حاکمیت سیاسی ادیان
نظريه حاکميت سياسي اديان تحليلي پيرامون حاکميت انبياء عليهم السلام و اقتدار سياسي دين
۱۳۹۸-۱۰-۰۲

نظريه حاکميت سياسي اديان تحليلي پيرامون حاکميت انبياء عليهم السلام و اقتدار سياسي دين/ تدوين علي رحماني.- استاد راهنما: علي خياط.- کارشناسي ارشد (سطح سوم علوم حوزوي "کفايتين") (کميته ارزشيابي تحصيلات خراسان) ؛ ۱۳۸۳.

 توصیفگر:

  1. اسلام و دولت
  2. اسلام و سیاست

شماره دیویی: ن395ر4832/ 297

چکیده:

     این پژوهش با موضوع حاکمیت سیاسی ادیان  به نگارش رسیده است. حاکمیت به قدرت وضع واجرای قانون اشاره دارد. دولتی که این عنصررا دارا می گردد حق اعمال قدرت داشته و الزام سیاسی را بر خود مسلم می داند. واژه سیاسی که نوع این حاکمیت را تعیین می کند به حکمران سیاسی در مقابل حکمران حقوقی توجه می بخشد. حکمران حقوقی بالاترین فرمانها را صادر کرده و این فرامین به منزله قانون ارزیابی می گردند. اما حکمران سیاسی به کسی اطلاق می شود که فرمانروای حقیقی و واقعی جامعه است. وی که عهده دارقدرت سیاسی می گردد صاحب اقتدار ودارنده حق واقعی در اعمال قدرت محسوب می شود. ضمیمه شدن این دو واژه به کلمه ادیان از هویت مینوی برای حاکم خبر می دهد به این ترتیب موضوع یادشده به حکومت دینی وحکمران سیاسی در دین ارتباط پیدا می کند. مبادی، مسایل ونتایج مترتب براین موضوع در این پژوهش مورد توجه بوده است. حاکمیت سیاسی ادیان به سازگاری قدرت برین با ماهیت ادیان مربوط می شود. ارائه تحلیلی درباره این سازگاری و ویژگیهایی که در این نوع حاکمیت وجود دارد محتوای پژوهش حاضراست.  

 

مؤلف/نویسنده/عکاس:
افزودن دیدگاه جدید:

متن ساده

HTML محدود

Image CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید