قرآنی که به امامرضا(ع) سپرده شد.
آیتالله محسنی هم زمانی آمد خانۀ ما و گفت که این قرآن حیف است و خیلی نفیس است. خواستم بیاورم اینجا تا باقیاتالصالحات باشد و قرآن هم حفظ شود. شوهرم 20 سال است که فوت شده. او میگفت که شما این قرآن را حبس کردید.
زن با صفایی است. شاید این کاملترین تعبیری باشد که بتوان برایش به کار برد. کبری میربلوک. از روی خطوط چهره و دستهای نحیف و پُشتِ تاشدهاش میتوان سن و سالش را تخمین زد. میگوید دختر کوچک حاجحسینآقای میربلوک است که زمانی حاکم چناران و اطرافش بوده و حالا در نزدیکی مزار شیخ بهایی در حرم مطهر دفن است. تا حرم مطهر امامرضا(ع) آمده تا یک قرآن خطی قدیمی را وقف کتابخانۀ حضرت کند؛ قرآنی به خطی زیبا و به جا مانده از دورۀ نادرشاه افشار.
به دفتر ریاست کتابخانۀ مرکزی آستان قدس رضوی راهنمایی شده تا رئیس سازمان، شخصاً پذیرای این هدیۀ ارزشمند و خالصانه باشد. میپرسم این قرآن از کجا به دستش رسیده که با لهجۀ مشهدی میگوید: «این قرآن مال خواهرم بود؛ فاطمه میربلوک. شوهرش طغرایی نامی بود که در آستان قدس کار میکرد. خواهرم زمان فوتش بود و زمینگیر شده بودکه این قرآن را به من سپرد. شوهرش هم آن را به شوهر من تعارف کرد و گفت: "تو سیدی، این قرآن را تو ببر."»
• چه شد که تصمیم گرفتید این قرآن را به کتابخانۀ آستان قدس هدیه کنید؟
• گفتم حیف است. ما می میریم و دست بچهها باشد، دو دور بخوانند پاره میشود. آیتالله محسنی هم زمانی آمد خانۀ ما و گفت که این قرآن حیف است و خیلی نفیس است. خواستم بیاورم اینجا تا باقیاتالصالحات باشد و قرآن هم حفظ شود. شوهرم 20 سال است که فوت شده. او میگفت که شما این قرآن را حبس کردید.
رئیس سازمان کتابخانهها، موزهها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی در مقابل خانم میربلوک نشسته است. میگوید: حاجخانم، اسم شما در طومار واقفان امامرضا(ع) ثبت شد.
• (یکباره اشکهایش میریزد و با لهجۀ مشهدی میگوید:) «ای قربونت بُرُم یا حضرت رضا»
حجتالاسلاموالمسلمین دکتر سیدجلال حسینی پس از مکث کوتاهی، انگار که میخواهد ارزش این حرکت را برای خانم میربلوک روشنتر کند، ادامه می دهد: «این کتابخانه هزار سال قدمت دارد و اولین قرآنی که وقف این آستان شده متعلق به همان هزار سالِ قبل است. در طول این سالها تعداد قرآنهای خطی این مجموعه به 23هزار نسخه رسیده که اغلبِ آنها را ارادتمندان به حضرت رضا(ع) وقف کردهاند. ما امروز هستیم و فردا نیستیم. چیزی که میماند این آثار است و بارگاه رضوی. شما هم با این کار، باقی شدید.
دکتر علی سوزنچی، مدیر ادارۀ مخطوطات این کتابخانه است. او هم قرآن را به دست میگیرد و به معرفی این نسخه از قرآن کریم میپردازد. میگوید: «این قرآن متعلق به سال 1156 هجری قمری در دورۀ نادرشاه افشار است. خط آن به نسخ خوش است و به دست محمدبن باقربن محمدحسن یزدی بر روی کاغذ نباتی آهارمهره سمرقندی و در اوراق 14سطری کتابت شده است. دو صفحۀ آغازینِ این نسخه، دارای سرلوح و دو کتیبۀ مذهب و مرصع است و اوراق، تشعیرسازی و بین خطوط آن زراندازی شده است. سرسورههای این نسخه، دارای کتیبۀ زرپوش و در حاشیه، نیز نشان آیات با ترنج زرپوش شدهاند. جداول اوراق به زر و تحریر مشکی و لاجورد است. در فواصل آیات، گوی زرین ساده وجود دارد و در حاشیۀ اوراق نیز برخی احادیث منقول از ائمه، با زراندازی حلکاری شده است.»
حاجآقای حسینی دوباره رو میکند به خانم میربلوک و میگوید: «ما در اینجا بیشترین تعداد نسخۀ خطی قرآن را در دنیا داریم و تمام این قرآنها در مکان مخصوص و با رطوبت و نور و دما و شرایط کنترلشده نگهداری میشود.»
کبری میربلوک که انگار خیالش راحتتر از قبل شده، قرآن را دوباره به دست میگیرد. قبل ار آنکه آن را به دستان حاجآقای حسینی بسپارد، قرآن را میبوسد، به پیشانیاش میچسباند و با صدای بلند گریه میکند. قرآنی را که زمانی شوهر خواهرش به حکم سید بودنِ شوهرش به او سپرده بود، حال او به سیدی دیگر میسپارد و میگوید: «اینجا جایی است که کور را شفا میدهند.»