وبینار «بررسی نقش مردم در حکومت اسلامی از منظر قرآن کریم» با سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین حمید آقانوری، دیشب ۱۲ آذرماه از سوی بسیج دانشجویی شهید عباسپور دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد. متن سخنان حجتالاسلام والمسلمین آقانوری در ادامه میآید:
مشکل عمده ما در فضای عقاید اسلامی این بوده که این عقاید در زندگی ما پدیدهای اثرگذار تلقی شده است و به جای اینکه به سمت امتداد یا کاربرد برود عمدتاً به مثابه یک آچار در نظر گرفته شده و تلاش ما بر این بوده که کدام پیچ با این آچارها باز شده و کدام باز نمیشود، لذا با این عقاید، باورهای دینی ما بیشتر نشده است. در زمینه توحید گفته میشود که اصل معارف اسلامی است. مرحوم علامه طباطبایی بر این مقوله و نقش مهم آن در معارف اسلامی تأکید بسیاری داشتهاند و گفتهاند که توحید پایه تمام مباحث اسلامی است. البته این بحثی پررنگ است و فقط علامه طباطبایی بر آن تأکید نداشتهاند، بلکه بسیاری از متفکران اسلامی از جمله حضرت امام معتقدند که تأکید اصل اساسی معارف اسلامی است.
مرحوم علامه طباطبایی کتابی با عنوان «شیعه در اسلام» دارد که شامل گفتوگوهای وی با هانری کربن است. وی در آنجا معتقد است که اسلام، دین توحید است و تمام فروع آن به این اصل واحد برمیگردد. در آیه ۱۰۸ سوره انبیاء آمده است: «قُلْ إِنَّمَا يُوحَىٰ إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَٰهُكُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ ۖ فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ؛ بگو که بر من به یقین و درست این وحی میرسد که خدای شما خدایی است یکتا، پس آیا شما تسلیم (امر او) خواهید شد؟». علامه طباطبایی در المیزان ذیل تفسیر این آیه گفته است که چیزی بر پیامبر اسلام(ص) غیر از توحید وحی نشده است. مقام معظم رهبری نیز میفرمایند حساسترین نقطه و روح و عنصر اصلی انبیا، توحید است.
حال سؤال این است که این توحید به چه معناست؟ آیا صرفاً منظور این است که خداوند یکی است؟ برای بررسی این موضوع باید با چند پدیده کنار بیاییم. اول اینکه وقتی از خدا سخن میگوییم منظورمان از خدا چیست؟ سؤال دیگر اینکه توحید به چه معناست؟ خداوند آن کسی است که شما وی را عظیم میدانید و در مقابل وی خضوع دارید و در زندگی خود به او اختیار میدهید. هر موجودی که این نقش را در زندگی شما داشته باشد به آن خدا میگوییم لذا میتوانیم از خداهای مختلف نام ببریم. خود قرآن کریم نیز رسماً این خدایان را برمیشمارد.
مقام معظم رهبری نیز در این باره میفرمایند: «از مجموع بینش اسلام در مورد خدا به دست میآید که در همه مراتب وجود، یک قدرت به نام خدا وجود دارد که کانون قدرت و نیرو است» این یعنی یک طرف طبیعت خدا است و تمام نیروها و انسانها، دست بسته در پنجه قدرت خداوند هستند، لذا خدا هم همه چیز را میداند و حکیم و زنده است و هیچ چیز از دایره عبودیت خداوند خارج نیست. در ادبیات قرآنی کلمه پرستش وجود دارد که دارای دو مدل معنا است که یک مدل را خضوع مینامیم که انسان در برابر چیزی کرنش میکند و قدرتش را ندارد که در مقابل آن بایستد. یکی از مثالها در این زمینه ملوانانی هستند که دچار دریازدگی میشوند، چراکه در مقابل عظمت دریا کم میآورند.
مدل دیگر پرستش را اطاعت مینامیم. معنای ساده اطلاعت این است که از چه کسی حرفشنوی دارید؟ این همان خدای ماست. حاتم طایی که در ابتدا یک مسیحی بود، در دیدار اول خود با پیامبر اسلام(ص) با این آیه از سوی پیامبر مواجه شد: «اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَالْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا إِلَٰهًا وَاحِدًا ۖ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۚ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ؛ آنان دانشمندان و راهبانشان و مسیح پسر مریم را به جای خدا به خدایی گرفتند؛ در حالی که مأمور نبودند مگر اینکه معبود یگانه را که هیچ معبودی جز او نیست بپرستند؛ منزّه و پاک است از آنچه شریک او قرار میدهند» (توبه/ ۳۱). براساس این آیه، مسیحیها، مسیح و حضرت مریم را خدای خود در نظر گرفتند، در حالیکه خداوند به آنها گفته بود خدای یگانه را بپرستید. حاتم طایی گفت ما کی آنها را پرستیدهایم که ما را از این بابت سرزنش میکنید؟ سخن پیامبر اسلام این بود که آنها چیزهایی را حلال و چیزهایی را حرام کردند و شما هم پذیرفتید؛ یعنی در واقع از آنها اطلاعت کردید و این به معنای بندگی آنهاست. باید توجه کرد که اگر کسی سخنی را از جانب خداوند بیان کند و ما آن را بپذیریم، به معنای اطلاعت از خداوند است، اما اگر آن سخنان را از جانب خود بیان کند، اقدام ما به معنای پرستش همان شخص است. بنابراین وقتی از پرستش سخت میگوییم یا معنای خضوع یا اطاعت است.
قرآن کریم میفرماید خدای خود را یکی کنید و از انسانها و امیال مختلف، حرفشنوی نداشته باشید؛ این همان معنای توحید است. در آیه ۵ سوره مبارکه صاد آمده است: «أَجَعَلَ الْآلِهَةَ إِلَٰهًا وَاحِدًا ۖ إِنَّ هَٰذَا لَشَيْءٌ عُجَابٌ؛ آیا [محمّد] معبودان گوناگون را معبودی یگانه قرار داده است؟ به راستی که منحصر کردن معبودان در یک معبود چیزی بسیار شگفت است» در اینجا میفهمیم که یگانه کردن خداوند کار بسیار سختی است، چراکه برای بسیاری از افراد، خداهای مختلفی وجود دارد. حال سؤال این است که فرآیند حرکت از چندخدایی به یکخدایی چگونه اتفاق میافتد و چگونه از این شرکی که در وجود بسیاری از ما وجود دارد بیرون بیاییم؟ راه حل خداوند، نفی کردن خدایان دیگر است.
اگر بخواهیم بر روی کاغذ اسامی موارد زیادی را بنویسیم که ما در برابر آنها خضوع داریم و ابهت آنها، ما را میگیرد، قطعاً نامهای بسیاری را خواهیم نوشت. سال ۱۳۶۸ ناو آمریکا به خلیج فارس آمد، عدهای در این شرایط از امام خمینی(ره) کسب تکلیف کردند که ایشان فرمودند من اگر جای شما باشم ناو را میزنم، اما عدهای که ابهت آمریکا آنها را گفته بود، گفتند این کار منجر به جنگ میشود، لذا وقتی حضرت امام(ره) مخالفتها را دیدند، گفتند تصمیم با خود شما مسئولان است، لذا در نهایت به ناو آمریکایی اجازه دادند وارد خلیج فارس شود، اما بعداً فهمیدند اگر آن زمان ناو آمریکایی را میزدیم دیگر آمریکاییها جرئت نمیکردند به خلیج فارس بیایند و پایگاههای مختلفی را تأسیس کنند.
اساساً با نفی خدایان دیگر است که به یگانگی میرسیم. در قرآن کریم ادبیاتی با نام نفی طاغوت وجود دارد. طاغوت به هر طغیانگری گفته میشود که غیر از خداست، اما اطاعت میشود، لذا گفته شده است که ابتدا طاغوت را طرد کنید، سپس خداوند را بپرستید. در قرآن کریم در همین رابطه در آیه ۲۵۶ سوره مبارکه بقره آمده است: «لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ ۖ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ ۚ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىٰ لَا انْفِصَامَ لَهَا ۗ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ؛ کار دین به اجبار نیست، تحقیقاً راه هدایت و ضلالت بر همه کس روشن گردیده، پس هرکه از راه کفر و سرکشی دیو رهزن برگردد و به راه ایمان به خدا گراید، بیگمان به رشته محکم و استواری چنگ زده که هرگز نخواهد گسست، و خداوند به هر چه خلق گویند و کنند شنوا و داناست». حال سؤال این است که وقتی خدای خود را یگانه کردید، بعد چه تغییر اجتماعی در زندگی شما رخ خواهد داد؟ اینها موضوعاتی هستند که در جلسات بعدی مورد بحث و بررسی قرار خواهیم داد.