خشونت علیه زنان، نقض حقوق بشر و نتیجه تبعیض علیه آنان در قانون و ادامه مباحث و قوانین نابرابری بین زن و مرد است. خشونت بسیاری از موارد از جمله ریشهکن کردن فقر، صلح و امنیت را تحت تأثیر قرار داده و مانع آن میشود. با این حال، خشونت علیه زنان و دختران اجتنابناپذیر نیست، اما پیشگیری ممکن و ضروری است.
ادیان الهی در مبارزه دائمی با گمراهی انسانها، راهبردهایی را ارائه کردند تا همه انسانها به ویژه زنان از این آسیبها در امان باشند. دین اسلام نیز به عنوان آخرین و کاملترین دین الهی با توجه دقیق به تفاوتهای طبیعی زن و مرد، تنهاترین و بهترین شیوه اصلاح نابسامانیها در این مورد را، یعنی رعایت حقوق زن، ارائه کرده و این اقدام تنها راهی است که با حفظ کرامت و انسانیت زن، جایگاه حقیقی او را در نظام خانواده و جامعه مشخص میسازد و ظلم و خشونت علیه آنان را از بین میبرد.
مسئله خشونت علیه زنان پدیده جدیدی نیست، اما توجه به این مورد بهعنوان مسئله اجتماعی مربوط به دوران جدید است. تاریخ بیانگر آن است که زنان بسیار بیشتر از مردان در محیط خانواده مورد خشونت قرارگرفتهاند و این مسئله علاوه بر سلامت جسمی و روانی زن، سلامت خانواده را نیز تحت تأثیر قرار داده و تأثیر منفی بر روی اعضای خانواده نیز خواهد گذاشت. خشونت در دنیای امروزی به مشکلی پر حاشیه تبدیل شده است و خشونت خانگی علیه زنان به دلیل اینکه زن نقش محوری در آرامشبخشی خانواده دارد و تأثیرات خشونت علیه زنان بر نظام خانواده تأثیرگذار است از اهمیت بسزایی برخوردار شده است.
اسلام از حقوق زنان دفاع کرده و آیات قرآن و روایات معصومان(ع) به مردان امر میکند در برابر همسران خود نهایت مهر، عاطفه و لطافت را داشته باشند. خشونت در خانواده واقعیتی تلخ و آزاردهنده است که متأسفانه هر روز شاهد ابعاد جدیدی از این نوع خشونت هستیم و با وجود پیشرفتهای چشمگیر در قرن و بیست و یکم در حوزههای مختلف همچنان خشونت در بسیاری از جوامع و خانوادهها در سطح وسیعی مشاهده میشود.
معنای خشونت
از آنجا که ادیان الهی همواره مدافع مظلومان بوده و زنان نیز در طول تاریخ بهدلیل وضعیت جسمانی خویش آسیبپذیرتر بودهاند، در متون دینی توصیه به خوشرفتاری با زنان شده و خشونت علیه زنان منع شده است. از لحاظ لغوی تعاریف مترادفی از خشونت در فرهنگهای لغت آمده است که همگی معنای مشابهی دارند و شامل زمختی، عاری بودن از لطافت و ظرافت، تندی و درشتی، رفتاری همراه با عصبانیت و اذیت و آزار جسمی یا روحی فرد است. در فرهنگ آکسفورد نیز این کلمه به معنای تجاوز، زیان، آسیب، شدت خشونت، تهدید، غضب، بیحرمتی کردن و اعمال زور آمده است. در واقع خشونت، نوعی رفتار با قصد آشکار یا رفتار با نیت پنهان است که آسیب جسمی به شخصی دیگر وارد میکند. خشونت، رفتاری پرخاشگرانه است و موجب آسیبهای مشخص به قربانی میشود.
خشونت یعنی، جمعی از افراد یا گروهی خاص به جان، مال یا شرف دیگران تعرض و حمله کنند و در تعریف کلی هر نوع رفتار بدزبانی، عاطفی یا جسمی است که جنبه آگاهانه دارد و سبب آسیبهای جسمی، عاطفی و روانی در قربانی میشود.
در قرآن کریم نیز به مفاهیم فراوانی مانند عضب، سخط، شدت، غلظت، قتل، عدوان، بهتان، أذی، قرح و غیره بر میخوریم که کم و بیش با مفهوم خشونت ارتباط دارند. پیامبر اکرم(ص) در روایتی میفرماید: آنکه مؤمنی را به قصد تحقیر (از نزد خویش) براند یا به او سیلی بزند، یا با او رفتار ناخوشایند داشته باشد، ملائکه او را نفرین میکنند تا آنگاه که آن مؤمن را راضی کند و از کردارش توبه کند و آمرزش بخواهد. مؤمن یعنی زن و مرد مؤمن. همه این احکام هر دو جنس را در بر میگیرد و در واقع کلیت تفکر اسلامی است.
انواع خشونت علیه زنان
خشونت علیه زنان شامل خشونت جسمی، خشونت جنسی، خشونت مالی و خشونت روانی است. خشونت جسمانی علیه زنان به شیوههای گوناگون مثل کتکخوردن، شکنجه، قتل و غیره انجام میشود. این نوع خشونت به هرگونه رفتار غیراخلاقی اطلاق میشود. خشونت جسمی شامل شکستگیها، پارگیها، زخمها، بریدگیها، کبودیها، جراحات داخلی، ضربهمغزی، آسیب ناخواسته اعضای بدن، و مرگ زن در اثر آسیبهای جسمی است.
رفتار خشن جنسی زمانی که با قصد تهدید و سوءاستفاده جنسی صورت میگیرد باعث خشونت جنسی میشود. تجارت جنسی، آزار و اذیتهای جنسی، تجاوز به عنف و بدون رضایت، مزاحمت بدنی، قاچاق زنان و... مصادیقی از خشونت جنسی هستند.
ندادن مخارج زندگی، نفقه و تحتفشار قرار دادن زن، تصرف یا از بین بردن اموال شخصی او از مصادیق خشونت مالی هستند که آسیبهای روانی شدیدی بر زن وارد میکند. خشونت روانی ممکن است نسبت به هر یک از زن و مرد در خانواده صورت پذیرد و شامل اعمالی مانند تحقیر، تمسخر، توهین، فحش، متلک، تهدید به طلاق و ... باشد که باعث خدشهدارشدن احساسات، آبرو و حیثیت فرد شود.
علل خشونت
علل خشونت شامل موارد مختلفی ازجمله علل فردی و شخصیتی، علل ارتباطی و تعاملی خشونت و علل اجتماعی و اقتصادی است. اسلام به علل فرهنگی زمینهساز خشونت علیه زنان نیز توجه و با آن مقابله کرده است. اعتقاد به برتری پسر بر دختر از نمونههایی است که اسلام آن را مردود دانسته است. از اقسام مهم خشونت علیه زنان، خشونتهای خانگی است که در این زمینه نیز اسلام توصیه به خوشرفتاری با زنان و دختران نموده و جایگاه ارزشمند زنان را بهعنوان همسر و مادر یادآور شده و سفارش فراوان بر خوشرفتاری با آنان و پرهیز از خشونت علیه آنان کرده است. اسلام به درک بهتر ارزش ویژه زنان در خانواده و جامعه کرده تا ضعف تاریخی جایگاه زن و عدالت بین موقعیت مردان و زنان در جامعه فراهم شود.
پیامدهای جسمی شامل آسیب به تمام عضوها و اندامها، پیامدهای روحی- روانی، اعتمادبهنفس پایین، احساس تقصیر و خطا از طرف قربانی، افسردگی روانی قربانی و فرزندان، تشدید بیماری جنون در شخص عامل خشونت، از بین رفتن مهر و محبت و ایجاد سردی در روابط و بیاعتنایی، به وجود آمدن حس ناامنی دائمی و انتقال آن به فرزندان، تربیت فرزندانی با شخصیت متزلزل و منزوی باشد.
خشونت علیه زنان پیامدهای اجتماعی نیز به همراه دارد و مهمترین پیامدهای اجتماعی خشونتهای خانوادگی ناهنجاری در روابط اجتماعی، ترویج جرم و جنایت و رفتارهای خشن اجتماعی، افزایش آمار قربانیان خشونت، کشتهشدن افراد بیگناه، مظلوم واقعشدن افراد ضعیف و آسیبپذیر، افزایش آمار کودکان بیسرپرست و بزهکار، سوءاستفادههای جنسی و تزلزل و فروپاشی ارکان خانواده است. بنابراین دینشناسی و آگاهی از دستورها و قانونهای دینی، از ضرورت و حساسیت ویژهای برخوردار است؛ زیرا مهمترین آرمان هر انسان حقیقتجو، سعادت و رستگاری حقیقی و زندگی جاودان است که جز در پرتو دینداری حاصل نمیشود.
راهکارهای اسلام در برابر خشونت خانگی
اسلام و اولیاء دین در مورد روابط انسانی میان افراد تأکید کردهاند. توصیهشده است، در روابط بین افراد عدالت و احسان برقرار باشد و ظلم، آزار و تعدی نیز بهشدت نهی شده است. ازنظر اسلام میان نهادهای اجتماعی، نهاد خانواده مقدس است. عدالت، احسان معیارهای اساسی در روابط اعضای خانواده بهویژه زن و شوهر معرفیشده است. ظلم، تعدی، بدرفتاری و اجبار در این روابط نهی شده است و مهمترین مواردی که به از بین بردن خشونت علیه زنان کمک میکند، ایجاد و گسترش بهداشت روانی و معنوی، آموزش دینی و اخلاقی، آموزش اصول روابط مناسب در خانواده، آموزش شیوههای مقابله با استرس در زندگی است.
قرآن و عمل نبوی بهوضوح رابطه بین همسران را بیان کرده است. قرآن میگوید این رابطه براساس آرامش، عشق بیقیدوشرط، لطافت، محافظت، صلح، مهربانی، آسایش، عدالت و رحمت است. از آنجاکه خشونت نزد عقل امری ناپسند است، اسلام نیز خشونت را نمیپذیرد و بهطورقطع میتوان گفت که اسلام هیچ زمانی قبحی را که موجب خشونت باشد یا حرفی که نتیجه آن خشونت باشد، نمیپذیرد. اسلام دین فطرت است و تمام احکام اسلام براساس فطرت است. فطرت قوهای است که خداوند تعالی به انسان داده تا بهوسیله آن بتواند به واقعیت اشیاء برسد و خداوند بهترین راهنماها یعنی عقل که رسول باطنی است و فطرت که بزرگترین راهنمای تکوینی انسان است را به بشر هدیه کرده است.
دیدگاه قرآن
در بسیاری از آیات قرآن کریم تساوی مقام زن و مرد ذکرشده است، بهعنوان مثال خداوند در آیه ۳۵ سوره احزاب میفرماید: «إِنَّ المُسلِمينَ وَالمُسلِماتِ وَالمُؤمِنينَ وَالمُؤمِناتِ وَالقانِتينَ وَالقانِتاتِ وَالصّادِقينَ وَالصّادِقاتِ وَالصّابِرينَ وَالصّابِراتِ وَالخاشِعينَ وَالخاشِعاتِ وَالمُتَصَدِّقينَ وَالمُتَصَدِّقاتِ وَالصّائِمينَ وَالصّائِماتِ وَالحافِظينَ فُروجَهُم وَالحافِظاتِ وَالذّاكِرينَ اللَّهَ كَثيرًا وَالذّاكِراتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُم مَغفِرَةً وَأَجرًا عَظيمًا، بهیقین، مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان باایمان و زنان باایمان، مردان مطیع فرمان خدا و زنان مطیع فرمان خدا، مردان راستگو و زنان راستگو، مردان صابر و شکیبا و زنان صابر و شکیبا، مردان با خشوع و زنان با خشوع، مردان انفاق کننده و زنان انفاق کننده، مردان روزهدار و زنان روزهدار، مردان پاکدامن و زنان پاکدامن و مردانی که بسیار به یاد خدا هستند و زنانی که بسیار یاد خدا میکنند، خداوند برای همه آنان مغفرت و پاداش عظیمی فراهم ساخته است».
مفسران در تفسیر این آیه اظهار کردند: زن و مرد در پیشگاه خداوند ازنظر قرب و منزلت یکسان هستند، در واقع مهم است که از نظر اعتقادی و اخلاقی دارای فضیلت باشند. زن و مرد در کنار یکدیگر، همچون دو کفه ترازو هستند و خداوند برای هم زن و هم مرد پاداش یکسان بدون کمترین تفاوت قائل شده است.
در آیات دیگر ذکرشده است که تفاوت در جنسیت یا نژاد و رتبه اجتماعی بیانگر برتری نیست، بلکه تنها ملاک راستین برتری، ایمان و عمل صالح است و اگر زن و مرد در مسیر صحیح الهی گام بردارند هر دو بهطور یکسان از حیات طیبه برخوردار خواهند شد و در پیشگاه الهی پاداشی برابر خواهند داشت.
در آیه دیگری زنان و مردان همردیف یکدیگر تعریفشدهاند و خداوند برای پاداش فرقی بین زن و مرد قائل نشده است و مهمترین برتری تقوا و پرهیزکاری است، در حقیقت زن و مرد در ماهیت انسانی مشترک هستند و بر اساس توانایی فردی استعدادهای خود را به فعلیت میرسانند، به این معنی که زن و مرد در فطرت خداشناسی، کسب معرفت، رسیدن به قرب الهی و دیگر استعدادها، همسان هستند.
همچنین موارد زیادی در خصوص شأن و مقام زن در قرآن کریم ذکرشده است که میتوان به تکثیر نسل انسان، زن و ایجاد آرامش، زن و مقام مادری اشاره کرد.
زنان برجسته در قرآن
قرآن کریم در آیات متعددی از زنان نام میبرد که نقش بزرگی در تاریخ زندگی پیامبران الهی داشتهاند و خداوند به بزرگی از آنان یاد کرده است.
قرآن کریم اگرچه بهصراحت از این بانوی بزرگ عالم اسلام یاد نکرده است، اما آیاتی وجود دارد که به گفته مفسران، منطبق بر حضرت فاطمه سلامالله علیها میشود. کوثر معنی خیر کثیر و فراوان است که میتواند مصادیق زیادی داشته باشد و بسیاری از بزرگان شیعه روشنترین مصداق آن را وجود مبارک حضرت فاطمه زهرا(س) دانستهاند.
حضرت مریم(س) نیز از معجزات الهی محسوب میشوند. این حضرت زندگی خود را تحت سرپرستی یکی از پیامبران بزرگ خداوند یعنی حضرت زکریا(ع) سپری کرد. وی باوجود پاکدامنی به خواست خدا باردار شد و انسانی بود که با فرشتگان همسخن شد. وی در طهارت و برتری بر تمام زنان جهان برتر است و این برتری در سایه تقوا، ایمان و عبادت محقق شده است.
قرآن کریم تصویری باعظمت از آسیه(س) ارائه کرده و وی را الگو برای دیگر انسانها ذکر کرده است. آسیه سلامالله علیها با مشاهده معجزه حضرت موسی قلبش به نور ایمان روشن شد و به پیامبر زمان خود ایمان آورد. این زن هرگز تسلیم خواسته فرعون نشد و سرانجام فرعون دستور داد که دستوپاهایش را با میخها بسته در زیر آفتاب سوزان قرار دهند.
از دیگر زنانی که در قرآن کریم از وی به بزرگی یادشده است، مادر حضرت موسی علیهالسلام است. خداوند متعال به مادر حضرت موسی دستور داد تا کودکش را به دریا بیندازد و نور الهی قلب مادر موسی را روشن ساخت و احساس آرامش به دلیل یک آزمایش الهی در وی ایجاد شد و نوزاد خویش را به نیل سپرد.
در دین اسلام، زن جایگاهی رفیع و مسئولیتهای بزرگی دارد اگر زن در جایگاه اصلی و اساسی خود قرار داشته باشد، بسیاری از مشکلات خانواده و اجتماع حل خواهد شد. اما گوش ندادن به ندای فطرت، عقل، وجدان، قرآن، ارزش و مقام زن متزلزل خواهد شد و وی از مقام الهی دور میشود.