«صحنه» نام یکی از شهرستانهای کرمانشاه است. منطقه ای که دارای باغهای میوه فراوان و رودخانه ها و چشمه های بسیاری است که از آن سرزمینی پرآب و حاصل خیز با هوایی معتدل ساخته است. از شهرستان صحنه برایتان گفتیم تا با هم سری به این منطقه و بانوی دارای معلولیتی بزنیم که توانسته در این اوضاع بد اقتصادی کاری برای خود و دیگران ایجاد کند. فقط چند سال از تولداش می گذشت که به بیماری فلج اطفال دچار شد و زندگیش رنگی دیگر گرفت، رنگی که با معلولیت جسمی- حرکتی همراه شد و لحظه لحظه زندگیش را در بر گرفت.
کتایون سلیمی 48 ساله برایمان از راهی می گوید که به کارآفرینی ختم شد و توانست سر و سامانی به اوضاع زندگی مشترک دهد. می گوید: «با تحصیلات پایینی که داشتم، نمی توانستم در ادارات دولتی مشغول به کار شوم؛ در حالی که معلولان با مدرک دکترا بیکار هستند، چطور می توانستم با دیپلم کارمند شوم و حقوق بگیر دولت.» اما این امر سبب نشد خانه نشینی را پیشه کند. با علاقه ای که به کار دوخت و دوز داشت، به سمت خیاطی می رود و آموزشگاهی دست و پا می کند. می گوید: «از بچگی کار کردن را دوست داشتم. در ابتدا مثل همه به دنبال بی دردسرترین کار، یعنی کار برای دولت رفتم، اما موفق نشدم کارمند شوم؛ به همین علت از نوجوانی به سمت هنر خیاطی رفته و آموزش دیدم. در کنار دوره هایی که می گذرانم، به دخترانی که نمی توانستند به کلاس خیاطی بروند، در خانه آموزش می دادم و هر آنچه که از مربی فرا گرفته بودم، به دیگران انتقال می دادم. آن قدر جذب این کار شدم که بعد از چند سال آموزشگاهی را راه اندازی کردم و 9 سال است که با آموزش، چرخه زندگیم را می چرخانم. بعد از آن به سمت کارهای تولیدی رفتم و با استخدام چند خیاط و برشکار، کارگاه تولیدی پوشاک را ایجاد کردم. از آن به بعد، با انعقاد قرارداد با ادارات و بیمارستان ها و... سفارش کار می گیرم. البته ناگفته نماند همسرم دراین راه یاور و کمک حالم است؛ بهتر است بگویم کارهای اجرایی را او انجام می دهد.» از مشکلات کارش پرسیدم که می گوید: «کارم را دوست دارم، به همین علت، خستگیش را به جان می خرم. هنگامی که زمانت را صرف کاری که به آن علاقه داری می کنی، دیگر خستگی برایت معنا ندارد، اما امان از روزی که در کاری قدم بگذاری که دوستش نداری! ثانیه به ثانیه اش تو را عذاب می دهد و برای پایان آن کار لحظه شماری می کنی. اما خوشبختانه در راهی قدم گذاشتم که عشق به آن خستگی را در من بیدار نمی کند و با علاقه ساعتها زمان پای کار می گذارم تا نتیجه کارم را بر تن دیگران ببینم و لذت ببرم. ذوق می کنم که این هنر دست من است و به دیگران نشان می دهم که معلولیت نمی تواند فکر و خلاقیت را از بین ببرد، فقط توان جسمیم اندک است. زمانی که کار را شروع کردم، تصمیم داشتم افراد دارای معلولیت را به کار مشغول کنم؛ به همین علت با سازمان بهزیستی مکاتبه کردم تا بانوان همنوعم را معرفی کنند تا با آموزش به آنها کارم را گسترش داده و جذبشان کنم.»
منبع : ایران سپید