بكم و اهلاً شما شیعیان حقیقي ما هستید بزودي زماني برسد که شما مرا در طوس زیارت خواهید کرد، بدرستیكه هرکس ، مرا زیارت کند با غسل ا زگناهانش خارج مي شود مثل روزیكه از مادرش متولد و بدنیا آمده است».
عبدالعظیم حسني (ع) مي گوید: شنیدم از امام هادي (ع) که فرمود: «اهل قم و آبه آمرزیده هستند زیرا، زیارت مي کنند قبر جدم علي بن موسي الرضا (ع) را به طوس، آگاه باشید کسي که زیارت کند او را و در راه زیارت یك قطره باران به بدنش برسد، خداوند متعال جسدش را بر آتش حرام فرماید. و به درستي که قاضي نورا... در مجالس المومنین ذکر نموده است مدح و تعریف این دو موضع را».
اسحاق ناصح مي گوید: امام کاظم (ع) فرمود: «قم آشیانه آل محمد(ص) و پناگاه شیعه آل محمد(ص) است. و لكن زود باشد جمعي از جوانان آنها براي تمرد و عصیان پدرهاشان و استخفاف و سخریه به بزرگان و اعاظمشان هلاك مي شوند و لكن باز هم خداوند دفع مي کند از آنها شر دشمنان و رفع مي کند از آنها هر بدی را» (یثربی و معماریان، 1396).
نقش حضرت معصومه در ترویج شیعه
قم قبل از تشریف آوردن حضرت معصومه (س) مرکز تجمع شیعیان به سرپرستی اشعری ها و پایگاه تشیع در سرزمین مرکزی ایران شده بود، قطعاً چنین پایگاه نوپا نیاز به تأیید امامان و امام زادگان علیهم السلام داشت. ورود حضرت معصومه (س) به قم روحی بود که در کالبد شیعیان دمیده شد، گرچه او در قم عمر کوتاه نمود، ولی وجود او شمعی فروزان بود که محفل تاریک شیعیان را روشن می ساخت و شهادت او تزریق خون مقاومت و استواری به رگ های شیعیان بود، تا بر تقویت سنگر خود بیفزایند و از روح پاك حضرت معصومه (س) استمداد نمایند و با نور ولایت، محفل خود را روشن و گرم سازند. از این رو چنان که تاریخ و روایات نشان می دهند، پس از ورود حضرت معصومه (س) به قم، روز به روز بر آمدن امام زادگان و شیعیان به این شهر افزوده شد و این تجمع به تدریج آنها را بر دشمنان پیروز نمود، به طوری که کم کم شیعیان بر قم و اطراف آن مسلط شدند. مقایسه حوادث قبل از ورود حضرت معصومه (س) به قم و بعد از ورود ایشان، بیانگر آن است که تجمع و وحدت شیعیان بعد از ورود آن حضرت، از نظر کمی و کیفی، بسیار بهتر از قبل بوده و باعث هجرت های فراوان از محدثین و علما و شیعیان به قم شد که هر کدام رونق خاصی بر گسترش و تقویت تشیع در این سرزمین داده اند (حاجیلو، رمزی،1393).