چند وقت پیش، خبری در فضای مجازی و رسانه ملی منتشر شد با این مضمون که جمعی از مخترعان ایرانی، عصایی تولید کرده اند که چندین امکان جالب را در اختیار نابینایان قرار میدهد. از رادیو بگیر تا پخش کننده موسیقی و مکاننما و قابلیت استفاده از سیمکارت و برقراری تماس و تشخیص اسکناس و ...
در مواجهه با این خبر، دو نوع برخورد در میان نابینایان ایرانی مشاهده شد؛ یکی از سوی نابینایان مجربتر که به محض شنیدن خبر، از آنجا که بارها از این دست خبرها شنیده بودند و میدانستند که خیلی وقتها این جور اختراعات فقط در حد اختراع باقی میمانند و جز آنکه خوراکِ خبریِ رسانه ها شوند، فایده دیگری نمیرسانند و دومی برخوردی که کم تجربه ترها از خود نشان دادند و شب و روز موضوع عصا را به سوژه گرم مباحثاتشان تبدیل کردند و مشتاقانه به دنبال کسب اطلاع در مورد آن بر آمدند. در این میان، تولید کنندگان هم تبلیغات وسیعی را در جامعه کوچک نابینایان برای فروش محصولشان آغاز کردند. محصولی که البته همان نبود که در گزارش رسانه ملی نشان داده شد. تولید کنندگان این عصا بعد از استقبال نابینایان اعلام کردند محصولشان بدون بخش زیادی از این امکانات، با قیمت ۵۰۰ هزار تومان به فروش میرسد و امکانات حذف شده هم با پرداخت هزینه اضافی، میتواند به عنوان قابلیتهای جانبی، به عصا افزوده شود. عدم شفافیت در جزئیات حول این عصا و اشتیاقی که مخاطبانمان به دانستن در موردش نشان میدادند، ما را بر آن داشت تا با طراحان تماس بگیریم و نمونه ای از آنها درخواست کنیم تا بتوانیم بر اساس مشاهده ای که از آن به عمل میآوریم، گزارش دقیقی در باره چند و چون این عصا در اختیار مخاطبانمان بگذاریم. تماسهای ما بیش از سه هفته ادامه داشت تا بالاخره تولید کنندگان، عصا را در اختیار ما گذاشتند و اینک آنچه از نظر شما میگذرد، مشاهدات ما از عصای هوشمندی است که جوانان بوشهری تولید و عرضه کرده اند: شکل ظاهری عصا، شباهتی به عصاهای استانداردی که به عنوان عصای سفید تعریف شده، ندارد. این عصا از یک لوله فلزی به رنگ نقره ای و یک باکس سفید که تجهیزات الکترونیکی عصا را حمل میکند، تشکیل شده است. عصا از سه تکه تشکیل شده که برای جمع شدن، از همان شیوه ای استفاده میکند که به طور مثال در لوله جارو برقیها استفاده میشود. اندازه عصا در حالت جمع شده، اجازه حمل آن در کیف را به فرد نابینا نمیدهد. بر روی باکس، سه حسگر تعبیه شده که قرار است مسیرهای روبرو، چپ و راست را رصد کند و فاصله تا موانع را حد اکثر تا فاصله یک متر، اعلام کند. اعلام فاصله فرد عصا به دست با موانع، هم به صورت صوتی، هم با استفاده از ویبره، انجام میشود. اسپیکرهایی که بر روی دستگاه تعبیه شده این امکان را به فرد میدهد که صدای پیغامهای عصا را به گوش فرد نابینا برساند. البته تولید کنندگان عصا پیشنهاد میکنند در هنگام استفاده از پیغامهای صوتی، از هندزفری استفاده شود. همین مسأله به خودی خود در قدرت مانور و مسیریابی فرد نابینا، ایجاد اختلال میکند؛ چرا که اساس تحرک فرد نابینا در مسیر، بر پایه صدا و بازخورد آن در محیط شکل میگیرد و نگه داشتن یک هندزفری، ولو تکگوش، باعث میشود پنجاه درصد از قابلیت مسیریابی فرد نابینا، غیر فعال شود. نکته دیگر در مورد این عصا آن است که فرد نابینا نمیتواند به همان شیوه صحیح که در آموزه های جهتیابی فرا گرفته از آن استفاده کند. بر اساس آموزه های جهتیابی، فرد باید عصا را به شکل مورب به دست بگیرد و بازو در امتداد بدن قرار گیرد؛ در حالی که در این عصا، از آنجا که حسگرها فقط روبروی خود را رصد میکنند، عصا باید کاملاً صاف در دست گرفته شود که همین امر هم ارگونومی عصا را به چالش میکشد و فرد حامل را دچار خستگی میکند. از دیگر مشکلات فوق العاده قابل توجه این عصا، یکی هم این است که در مقابل موانع لوله ای شکل مثل داربست، بسیار ضعیف عمل میکند و قادر به تشخیصِ به موقع آنها نیست. مثلاً در محلهایی که تردد در پیاده رو، به دلیل انجام پروژه های ساختمانی و نصب داربست، برای نابینایان خطرناک میشود، دارنده عصا به هیچ عنوان نمیتواند به داده های عصا اعتماد کند. درهای شیشه ای و ویترینها هم از جمله موانعی هستند که عصا در تشخیصشان بسیار کند عمل میکند. البته حتی در صورت نبود این اشکال هم عصایی با این ویژگیها به هیچ وجه نمیتواند کمکی به افزایش سرعت فرد نابینا در رفت و آمد بکند. حتی به جرأت میتوان گفت که موجب کندی در تردد هم میشود. توضیح این که اگر فرد بخواهد به پیغامهای صوتی اتکا کند، متن پیغامها آنقدر کند و پر از حشو ضبط شده که کاربر تا بخواهد یک داده را از عصا بگیرد و در ذهن خود تحلیل کند، میتواند با عصای معمولی، مسافتی معادل پنج قدم را طی کند. حشو در ضبط پیغامهای عصا بسیار آزار دهنده است. پیغامی که میشد در ۳ کلمه خلاصه شود، در ۱۱ کلمه به کاربر داده میشود. افزون بر این، میزان اطلاعات غیر ضروری که به کاربر داده میشود آنقدر زیاد است که اطلاعات ضروری هم آنطور که باید، به کار نمیآید. اشکال عمده تجهیزاتی از این دست این است که طراحانش هیچ ذهنیتی از نحوه استفاده نابینایان از ابزارهای هوشمند ندارند و تصور میکنند آنچه که طراحی میکنند، قرار است همه مشکلات نابینایان را حل کند. تلاش میکنند هر آنچه به ذهنشان میرسد در طراحی محصولشان بگنجانند تا چیزی که طراحی میکنند، برای مخاطب جذابتر باشد. در این مورد خاص، وجود ابزاری مثل پخش کننده موسیقی، جز این که به حجم و قیمت دستگاه بیافزاید، ثمر دیگری نخواهد داشت. ختم کلام این که وجود چیزی به عنوان عصای هوشمند خوب است اما به شرط آنکه طراحانش بدانند عصای هوشمند، هر طور هم که طراحی شده باشد، قرار نیست بتواند جای عصای معمولی را برای فرد نابینا بگیرد. به همین دلیل است که با وجود طراحی ابزارهایی از این دست در کشورهای پیشرفته، در هیچ جای دنیا شاهد این حجم از تبلیغات که در کشور ما حول این عصا شکل گرفت، نیستیم.