توهین مرد نصرانی به امام باقر علیه السلام
مردی غیر مسلمان ( نصرانی) در یکی از روزها با امام باقر علیه السلام روبرو شد. آن مرد به دلیل نامشخص نسبت به آن حضرت کینه داشت. از این رو دهان به بدگویی گشود و با تغییر اندکی در اسم امام باقر علیه السلام گفت: تو بقر ( گاو) هستی! امام بدون این که خشمناک شود و عکس العمل شدیدی نشان دهد، با آرامش خاصی فرمود: من باقرم.
مرد نصرانی که از سخن قبل به مقصود نرسیده بود و احساس می کرد نتوانسته است امام را به خشم وادارد، گفت: تو فرزند زنی آشپز هستی! امام فرمود: این حرفه او بوده است( و ننگ و عاری برای او نخواهد بود)
مرد نصرانی پا را فراتر نهاد و با گستاخی هر چه تمامتر گفت: تو فرزند زنی سیه چرده و زنگی و ... هستی!
امام فرمود: اگر تو راست می گویی و مادرم آن گونه که تو توصیف می کنی بوده است، پس از خداوند می خواهم او را بیامرزد و اگر ادعاهای تو دروغ و بی اساس است، از خداوند می خواهم که تو را بیامرزد!
در این لحظه مرد نصرانی که شاهد حلم و بردباری اعجاب برانگیز امام باقر علیه السلام بود و مشاهده کرد که این شخصیت اصیل و پرنفوذ، علیرغم پایگاه عظیم اجتماعی و علمی خود که صدها شاگرد از درس او بهره می گیرند و در میان قریش و بنی هاشم از ارج و منزلت و حمایت برخوردار است، به جای عکس العمل منفی و مقابله به مثل در بربر بدزبانیهای او، چون کوه صبر و شکیبایی، آرام و مطمئن ایستاده و با او سخن می گوید، ناگهان در دادگاه وجدان خویش، خود را محکوم و شکست خورده یافت و بی تامل از گفته های خود معذرت خواهی کرد و اسلام آورد.