خدمات کتابخانه گویای رضوی

. عضویت رایگان در کتابخانه 
. ارائه خدمات و استفاده از تجهیزات موجود در محل کتابخانه
. تهیه کپی از منابع اطلاعاتی موجود در کتابخانه بر روی  DVD  و یا هرنوع حافظه جانبی دیگر
. خدمات امانت منابع 
. استفاده از خدمات کتابخانه سیار و تحویل  رایگان منابع درخواستی در محل مورد درخواست اعضای کتابخانه
. ارسال منابع درخواستی اعضای کتابخانه گویای رضوی به سراسر ایران از طریق پست

نشانی: خیابان طبرسی، چهارراه مجلسی ، خیابان مجلسی غربی 1 .        
تلفن آقایان: 32713070-051
تلفن بانوان: 32700115-051

نظرسنجی

نظرتان در مورد سایت چیست؟

انتخاب‌ها
۱۴۰۰-۰۹-۱۸
آفتاب در حجاب
آفتاب در حجاب /نويسنده و گوينده سيد مهدي شجاعي ، سرگذشت حضرت زينب (س) و مصائبي که حضرت متحمل گرديده و سخنان گوهربار ايشان را شامل مي‌شود. همچنين نقش حضرت زينب را در واقعه عاشورا و صحراي کربلا بيان مي‌نمايد.

  آفتاب در حجاب [نوار صوتي]
عوامل توليد:  نويسنده سيد مهدي شجاعي
پديدآوران:  شجاعي، مهدي، ‎۱۳۳۹ -، نويسنده و گوينده
تنالگان:  ‎۱.مجتمع خدمات بهزيستي نابينايان رودکي
محل توليد:  تهران
توليد کننده:  کتابخانه گوياي نابينايان سازمان بهزيستي
تاريخ توليد:  ۱۳۷۷
مشخصات فيزيکي:  ‎۷ نوار صوتي: صدا
مدت/حجم:  '‎۶۰
موضوع:  ‎۱.زينب (س)، بنت علي (ع)، ۶ - ‎۶۲ق -- سرگذشتنامه.  
 ‎۲.داستانهاي مذهبي -- ادبيات کودکان و نوجوانان.  
نوع:  ماده شنيداري
چکيده:  سرگذشت حضرت زينب (س) و مصائبي که حضرت متحمل گرديده و سخنان گوهربار ايشان را شامل مي‌شود. همچنين نقش حضرت زينب را در واقعه عاشورا و صحراي کربلا بيان مي‌نمايد.
آفتاب در حجاب روایتی است از زندگی حضرت زینب. از کودکی تا عاشورا تا اسارت و تا وفات. اثری که ماندگاریاش از حال پیداست. رمانی که به پشتوانه تحقیقات دقیق و عالمانه تاریخی و روایی،‌ به همه زوایای پنهان و آشکار زندگی و رفتار و درونیات حضرت زینب پرداخته است. شجاعی زبان روایتش را توی مخاطب انتخاب کرده، راوی دانای کلی است نامحدود که در تمام روایت حضرت زینب را مخاطب قرار داده و روایتش را پیش میبرد. فرمی که در ادبیات داستانی ایران نمونه‌اش کمتر دیده شده. داستان از کابوس حضرت زینب در کودکی آغاز میشود: چشم‌های اشک‌آلودت را به پیامبر دوختی، لب برچیدی و گفتی:«خواب دیدم، خواب پریشان دیدم. دیدم که طوفان به پا شده است، طوفانی که دنیا را تیره و تار کرده است. طوفانی که مرا و همه چیز را به این سو و آن سو پرت میکند، طوفانی که چشم به بنیان هستی دارد. ناگهان در آن وانفسا چشم من به درختی کهنسال افتاد و دلم به سویش پرکشید…» داستان از این کابوس که گواه رحلت پیامبر است و شهادت مادر و پدر و… آغاز میشود و در انتهای کتاب باز به همین خواب پریشان میرسیم: «تعبیر شد خواب کودکیهای من پیامبر! و من اکنون با یک دنیا مصیبت و غربت تنها مانده‌ام…»

 

افزودن دیدگاه جدید:

متن ساده

HTML محدود

Image CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید