عید غدیر خم مبارک
غدیر در قرآن
۱۳۹۹-۰۵-۱۸
(من کنت مولا فهذا علی مولا). حلول عید ولایت و امامت را که به شکرانه‌ی تکمیل دین و تتمیم نعمت همگان با عرشیان و فرشیان است، محضر شما و همه شیعیان تبریک و تهنیت عرض می‌نمایم.
غدیر در قرآن

ولایت در احادیث مهم‌ترین ستون اسلام معرفی شده است.
امام محمد باقر علیه السلام فرمود: اسلام بر پنج ستون بنا شده است: نماز، زکات، روزه، حج و ولایت. مردم به چیزی همانند ولایت دعوت نشده اند.
زراره در حدیث دیگری می‌گوید: به امام باقر(ع) عرض کردم: کدام یک از این پنج چیز افضل از دیگران است؟ فرمود: ولایت بر همه اینها برتری دارد، زیرا کلید آنهاست. والی راهنمای به سوی آنهاست.
ولایت به معنای سرپرستی و بر عهده گرفتن امور دیگران است. کلمه «ولىّ» نیز از همین ماده گرفته شده و بر کسی گفته می‌شود که سرپرستی فرد یا افرادی را بر عهده می‌گیرد، مانند ولیّ صغیر، ولیّ مجنون. کلمه والی نیز از همین ماده گرفته شده است. به فرماندار یا استاندار والی می‌گویند، چون اداره امور شهر و شهروندان را بر عهده گرفته و باید از فرمان‌هایش اطاعت کنند. به همین معنا پیامبر(ص) نیز بر امت ولایت دارد، چون سرپرست و اختیاردار آنهاست. خدا در قرآن می‌فرماید:
پیامبر در تصرف در امور مؤمنان از خودشان سزاوارتر است.
کلمه مولا نیز از همین ماده گرفته شده است. به همین جهت پیامبر اکرم(ص) در آغاز خطبه غدیر در حجةالوداع به مردم فرمود: آیا من در تصرف در امور شما از خودتان سزاوارتر نیستم؟ عرض کردند: چرا. آن گاه فرمود: هر کس من مولای او هستم علی نیز مولای او خواهد بود.
عمر بن خطاب نیز که در حادثه غدیر و نصب حضرت علی(ع) حضور داشت از کلمه مولا همین معنا را فهمید که به او گفت: یا علی مبارک باشد، تو مولای هر مرد و زن مؤمن شدی.
از مجموع این سخنان چنین استفاده می‌شود که ولایت یک مقام اجرایی است نه مقام قدسی صرف.
نقش و جایگاه ولایت در جامعة اسلامی
در قرآن کریم، «ولایت» حکایت حقیقت آدمی‏ است که استعدادهایش در اثر پیوند با ولایت تامّة الهیّه و حقیقیّة ذات ربوبی او، از راه عبادت و بندگی به منصّة ظهور و بروز رسیده است، تا آنجا که به غایت قصوای منزلت و مقام انسانی، یعنی انسان کامل نائل آمده است. در نتیجه، به مقام‏ها و منصب‏های رفیع الهی، شامل نبوّت، رسالت، امامت و مانند آن دست یازیده است، به دلیل اینکه رسالت هر پیامبری به نبوّت وی وابسته بوده است و نبوّت به ولایت او مرتبط است، سمت و سوی پیوند انسان کامل به خدای سبحان، ولایت اوست و سمت ارتباط وی به جامعة بشری رسالت اوست و رابط بین این دو، نبوّت اوست، چه اینکه تفاوت رسالت‏ها مرهون تفاوت نبوّت‏ها و امتیاز نبوّت‏ها در پرتو تفاضل ولایت‏ها می‏باشد .
ولایت در زمان رسول خدا (ص)، با پیامبر و در زمان ائمّه، با ائمّه(ع) تحقّق یافت و در زمان غیبت امام معصوم(ع) با نایبان عامّ آن حضرت است که از سوی حجّت الهی،‌ حجّت بر خلق هستند، چنان‌که امام زمان(ع) می‌‌فرماید: «أَمَّا الحَوادِثِ الوَاقِعَةِ فَارجِعُوا فِیهَا إِلَی رُوَاةِ أَحَادِیثِنَا فَإِنَّهُم حُجَّتِی عَلَیکُم وَ أَنَا حُجَةُ الله: برای حلّ مشکلات در حوادث ـ امور سیاسی، عبادی، اقتصادی، نظامی، فرهنگی، اجتماعی و... ـ به راویان حدیث و فقهاء مراجعه کنید که آنها در زمان غیبت، خلیفه و حجّت من بر شما هستند و من حجّت خداوند بر آنها می‌باشم» .
امام رضا(ع) در بیان فلسفة رهبری جامعة اسلامی می‏فرماید: «اگر خداوند رهبر امینی را برای سرپرستی و حفظ امانت امامت قرار ندهد، مذهب و دین به تدریج از بین خواهد رفت و سنّت پیامبر(ص) و احکام الهی دستخوش دگرگونی می‏گردد و بدعت‌گذاران چیزهایی بر دین بیفزایند و ملحدان چیزهایی از دین بکاهند و در نتیجه، حقیقت را بر مسلمانان دگرگون سازند».
آیات ولایت در قرآن
مفسران و دانشمندان شيعه و اهل سنت درباره فضايل و مناقب اميرالمؤمنين (ع)  و اهل بيت (ع)  آيات بسياري ذكر كرده‏اند كه نقل همه آنها در چارچوب اين جستار نمي‌گنجد. «حاكم حسكاني» از علماي معروف اهل سنت، در «شواهد التنزيل» بيش از دويست آيه در اينباره گرد آورده است كه دو نمونه از آنها گزارش مي‌شود:
الف) آيه تبليغ
خداوند سبحان مي‌فرمايد:
{يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرِينَ} (مائده: 67)
اي پيامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، به‌طور كامل به مردم ابلاغ كن و اگر چنين نكني، رسالت او را انجام نداده‏اي! خداوند تو را از [خطرات احتمالي] مردم، حفظ مي‌كند و خداوند، گروه كافران [لجوج] را هدايت نمي‏كند.
همه مفسران شيعه بر پايه روايات اهلبيت (ع)  و برخي از مفسران اهل سنت گفته‏اند كه اين آيه درباره علي بن ابي‏طالب (ع)  و ماجراي غديرخم است.
 لحن و خطاب آيه آن را از آيات قبل و بعدش جدا مي‏كند. پيامبر تنها در اين آيه از قرآن براي كتمان پيام تهديد شده است كه اگر نگويي رسالت خود را به پايان نبرده‌اي: {وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ}.
بنابراين، درون‌مايه اين پيام مهم، امامت، ولايت و رهبري حضرت علي (ع)  بود.
ب) آيه ولايت
خداوند متعال مي‌فرمايد:
{إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ} (مائده: 55)
سرپرست و ولي شما تنها خداست و پيامبر او و آنها كه ايمان آورده‏اند؛ همانان كه نماز را برپا مي‏دارند و در حال ركوع زكات مي‏دهند.
بنابر روايات شيعه و اهل سنت روزي فقيري در مسجد از مردم كمك خواست و كسي به او چيزي نداد. حضرت علي (ع)  كه نماز مي‌گزارد در حال ركوع با انگشت دست راست به سائل اشاره كرد و او متوجه شد و انگشتر حضرت را از دستشان بيرون آورد. در اين هنگام اين آيه نازل شد: «تنها ولي شما، خداوند و پيامبرش و كساني‏اند كه ايمان آورده‏اند و نماز بر پا مي‏دارند و در حال ركوع، زكات مي‏دهند».
 كلمه «ولي» در آيه به معناي دوست، ناصر و ياور نيست؛ زيرا ولايت در معناي دوستي و ياري كردن ويژه كساني نيست كه نماز مي‏خوانند و در ركوع زكات مي‏دهند. بلكه حكمي عمومي براي همه مسلمانان است؛ يعني مسلمانان بايد يكديگر را دوست بدارند و ياري كنند، حتي كساني كه زكات بر آنان واجب نيست و چيزي ندارند تا زكات بدهند. پس دوستي و ياري كردن مسلمانان ويژه انفاق‌كنندگان در ركوع نيست، بلكه مقصود از ولي در اين آيه، ولايت به معناي امامت و رهبري است؛ بهويژه اينكه چنين ولايتي همراه با ولايت پيامبر و خدا آمده و هر سه با يك جمله ادا شده است.
ج) آيه تطهير
خداوند سبحان مي‌فرمايد:
{... إِنَّما يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً...} (احزاب: 33)
... حقيقتاً خداوند مي‌خواهد آلودگي را از شما خاندان [پيامبر] بزدايد و شما را پاك و پاكيزه گرداند... .
اين آيه‌، درباره پنج تن «آل‌عبا»، يعني پيامبر اكرم۹، علي‌، فاطمه‌، حسن و حسين‌: آمده است و عصمت (معصوم بودن‌) آنان را ثابت مي‌كند و «آية تطهير» خوانده مي‌شود.
پس از نزول آيه تطهير، رسول خدا (ص)  تا مدتي هنگام نماز صبح يا هر نماز بر در خانه فاطمه زهرا (س) مي‌ايستاد و دو دستش را بر دو سوي در مي‌گذاشت و مي‌فرمود:
السلام عليكم أهل البيت و رحمة الله و بركاته، الصلاة رحمكم الله {إِنَّما يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً} أنا حَرْبٌ لِمَنْ حارَبْتم، أنا سِلْمٌ لِمَن سالَمْتم.
سلام بر شما اهل بيت و رحمت و بركات او بهسوي نماز بشتابيد، رحمت خدا بر شما، «همانا، خداوند مي‌خواهد پليدي و گناه را از شما اهل بيت دور كند و كاملاً شما را پاك سازد». من با كسي كه با شما در جنگ باشد در جنگم و با كسي كه با شما در سازش باشد در سازشم.
ه‍ ) آيه مباهله
خداوند سبحان مي‌فرمايد:
{فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللهِ عَلَى الْكاذِبِينَ} (آل عمران: 61)
هرگاه بعد از علم و دانشي كه به تو رسيده [باز] كساني درباره مسيح با تو به ستيز برخيزند، بگو: بياييد ما فرزندان خود را دعوت كنيم، شما نيز فرزندان خود را؛ ما زنان خويش را دعوت نماييم، شما نيز زنان خود را؛ ما از نفوس خود [و كسي كه همچون جان ماست] دعوت كنيم، شما نيز از نفوس خود؛ آن‌گاه مباهله [و نفرين] كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم.
مفسران گفته‌اند كه اين آيه‌، درباره هيئت نجراني است كه پيامبر(ص)  آنان را به مباهله فراخواند. آنان از حضرت مهلت خواستند و پس از گفت‌وگو با شخصيت‌هاي نجران‌، روحاني بزرگشان‌ (اسقف) به آنان گفت‌: «شما فردا به محمد نگاه كنيد. اگر با فرزندان و خانواده‌اش براي مباهله بيايد، از مباهله با او بترسيد و اگر با يارانش بيايد، با او مباهله كنيد». فرداي آن روز، پيامبر (ص)  دست در دست علي ‌بن ‌ابي‌طالب (ع)  آمد و حسن و حسين‌ (ع)  پيش روي او راه مي‌رفتند و فاطمه (س)  ‌پشت سرش بود. نصارا نيز بيرون آمدند؛ چنان‌كه اسقف پيشاپيش آنان بود. او درباره همراهان پيامبر پرسيد و به او گفتند كه اين‌، پسرعمو و دامادش و محبوبترين خلق خدا نزد او و اين دو پسر، فرزندان دختر او از علي و آن بانوي جوان‌، دخترش فاطمه‌، عزيزترين و نزديكترين مردم نزد اوست‌... . اسقف گفت‌: «من مردي را مي‌بينم كه با كمال جرئت مباهله مي‌كند و گمان مي‌كنم كه راستگو باشد. ازاين‌رو، به خدا قسم يك سال بيشتر بر ما نخواهد گذشت‌ كه در همه دنيا، حتي يك نصراني هم وجود نداشته باشد كه آب بنوشد». وي عرض كرد: «اي ابوالقاسم‌! ما با تو مباهله نمي‌كنيم‌، بلكه با تو مصالحه مي‌‌كنيم». پيامبر (ص) نيز با آنان مصالحه كرد.
 
منبع:
http://hajj.ir/fa/83918
http://www.ibrahimamini.com/fa/node/401

 

مؤلف/نویسنده/عکاس:
افزودن دیدگاه جدید:

متن ساده

HTML محدود

Image CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید