اهمیّت سفرنامه های فارسی
نوشته : حسین مسرّت
زین بحر همچو باران برون شو و سفر کن
زیرا که بی سفر تو هرگز گَهر نگردی
"عطار نیشابوری"
ارزش سفرنامه ها
در ارزش و اهمیّت سفرنامه ها همین بس که به عنوان معتبرترین سندهای اجتماعی و تاریخی مورد استفادۀ کلیّۀ پژوهندگان تاریخ اجتماعی،سیاسی و جغرافیای تاریخی قرار می گیرد. با اینکه قرن ها از نگارش سفرنامۀ ناصرخسرو می گذرد، هنوز از این کتاب به عنوان معتبرترین سند اجتماعی قرن پنجم که بازگویندۀ دقایق زندگی مردم آن زمان است، یاد می شود. در این باره یکی از پژوهشگران می نویسد:
«اهمیّت همه جانبۀ سفرنامه ها از نظر تحقیقات تاریخی و جغرافیایی هنوز آن چنان که باید روشن نشده است، در حالی که در لابه لای سطور این سفرنامه ها، بسیاری از نکات تاریخی، جغرافیایی، جامعه شناسی، گیاه شناسی، پزشکی و مسائل اقتصادی قابل تعمّق یافت می شود. در میان کشورهای مشرق زمین سفرنامه نویسی بویژه در میان جغرافیدانان مسلمان اعم از ایرانی و غیر ایرانی از استقبال خاصّی برخوردار بوده، و یافته ها و یا تجربه های این سیّاحان به صورت کتاب هایی مانند المسالک و الممالک و یا رحله به یادگار مانده است. »
سفرنامه نویس در نگارش سفرنامه هیچ حبّ و بغضی نسبت به آنچه که در درازای راه می بیند ندارد، چشمی دقیق است که همه چیز را با دیدی ژرف می بیند،در اندیشۀ خوشامد یا بدآمد کسی هم نیست، تنها یادداشت هایی است از سر صدق و برای دل خود، به بیان نکته هایی می پردازد که در کتاب های تاریخ نگارش یافتۀ همان دوران نیز نیامده یا کمتر آمده است.
نگارندۀ سفرنامه، تصویرگری دقیق از اوضاع پیرامون خود است، وضع لباس، چند و چون ارزاق، جمعیّت، خصلت های روحی و اخلاقی، آداب و رسوم و حتّی تمیزی گذرگاه ها و مکان های عمومی، به این نکته از سفرنامۀ ناصر خسرو دقیق شویم :
«به شهر اصفهان رسیدیم، از بصره تا اصفهان، صد و هشتاد فرسنگ باشد، شهری است بر هامون نهاده، آب و هوایی خوش دارد. و هر جا که ده گز چاه فرو برند، آبی سرد خوش بیرون آید و شهر دیواری حصین بلند دارد، و دروازه ها و جنگ گاه ها ساخته، و بر همه بارو کنگره ساخته و در شهر جوی های آب روان و بناهای نیکو و مرتفع، و در میان شهر، مسجد آدینۀ بزرگ نیکو. و باروی شهر را گفتند سه فرسنگ و نیم است. و اندرون شهر، همه آبادان- که هیچ از وی خراب ندیدم – و بازارهای بسیار. و بازاری دیدم از آن صرّافان که اندر او دویست مردِ صرّاف بود.و هر بازاری را دربندی و دروازه ای و همه محلت ها و کوچه ها را همچنین در بندها و دروازه های محکم و کاروانسراهای پاکیزه بود و کوچه ای بود، که آن را کو طراز می گفتند، و در آن کوچه پنجاه کاروانسرای نیکو، و در هر یک بیّاعان و حجره داران بسیار نشسته. »
سفرنامه های فارسی
کشور ایران، تاریخ پرفراز و نشیبی داشته و بسیار مصیبت ها را دیده است، به غیر از بلایای طبیعی مانند : سیل و زلزله، جنگ های خانمانسوزی را نیز پشت سر گذاشته که از پس آن، سالیان درازی را در فقر وعسرت به سر برده است، هجوم وحشیانۀ قوم مغول را شاید بتوان به عنوان بزرگترین یورش تاریخی یک ملّت به ملّت دیگر دانست. میزان آسیب و خسارت های مادّی و معنوی که از این جنگ خانمانسوز بر سرزمین و مردم ایران وارد شده، به رقم در نمی آید، یکی از بزرگ ترین این زیان ها سوزانیده شدن تقریباً تمامی کتابخانه های ایران به دست این قوم خونریز است، دست کم چندین هزار جلد کتاب در این آتش سوزی ها طعمۀ حریق شده است.
کتاب هایی که هرکدامشان نتیجۀ عمرها بوده است، و از این روست که مادر حیطۀ زمانی پس از اسلام تا عصر صفویه تنها یک سفرنامۀ بر جای مانده داریم و آن هم از آن ناصر خسرو است، شاید ماندن سفرنامۀ او را بتوان مدیون ارزش های علمی و شخصیّتی خود ناصر خسرو دانست که از دستبرد روزگار مصون مانده است.
پس از سفرنامۀ ناصر خسرو، کهن ترین سفرنامۀ فارسی بر جای مانده همانا سفرنامۀ موسی بیگ، نخستین سفیر شاه عباس به هلند است و پس از آن سفرنامۀ محمّدحسین بیگ، سفیر شاه سلیمان صفوی است به سیام با عنوان «سفینۀ سلیمانی» که توسّط محمّد ربیع بن محمّد ابراهیم نوشته شده است.
یکی از مهم ترین دوره هایی که سفرنامه های فراوانی از آن بر جای مانده، دورۀ قاجار است و این به سه جهت بوده است : نخست رشد درصد باسوادان کشور، دو دیگر باز شدن پای ایرانیان به فرنگ و سدیگر نزدیکی زمان نگارش آن تا حال حاضر ( حداکثر 200 سال قبل). نخستین سفرنامۀ بر جای مانده از دورۀ قاجار، سفرنامۀ میرزا ابوطالب اصفهانی ( ساکن هند) به اروپاست، تحت عنوان «مسیر طالبی»؛ پس از آن دو سفرنامۀ همزمان از میرزا صالح شیرازی با عنوان «گزارش سفر» (شرح مسافرت اوست به روسیه در سال 1224 ه ق) و میرزا ابوالحسن شیرازی«ایلچی» با عنوان «حیرت نامه» موجود است.
این دو نخستین پیشگامان سفرنامه نویسی در ایران عصر قاجار هستند، پس از آن دیگر با بازشدن پای ایرانیان به خارج و گسترش روابط تجاری، سیاسی و فرهنگی با اروپا عدّۀ بیشتری راهی کشورهای خارج بویژه اروپا شدند و سفرنامه های متعدّدی از خود به یادگار گذاشتند.
از بحث انگیز ترین سفرنامه های این دوره، یکی سفرنامۀ حاج سیّاح محلاتی است و دیگری «سیاحت نامۀ ابراهیم بیگ» اثر حاج زین العابدین مراغه ای است که در همان زمان پس از نگارش و چاپ مورد استقبال عامّۀ باسوادان قرار گرفت، حتی کار بدان جا کشید که هر کس که نسخه ای از «سیاحت نامۀ ابراهیم بیگ» را می داشت، مورد سوء ظن و اتّهام واقع می شد. دیگر سفرنامۀ مشهور این دوره، سفرنامۀ حاجی پیرزادۀ نائینی است که همۀ این ها به دلیل داشتن اطّلاعات سودمند و دست اوّل ازمنابع عمده و موثّق دورۀ قاجار به شمار می روند، این نکته از سفرنامۀ پیرزاده قابل توجه است :
«هنگام توقّف حقیر در بمبئی به قدر دویست خانوار جمعیّت از دست حکومت یزد که معدّل الملک شیرازی بود، فرار کرده به بمبئی آمدند و فارسی ها [زردشتیان] آن ها را جمع آوری نموده، جا ومکان و منزل داده، هر کدام را به کاری مشغول ساخته که کار بکنند و محتاج نشوند و طایفۀ فارسی ها خانه ها و عمارت ها و بنگله های خود دارند و تجّار معتبر در میان فارسی بسیار است. »
***
سفرنامه نویسی فارسی پیشینه ای به درازای تاریخ پرفراز و نشیب ایران دارد، چون تمامی این سفرنامه ها به منزلۀ یادداشت های شخصی تلقّی می شده، عمدتاً کسی اهتمام به استنساخ از آن نمی کرده است، بدین روی با نابود شدن نسخۀ اصلی، بسیاری از اطّلاعات خوب تاریخی نیز از میان می رفته است و به همین علّت است که متأسّفانه سفرنامه های به جا مانده از دوران قدیم تعدادشان بسیار معدود است، خوشبختانه با توسعۀ صنعت چاپ، روند چاپ این گونه کتاب ها رو به فزونی نهاد، البته در حدّ چاپ سفرنامه های رجال دولتی و مشهیر مانند سیف الدوله، رکن الدوله، امین الدوله، و حاج سیّاح و یا سفرنامه هایی که به دستور فرمانروایان یا شاهان امر به نوشتن شده است، همچون سفرنامۀ ناصر الدین شاه و مظفر الدین شاه.
هر کدام از این سفرنامه ها بسته به ذوق و استعداد و نگرش نویسندۀ آن دارای ارزش هایی منحصر به خود هستند، میرزا صالح شیرازی در اندیشۀ تحصیل علم چاپ از اروپا، ابوالحسن خان در پی مأموریّت، ناصرالدین شاه در فکر خوشگذرانی و زیبایی ها و تنی چند نیز همچون حاج سیّاح، دقیق به مسائل اجتماعی حاج سیّاح در سفرنامه اش می نویسد :
«... روز شنبه 1295 قمری- 1257 شمسی- ظلّ السلطان به حضرت عبدالعظیم (ع) رفته بود، شاه روز پنچ شنبه رفت که او را مشایعت کند، واقعۀ موجب تأسّفی رخ داد. ...آن طور که می گویند فوج اصفهان که مدّتی بود در طهران، قراول و دربان دربار شاه و اعیان بوده، در سرمای زمستان با آن لباس کرباس کهنه، در درها یا زیر چادر زحمت دیده بودند و با گرسنگی و زحمت به سر برده و اقوام و عیالشان پریشان و بی پرستار و چشم به راه مانده بودند ، مواجب هم که از دولت رسیده بود، سر تیپ و صاحب منصب سرتیپ و صاحب منصب خورده و آن بی چارگان، بی پول، گرفتار سرما و نان خشک بوده و به تنگ آمده و هر قدر اصرار به صاحب منصب کرده.... جز فحش و کتک، اجری نبرده بودند.
احمدخان علاء الدوله .... که واقعاً من در هیچ نقطه شخصی به این بی رحمی و حرص و شقاوت ندیده ام و همه او را به این صفت سختی و بی رحمی و کج خلقی می شناسند، با سرتیپ فوج آشنا بود و خودش از رکابیان شاه بود. این فوج که از شدّت زحمت و طول سفر از اذیّت صاحب منصب به تنگ آمده بودند، چند نفر از سرشناسان ایشان به امید اینکه عید است و شاه به بدرقۀ پسرش می رود و زیارت حضرت عبدالعظیم (ع) و هر کس از بزرگ مقتدری شکایت دارد، دیگر بالاتر از شاه کیست عرض نماید، عریضۀ تظلم به شاه نوشته و از مشقّت حال خود و سختگیری صاحب منصبان شکایت کرده .... شاه در عوض اینکه مرحمت کند و به عرض ایشان رسیدگی کند امر کرد فرّاشان بر سر ایشان تازیانه زده از کنار راه دور کند و فرمود : نباید کسی از بزرگتر خودشکایت کند. »
***
شمار سفرنامه های چاپ شدۀ ایرانیان در مقایسه با سفرنامه های بیگانگان بسیار کم است نه از این روکه سفرنامه های ایرانی کمتر باشد، بل از این جهت که کمترکسی اهتمام به چاپ آن دارد، کافی است که عنوان خارجی بر یک سفرنامه بخورد، هم ناشر (سرمایه گذار) و هم خریدار هر دو طالب آنند، چه بسیارند از این گونه یادداشت های ارزنده که سال هاست در گنجینۀ کتابخانه های شخصی یا عمومی خاک می خورند و در حقیقت اسناد مهمّی از تاریخ اجتماعی و اقتصادی ایران هستند. و کسی در اندیشۀ چاپ و انتشار آنان نیست. به عنوان نمونه بنگرید به فهرست تقریباً کامل نسخه های خطّی فارسی (جلد ششم) نگارش احمد منزوی که در بخش سفرنامه های آن به معرّفی صدها گونه از این کتاب ها می پردازد که تنها تعداد انگشت شماری از آن چاپ شده است.