بیگمان، شخصیت زهرایی زینب کبری نیز یکی از ثمرات و برکات دعای ارزشمند پیامبر ـص ـ است که با سیره علمی و عملی ممتازش، اسوه و الگو گردید. این بانوی آسمانی با القابی همچون صدیقه الصغری، العصمه الکبری، ولیه الله العظمی، ناموس الکبری، الراضیه بالقدر و القضاء، امینه الله ،عالمه غیر معلمه، فهمه غیرمفهمه، محبوبه المصطفی، قره عین المرتضی، نائبه الزهراء، شریکه الحسین، شفیقه الحسن المجتبی، الزاهده،العابده، العفیفه، القانته، القائمه، الصائمه، الصابره، الفاضله، العاقله، العامله، العالمه، الکامله، محدثه، المتهجده الشریفه، عقیله القریش و ... شناخته میشود
حضرت زینب(سلام الله علیها) ملقب به، عقیله بنی هاشم و عقیله الطالبین بود. عقیله، زن کریمه را می گویند که در بین فامیل بسیار عزیز و در خاندان خود ارجمند باشد.
همچنین در فرهنگ عربی عقیله به زن خردمندی می گویند که مسائل را با صبر و خرد بالا حل و فصل کند و در کارش دوراندیشی و آینده نگری داشته باشد.
آنچه در کتب روایی و حدیثی مستند و قوی وجود دارد حاکی از این است که حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) بانوی علم و فضل است. او علم خود را از جد بزرگوارش، پدر ارجمند و مادر گرامی و برادران عزیزش دارد. کسانی که متصل به وحیاند. نوشتهاند حضرت زینب (سلام الله علیها) درس تفسیر برای بانوان داشت.
دختر امیرالمومنین علی (علیه السلام) دارای علم وافر خدادادی بود. ابن عباس از وی با این عبارت نقل میکند و میگوید: «بانوی خردمند ما زینب (سلام الله علیها) و همین بس که در بنیهاشم به «عقیله» یعنی بانوی خردمند معروف بود و آن هنگام که حضرت زینب (سلام الله علیها) در اسارت وارد کوفه شد. او بانوانی را که برای تماشا آمدهاند، میشناسد. در و دیوار آن او را به یاد ایامی انداخت که بانوان همین شهر، صف اندر صف منتظر لقایش مینشستند تا در درس تفسیرش شرکت کنند و اکنون شهر به شهر میگردد.
از سخنان حضرت زینب (سلام الله علیها) در طول مسافرت کربلا، کوفه و شام و خطبهها و سخنرانیهایی آینده نگرانه و خردمندانه که در فرصتهای مختلف در برابر ستمکاران و طاغوتیان آن زمان و مردم دیگر ایراد فرمود، به خوبی معلوم میشود که مراتب علم و دانش و کمال آن بانوی بزرگوار از راه تحصیل و تعلیم اکتسابی نبوده و بهرهای الهی و جنبه خارقالعاده داشته است.
شاهد این مطلب، کلام امام سجاد (علیه السلام) است که پس از خطبه کوفه بر او فرمود: "عمه جان آرام باش و سکوت اختیار کن که تو بحمدالله دانشمندی معلم ندیده و فهمیدهای هستی که کسی تو را فهم نیاموخته است."
اگر او عاقله نبود چگونه این همه حوادث را که بعد از جدش رسول الله به او روی آورد، تحمل مینمود. او در بین زنان قریش و بنی هاشم به خاطر درایت و تدبیر و حلم و بردباریش ملقب به عاقله و عقیله و عقیلة النساء شده بود.
در مجلس یزید آن مرد سرخ رنگ شامی وقتی به جناب سکینه اشاره کرد و از یزید خواست که فاطمه به او ببخشد فاطمه میگوید: «من به زینب پناه بردم چرا که او بزرگتر و عاقلتر از من بود. خطبهای غراء و آتشین که در کاخ یزید و عبیدالله و در بین مردم کوفه و شام ایراد کرد همه را به تعجب و تحسین و تأثر و حزن و پشیمانی از کارشان واداشت در حالی که زنی بود مصیبت زده آن هم چه مصیبتهای بزرگ.
ازکارهای مدبرانه و عاقلانه او این بود که در حین کوچ دادن اسراء به شام دستور داد محملها را سیاه پوش کنند این کارهای او از نظر دشمن بیاهمیت بود ولی عقل و درایت زینب به آینده و به حفظ نهضت حسینی با این مظاهر پرمعنی حکم مینمود.
علامة قزوینی در بیان عقیله بودن زینب در کتاب من المهد الی اللحد مینویسد عقل و درایتی که زینب داشت حادثه کربلا را رهبری و از فرزندان امام چنان آبرومندانه سرپرستی نمود و جان امام زین العابدین ـ علیه السّلام ـ از مرگ حتمی نجات داد. و کاخ یزید را به لرزه در آورد. و نهضت حسینی تا به امروز زنده و پاینده نمود.
بنابراین عقیله بودن حضرت زینب ـ سلام الله علیها ـ و مقلب شدنش به این لقب قبل از حادثه سال 61 هجری بود. و در منابع به طور دقیق مشخص نشده است که این لقب از طرف چه کسی به آن حضرت برای اولین بار داده شده است، ولی آن چه که قطعی است، این لقب همواره به حضرت از طرف بزرگان داده شده. حتی امام زین العابدین ـ علیه السّلام ـ نیز از او بسیار تجلیل و احترام نموده است. برای نمونه وقتی یزید بعد از این که آنها را مخیر نمود به ماندن در شام و یا عودت به مدینه امام سجاد ـ علیه السّلام ـ مسئله را موکول به رأی حضرت زینب نمود.
چنان که امام سجاد ـ علیه السّلام ـ در مقام علمی آن حضرت چنین فرموده است: «اَنتِ بحمدالله عالمة بلا معلمة، فهمة غیر مفهمه،شکر خدا ای عمه که دانشمندی هستی بدون این که از کسی تعلیم ببینی و فهیم هستی بدون این که کسی آن را به تو یاد بدهد».
یعنی آن چه داری در تو ذاتی است نه اکتسابی، آری او از مادرش زهرا و اجدادش رسول خدا و علی، این همه اوصاف و فضایل را به میراث داشت. او در حقیقت ثانی فاطمه ـ سلام الله علیها ـ بود در تمام اوصاف و معصوم بود چون در مقام امامت نیابت داشت تا این که امام سجاد بهبودی یافت. اینها حقایقی است که علمای بزرگ اهل سنت بدان معترفند.
چنان که سیوطی میگوید: «و کانت لبیبة جَزُلة و عاقلةُ لها قُوه جنانٍ». بنابراین هیچ بعدی وجود ندارد که این لقب به آن حضرت در دوران خردسالی توسط پدرش امیر المؤمنین به خاطر ذکاوت و تیزهوشی که داشت داده شده باشد.
منبع:
https://www.tasnimnews.com/fa/news/
https://www.karbobala.com/articles/info/641
https://www.khabaronline.ir/news/
https://www.yjc.ir/fa/news/