ذوالقرنین کیست ؟
آیات قرآن بر پیامبری وی دلالت صریح ندارد; هر چند بعضی از تعبیرات آیه به این امر اشاره می کند. در بسیاری از روایات اسلامی نیز می خوانیم: «او پیامبر نبود، بنده ای صالح بود.»
«ذوالقرنین » (صاحب دو قرن) چرا به این نام نامیده شده است؟
بعضی معتقدند این نام گذاری به خاطر آن است که او به شرق و غرب عالم که عرب آن را قرنی الشمس (دو شاخ آفتاب) می خواند، رسید.
بعضی دیگر معتقدند این نام به خاطر آن است که دو قرن زندگی یا حکومت کرد. البته در این که مقدار قرن چه اندازه است نیز نظرهای متفاوت وجود دارد.
بعضی می گویند در دو طرف سر او برآمدگی مخصوصی بود و به خاطر آن به ذوالقرنین معروف شد.
برخی بر این عقیده اند که تاج مخصوص او دو شاخک داشت. از این رو، مبتکر نظریه سوم یعنی «ابوالکلام آزاد» از این لقب برای اثبات نظریه خود بسیار بهره برده است.
از قرآن کریم به خوبی استفاده می شود که ذوالقرنین صفاتی ممتاز داشت و خداوند اسباب پیروزی ها را در اختیارش گذاشت. او سه لشگرکشی مهم انجام داد: نخست به غرب، سپس به شرق و سرانجام به منطقه ای که تنگه ای کوهستانی داشت.
او مردی مۆمن و موحد و مهربان بود و از طریق عدل منحرف نمی شد ، به همین جهت، مشمول لطف خاص پروردگار گردید. او یار نیکوکاران و دشمن ستمگران بود و به ثروت دنیا علاقه ای نداشت. این مرد که به خدا و رستاخیز ایمان داشت، سازنده یکی از مهم ترین و نیرومندترین سدها است; سدی که به جای آجر و سنگ، آهن و مس مصالح اصلی آن به شمار می آمد. هدف از ساختن این سد آن بود که گروهی مستضعف را در مقابل ستم قوم یاجوج و ماجوج یاری دهد.
او قبل از نزول قرآن نامش در میان جمعی از مردم شهرت داشت. از این رو، قریش یا یهود از پیغمبر (صلی الله علیه وآله) درباره وی پرسیدند; چنان که قرآن می گوید: «یسئلونک عن ذی القرنین; از تو درباره ذوالقرنین سۆال می کنند»(1)
آیات قرآن بر پیامبری وی دلالت صریح ندارد; هر چند بعضی از تعبیرات آیه به این امر اشاره می کند. در بسیاری از روایات اسلامی نیز می خوانیم: «او پیامبر نبود، بنده ای صالح بود»(2)
از قرآن کریم به خوبی استفاده می شود که ذوالقرنین صفاتی ممتاز داشت و خداوند اسباب پیروزی ها را در اختیارش گذاشت. او سه لشگرکشی مهم انجام داد: نخست به غرب، سپس به شرق و سرانجام به منطقه ای که تنگه ای کوهستانی داشت
هردوت، مورخ یونانی، می نویسد: «کوروش فرمان داد تا سپاهیانش جز به روی جنگجویان شمشیر نکشند و هر سرباز دشمن که نیزه خود را خم کند، او را نکشند; و لشکر کوروش فرمان او را اطاعت کردند به طوری که توده ملت مصائب جنگ را احساس نکردند. (3)
مورخ دیگر «ذی نوفن » می نویسد: «کورش پادشاه عاقل و مهربان بود و بزرگی ملوک با فضایل حکما در او جمع بود. همتی فایق وجودی غالب داشت. شعارش خدمت به انسانیت و خوی او بذل عدالت بود، و تواضع در وجود او جای کبر و عجب را گرفته بود.»(4)
«سفرهای سه گانه ای که در قرآن برای ذو القرنین ذکر شده، به نوعی با سفرهای کوروش انطباق دارد. نخستین لشگر کشی کوروش به کشور «لیدیا» که در شمال آسیای صغیر قرار داشت، صورت گرفت; این کشور در غرب مرکز حکومت کورش قرار داشت.
قرآن می گوید: «ذوالقرنین در سفر غربی اش احساس کرد خورشید در چشمه ای گل آلود فرو می رود»
این همان صحنه ای بود که کوروش هنگام فرو رفتن قرص آفتاب در خلیجک های ساحلی مشاهده کرد.
لشکر کشی دوم کورش به سوی شرق بود. چنان که هردوت می گوید: این هجوم شرقی کوروش بعد از فتح «لیدیا» صورت گرفت; مخصوصا طغیان بعضی از قبایل وحشی بیابانی کوروش را به این حمله وا داشت.
تعبیر قرآن «حتی اذا بلغ مطلع الشمس وجدها تطلع علی قوم لم نجعل لهم من دونها سترا»(5) اشاره به سفر کوروش به منتهای شرق است. او مشاهده کرد خورشید بر قومی طلوع می کند که در برابر تابش آن سایبانی ندارند; اشاره به این که آن قوم بیابان گرد و صحرانورد بودند»(6)
«لشکر کشی سوم کوروش به سوی شمال و به طرف کوه های قفقاز بود. او به تنگه میان دو کوه رسید و برای جلوگیری از هجوم اقوام وحشی، به درخواست مردمی که در آن جا بودند، در برابر تنگه سدی محکم بنا کرد.
این تنگه در عصر حاضر تنگه «داریال » نامیده می شود که در نقشه های موجود میان «ولادی کیوکز» و «تفلیس » نشان داده می شود. در این جا، دیواری آهنی موجود است. این دیوار همان سدی است که کوروش بنا کرد; زیرا اوصافی که قرآن درباره سد ذوالقرنین بیان کرده کاملا بر آن تطبیق می کند»(7)
بعضی میل دارند این سد را با دیوار معروف چین که هم اکنون بر پا است و صدها کیلومتر ادامه دارد، منطبق بدانند; ولی روشن است که دیوار چین نه از آهن و مس ساخته شده و نه در تنگه باریک کوهستانی قرار دارد; بلکه دیواری است که از مصالح معمولی بنا گردیده و همان گونه که گفتیم صدها کیلومتر طول دارد.
برخی دیگر اصرار دارند این سد را سد «مارب » در یمن بدانند. در حالی که سد مارب، گرچه در تنگه کوهستانی بنا شده، برای جلوگیری از سیلاب و به منظور ذخیره آب بود و ساختمانش از آهن و مس نیست. (8)
آیات قرآن بر پیامبری وی دلالت صریح ندارد; هر چند بعضی از تعبیرات آیه به این امر اشاره می کند. در بسیاری از روایات اسلامی نیز می خوانیم: «او پیامبر نبود، بنده ای صالح بود»
«طبق گواهی دانشمندان در سرزمین قفقاز میان دریای خزر و دریای سیاه سلسله کوه هایی است که همچون یک دیوار شمال را از جنوب جدا می کند. تنها تنگه ای که در میان این کوه های دیوار مانند وجود دارد، تنگه «داریال » است.
اکنون در آن جا دیوار آهنین باستانی به چشم می خورد. به همین جهت، بسیاری معتقدند سد ذوالقرنین همین سد است. جالب این که در آن نزدیکی نهری به نام «سائرس » وجود دارد که به معنای «کوروش » است. یونانیان کورش را سائرس می نامیدند. در آثار باستانی ارمنی، این دیوار «بهاگ گورائی » ، «تنگه کورش » یا «معبر کورش » خوانده شده است. این سند نشان می دهد بانی این سد او بوده است.» (9)
البته در این نظریه نقاط مبهم وجود دارد; ولی فعلا می توان آن را بهترین نظریه درباره تطبیق ذوالقرنین بر رجال معروف تاریخی دانست. چرا قرآن به طور بارز نام این فرد را ذکر نکرده است؟
قرآن کریم درباره پیامبران و مطالبی که به آنان مربوط می شود، آیات فراوان دارد. این آیات بخش عمده ای از نگرش های تاریخی قرآن را تشکیل می دهد. گفتنی است محور بحث های دانشمندان تاریخ شۆون مادی بشر است.
وقایع نگاران معمولا محور تاریخ را پادشاهان و حاکمان قرار داده، تاریخ را با توجه به احوال آنان نگاشته اند و تنها به تبع آن ها از احوال جوامع و ملت ها سخن گفته اند.
در این گونه تاریخ ها که عمده تاریخ نگاری ها را تشکیل می دهد، محور بحث حکومت است; اما کسانی که بحث های تحلیلی درباره تاریخ کرده اند، بیش تر تأکیدشان بر مردم و تحلیل ویژگی های رفتاری مردم و قهرمانان تاریخ است و از ذکر نام افراد و جزئیات داستان ها اجتناب می کنند. قرآن کتاب تاریخ نیست، تا تمام جزئیات موارد تاریخی را بیان کند. (10)
پی نوشت ها:
1. کهف (18): 83.
2. نورالثقلین، علی بن جمعه حویزی، ص 294 و 295.
3. تفسیر نمونه، ج 12، ص 547 و 548.
4. همان.
5. کهف (18): 90.
6.تفسیر نمونه، ج 12، ص 548.
7. همان، ص 549.
8. همان، ص 549 و 550.
9. همان، ص 550.
10. برای مطالعه، بیش تر رجوع کنید به:
الف) ترجمه تفسیر المیزان، ج 13، ص 496- 544.
ب) تفسیر نمونه، ج 12، ص 523- 557.
ج) لغتنامه دهخدا، واژه ذوالقرنین.
د) کورش کبیر (ذوالقرنین)، ابوالکلام آزاد، ترجمه: باستانی پاریزی.
ه) قصص قرآن یا فرهنگ قصص قرآن، صدر بلاغی.
http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=223450