الناس موتي و اهل العلم احياء
كو آن كسي كه سرانجام در خاك تيره نغنوده؟ و كجاست آن آوا كه فرجامش به خاموشي نگرايد؟
كلّ نفس ذائقة الموت
هر كه باشي و به هرجا برسي
آخرين منزل هستي اين است
مسلّم است، دانشمندان، پس از آنكه چهره در نقاب خاك كشيدند، حيات ديگري را كه به مراتب برتر و كامل تر است، آغاز مي كنند.
هرگز نميرد آنكه دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جريدة عالم دوام ما
با اينكه زندگي همة افراد به مرگ منتهي مي گردد، مرگ احباء و فرقت ياران، بسيار سخت و ناگوار است.
يقولون انّ الموت صعب و انّما
مفارقه الاحباب والله اصعب
شدّت و ضعف اين دشواري به ارزش شخصيّت در گذشتگان، بستگي دارد. ارزش وجودي و درجة شخصيّت هر كس به نحوة صرف عمر و تلاشي كه براي تحصيل علم، كسب فضيلت، اعتلاي روح، تأمين سعادت خويش و اهتمامي كه براي رفاه اجتماع به عمل آورده، سنجيده مي شود. به هر اندازه ،جامعه از وجود فردي، استفاده و استفاضة مادّي و معنوي بيشتري داشته باشد، ارج و مقام چنين فردي در بين افراد آن جامعه برتر و بالاتر خواهد بود و فقدان او هم تأثّر و تألّم شديدتري را ايجاد مي كند.
گر چه از هر ماتمي، خيزد غمي
فرق دارد، ماتمي با ماتمي
حجت الاسلام وزیر ی، تمام مدّت عمر پرخير و بركت خود را در راه كسب علم و دانش، ترويج قرآن، تبليغ دين، مبارزه با معاندين، تعظيم شعائر مذهبي، توسعة فرهنگ، نشر معارف اسلامي، رفاه و آسايش جامعه، دستگيري بينوايان و مستمندان، گره گشايي و معاضدت در حلّ مشكلات هم نوعان، صرف مي كرد و شمعي بود كه براي پرتوافكني و نور افشاني جامعه مي سوخت، ادامة زندگي را براي خدمت به خلق و جلب رضاي خالق مي خواست اين زمزمه را كراراً از وي شنيده ايم كه :
روزي كه شادمان نشود خاطري ز من
آن روز، من ز زندگي خود مكدّرم
دوستان وبرادران ايماني، مكرّر ابيات زير را :
تا تواني به جهان، خدمت محتاجان كن
به دمي، يا درمي، يا قلمي، يا قدمي
و يا :
اثر گذار، اگر عمر جاودان خواهي
كه زندگاني هر كس به قدر آثار است
و نيز :
هنر آن نيست كه پا در كشي از خدمت خلق
دستي از مردم افتاده گرفتن، هنر است
از آن فقيد سعيد شنيده اند و از ايمان كامل و عقيدة راسخ وي در عمل كردن به مضامين فوق آگاهي دارند او عاشق تبليغ دين، حفظ قرآن وخدمت به خلق بود و هركس را هم كه احتمال مي داد در اين امور، منشاء اندك خدمتي باشد، به جان تقويت مي كرد و فدايي بود. او غمخوار مردم و شريك آلام و مصائب آنان بود. در خدمت به خلق، از هيچ كوشش و فداكاري دريغ نداشت و خاطري را در تمام مدّت عمرش نيازرد و بدين نمط، قلوب عموم مردم را به خود جلب و احترام فوق العادّه اي كسب نمود، اين بيت را از آن مرحوم شنيدم و مصداق آن هم، تنها خود او بود :
بس كه من از مهر ورزي دوست دار مردمم
هر كه دندان مي كشد، من درد دندان مي كشم
وي دانشمند و اديبي گرانمايه و دانش پروري ارزنده بود، در سرودن شعر نيز ذوق و قريجه داشت. نظمش هم چون گفتار، نغز و بيانات پر مغزش، خالي از لطف نبود. همّ چنانكه هم خود را مصروف خدمت خلق مي نمود، اشعارش را نيز در زمينة ارشاد و هدايت و استحكام مباني دين و تهذيب اخلاق مي سرود، چنانكه دربارة احسان به خلق گويد :
هيچ نبردم حسد به مردم دنيا
جز به كسي كاو گرفت كشور دل ها
كشور دل ها همي شود به تو تسخير
لشكر احسان اگر كني تو مهيّا
فرد صاحب تميزِ يزدي و غير يزدي نيست كه لحظه اي با او دمساز گشته و از بيانات دلنشين و سخنان نمكين وي لذّت نبرده و استفاده اي نكرده و يا درسي اخلاقي، اجتماعي، ديني، علمي و ادبي از وي نگرفته باشد.
شخصيّتي بود در تمام خصوصيّات اخلاقي و صفات انساني، استثنائي. در صفا و وفا، ذوق و سليقه، ابتكار و بصيرت، كارداني و لياقت، امانت و صداقت، رأفت و شرافت ، محبّت و صميّميت، دوستي و رفاقت، شهامت و شجاعت، مهر و عطوفت ، همّت و فتوّت، حسن نيّت و خلوص عقيدت، تقوي و فضيلت و مردانگي و انسانيّت، كم نظير بود.عالمي بود عامل، واعظي متعّظ، خطيبي توانا و در راه دين، مجاهدي فداكار.
صرف نظر از موفّقيتهايي كه براي ارشاد و راهنمايي جامعه به سوي سعادت و نيك بختي دارين و ترويج دين وتبليغ قرآن و تشكيل مجالس مذهبي و ارادت ورزي خاص به رسول خدا (ص) و ائمّة هدي(ع) داشت و گذشته از اجازاتي كه از طرف مراجع بزرگ عالم تشيع، چون : حضرت آيت الله العظمي بروجردي و حضرت آيت الله العظمي سيّدعبدالهادي شيرازي و [حضرت آيت الله العظمي خميني] وحضرت آيت الله العظمي حكيم و حضرت آيت الله العظمي شاهرودي و حضرت آيت الله العظمي خوانساري و حضرت آيت الله العظمي ميلاني وحضرت آيت الله العظمي آقاي خوئي، [نوّرالله مضجعهم] به ايشان داده شده و نيز مجالس ترحيم متعدّدي كه از طرف مراجع بزرگ و آيات عظام در بلاد مختلف از جمله نجف و قم و مشهد و تهران منعقد گرديده كه معرّف شخصيّت والاي اين روحاني عالي قدر و مؤيّد اثرات برجستة وجودي آن مرحوم مغفور مي باشد، خدمات ارزنده و اثرات برازنده اي از وزيري مشاهده و به جاي مانده كه در اعلاميّه هاي منتشره از طرف طبقات مختلف مردم و مقالات روزنامه هاي سراسري به قلم نويسندگان دانشمند يا ضمن تشييع بي نظير و در مجالس ترحيم كم نظير به وسيلة خطبا و وعّاظ گرامي عنوان گرديده و يا شعرا و ادبا به نظم آورده اند كه از آن جمله مي توان علاوه بر آنچه قبلاً اشاره شد، به طور نمونه اقدامات زير را يادآور گشت :
تبليغ فضيلت نماز جمعه و دعوت عموم به شركت و ازدحام براي نماز مذكور كه شكوه خاص و عظمت كم نظيري يافت.
تجديد حيات و تأسيس مجدّد حوزة علميّه در يزد، تشكيل هيئت حاميان، تعمير و مرمّت و احياي مسجد جامع كبير و با عظمت باستاني و اسلامي اين شهر، تعمير و تأسيس مساجد و تكايا در شهرهاي مختلف، گردآوري كتب نفيسه و تخصيص آنها برا ي تأسيس كتابخانه بزرگ وزيري يزد و وقف آن بر آستان ملايك پاسبان سلطان سرير ارتضاء، حضرت عليّ بن موسي الرّضا( عليه آلاف التحيه و الثناء.) ايجاد و تكميل مدارس اسلامي بسيار مؤثّر و نمونه، تشكيل انجمن ادبي كتابخانة وزيري مركّب از شعرا و ادبا و دبيران محترم و برجستة ادبيّات استان يزد در جهت ادب پروري و برتر از همه، مبارزه با معاندين دين و اقدامات تبه كارانة آنان.
تعطيل عمومي و ازدحام بي سابقة مردم در تشييع جنازه و تأثّر و تألّمي كه توأم با ريزش اشك از طرف عموم طبقات ابراز گشت، خود گوياي از دست رفتن شخصيتّي ممتاز و معرّف نفوذ معنوي آن مرحوم بود
مرگش چون فعاليّت او در دوران حيات، موجب ترويج و تجليل مقام روحانيّت و خادمين صديق ديانت گشت و در تعظيم شعائر مذهبي مؤثر افتاد. درگذشت وي ،ضايعه اي جبران ناپذير و فاجعه اي كم نظير براي جهان اسلام و تشيّع و عاشقان موّدت و انسانيّت گرديد. وزيري تنها به خانواده و جامعة يزدي تعلّق نداشت، همة انسان ها و دوستداران تقوي و فضيلت و طالبان دانش و معرفت از درگذشت وي متألّم و متأثّر و گريان و نالانند و به يكديگر تسليت و تعزيت گو مي گويند.
به تحرير و تقرير و كلك و بيان
كجا شرح هجر تو گفتن توان؟
بدين مناسبت آقاي حاج ابوالقاسم لطف عليان از اينجانب خواسته اند خدمات ارزندة فقيد سعيد را به رشتة تحرير در آورم. از آنجا كه قلم ناتوان اين ذرّه، عاجز است از اينكه بتواند در زمينة شخصيّت برجسته و خدمات ارزندة آن مرحوم، مطلبي را رقم كند و قادر نيست حقّ كلام را ادا نمايد، قبول اين دعوت، بسيار دشوار و ناگوار بود، ليكن اصرار ايشان بر آن شد كه با همه شدّت تأثّر و تألّم روحي، شرح فوق كه عاري از اغراق وگزاف و سندي غرورانگيز براي جامعة يزدي است، به رشتة تحرير درآورد تا مردمي از ساير بلاد كه با فقيد سعيد آشنائي ندارند و همچنين نسل هاي آتي با اين شخصيّت والا و افتخارآميز آشنايي حاصل كنند. زيرا مردم يزد وبسياري از صاحبدلان مقيم ساير بلاد را كه خود به خصوصيّات اخلاقي و زندگي آن مرحوم واقفند، نيازي به شرح تاريخ زندگي و سجاياي اخلاقي آن مغفور نيست، با اين همه چون خامة شكستة اين ناچيز مصون از لغزش و خالي از خطا نخواهد بود انتظار دارد مطالعه كنندكان در آن به ديدة عفو و اغماض بنگرند. و عين الرضا عن كل عيب كليله.
يزد : 20خرداد 1356
22 جمادي الثانيه 1397
(روحانی فرهنگدوست/ حسین مسرت. یزد: اندیشمندان: 1389. ص 112 -116).
نگارش: مژگان شکرریز (کتابدار کتابخانه وزیری یزد).