انسان در جستجوی معنا. ویکتور فرانکل، ترجمه: امیر لاهوتی. تهران: جامی، 1394.
نقش لوگوتراپیست وسعت بخشیدن به میدان دید بیمار است، تا آنجایی که معنی و ارزش ها در میدان دید و حیطه خود آگاه بیمار قرار دارد. کسی که چرایی زندگی را یافته است، با هر چگونه ای خواهد ساخت. رنج وقتی معنا یافت، معنایی چون گذشت و فداکاری، دیگر آزار دهنده نیست. لوگوتراپی با در نظر گرفتن گذرایی هستی و وجود انسانی به جای بدبینی و انزوا، انسان را به تلاش و فعالیت فرا می خواند. اگر رنج را شجاعانه بپذیریم تا واپسین دم، زندگی معنی خواهد داشت. پس می توان گفت معنای زندگی امری مشروط نیست، زیرا معنای زندگی می تواند حتی معنی بالقوه درد و رنج را نیز در بر گیرد. در این کتاب ما با هسته مرکزی اگزیستانسیالیسم رویاروی می شویم که اگر زندگی رنج بردن است، برای زنده ماندن باید ناگزیر معنایی در رنج بردن یافت. لوگوتراپی روشی است که کمتر به گذشته توجه دارد، و به درون نگری هم ارج چندانی نمی نهد، در ازای توجه بیشتری به آینده وظیفه، مسئولیت، معنی و هدفی دارد که بیمار باید زندگی آتی خود را صرف آن کند.
نگارش: مریم تجملیان (کتابدار کتابخانه وزیری یزد).