وَمَا هَٰذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ ۚ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ ۚ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ 64 عنکبوت
و برای این که اندیشه آنها را از افق زندگی محدود فراتر برد و جهان وسیعتری در برابر دید عقل آنها بگشاید در این آیه چگونگی زندگی دنیا را در مقایسه با زندگی جاویدان سرای دیگر در یک عبارت کوتاه و بسیار پر معنی چنین بیان میکند: «این زندگی دنیا جز لهو و لعب چیزی نیست» جز سرگرمی و بازی مطلبی در آن یافت نمیشود (وَ ما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلَّا لَهْوٌ وَ لَعِبٌ).
«و سرای آخرت زندگی واقعی است اگر آنها میدانستند» (وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوانُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ).
بدیهی است قرآن هرگز نمیخواهد با این تعبیر ارزش مواهب الهی را در این جهان نفی کند، بلکه میخواهد با یک مقایسه صریح و روشن ارزش این زندگی را در برابر آن زندگی مجسم سازد، علاوه بر این به انسان هشدار دهد که «اسیر» این مواهب نباشد، بلکه «امیر» بر آنها گردد، و هرگز ارزشهای اصیل وجود خود را با آنها معاوضه نکند.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ ما هذِهِ الحَياةُ الدُّنيا إِلاّ لَهوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدّارَ الآخِرَةَ لَهِيَ الحَيَوانُ لَو كانُوا يَعلَمُونَ (64)
و نيست اينکه زندگاني دنيا مگر لهو و لعب و بدرستي که دار آخرت، هر آينه او زندگاني حقيقيست اگر بودند ميدانستند.
در جاي ديگر ميفرمايد اعلَمُوا أَنَّمَا الحَياةُ الدُّنيا لَعِبٌ وَ لَهوٌ وَ زِينَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَينَكُم وَ تَكاثُرٌ فِي الأَموالِ وَ الأَولادِ كَمَثَلِ غَيثٍ أَعجَبَ الكُفّارَ نَباتُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَراهُ مُصفَرًّا ثُمَّ يَكُونُ حُطاماً وَ فِي الآخِرَةِ عَذابٌ شَدِيدٌ (حديد آيه 20).
جلد 14 - صفحه 351
توضيح الكلام: اينكه غرض از آمدن در دنيا نه براي علاقه و دلبستگي بآن است زيرا
«حب، الدنيا رأس کل خطيئة»
بلكه براي تحصيل مثوبات آخرت است بتحصيل ايمان و تكميل اخلاق فاضله و اتيان باعمال صالحه که فرمود
«خلقتم للبقاء لا للفناء»
لذا ميفرمايد:
وَ ما هذِهِ الحَياةُ الدُّنيا زندگاني دنيا دلبستگي و تعيش بآن و اشتغال به زخارف نيست.
إِلّا لَهوٌ وَ لَعِبٌ لهو كارهاي بي فائده و بي نتيجه است فقط مشغوليات است و بفاصله كمي زائل ميشود و لعب بازيگري است فقط خستگي دارد و بسا منجر به خطراتي ميشود و زود تمام ميشود، اهل دنيا که دلبستگي بآن دارند بهزار جان كندن و مرارتهاي زياد و زحمتهاي بسيار در مقام تحصيل مال و جاه و خوش گذراني و تزين و تفاخر بيكديگر و گرم معاصي و طغيان و ظلم و غفلت از خدا و دين، و آخرت هستند ناگاه يك سقوط و تصادف و بلاي ناگهاني دامن آنها را ميگيرد «توقع زوالا اذا قيل ثم» «ناگهان بانگي بر آمد خواجه مرد).
وَ إِنَّ الدّارَ الآخِرَةَ لَهِيَ الحَيَوانُ حيات باقيه و زندگاني جاويد و سعادت ابدي در آخرت است ولي:
لَو كانُوا يَعلَمُونَ لو امتناعيه يعني هرگز نميدانند فقط اهل ايمان و اعمال صالحه بفكر آخرت هستند و براي آخرت تحصيل ميكنند و بدنيا علاقهمند نيستند.