برنامه هفتگی درسهایی از قرآن با سخنان حجتالاسلام والمسلمین محسن قرائتی پنجشنبه، ۱۳ آذرماه ۹۹، با موضوع «نقش لقمه حلال و حرام در زندگی» از شبکه اول سیما پخش شد. در ادامه مشروح برنامه این هفته درسهایی از قرآن را میخوانید؛
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
موضوع بحث ما لقمه است، لقمه حلال و لقمه حرام. درآمدهای مجاز و غیر مجاز. یک بحث کردیم و حرفها زیاد هست. یکی از آیات این است که قرآن میفرماید: «وَ مَنْ يَغْلُلْ يَأْتِ بِما غَلَّ» (آلعمران/۱۶۱) آیه قرآن بود که خواندم. یعنی اگر کلک بزنی، حیلهای بزنی، اگر سراغ خلافکاری بروی، آن خلاف تو روز قیامت لو میرود. مثل اینکه میگویند: چاقویی که به فلانی زدی، الآن چاقوی خونی لای پرونده شماست. «يَأْتِ بِما غَلَّ» یعنی هرچه کلک زدی، مهم نیست یک قرقره باشد یا یک کارخانه نساجی باشد. بعضی جاها کم و زیاد نداریم.
حفظ حقالناس در معاملات
در قرآن یک آیه داریم که بزرگترین آیات قرآن است. سوره بقره و اسمش معروف به آیه دِین است. این برای اینکه لقمه حرام خورده نشود و حق کسی از بین نرود، بزرگترین آیات قرآن یک صفحه است از اول صفحه شروع میشود تا آخر، ما یک چنین آیهای در قرآن نداریم. این برای این است که اسناد تجاری، وقتی میخواهید داد و ستد کنید، برای دوری از گناه تأیید کنید نامهها را بنویسید. بزرگترین آیه قرآن مربوط به حقالناس است. من و شما معامله میکنیم میگوید: «فاکتبوه» بنویسید، خوب سواد نداری یک باسواد دعوت کن بنویسد. با سواد عادلانه بنویسد، خلاف ننویسد. غیر از اینکه نوشتی کی بگوید و کی بنویسد، بدهکار بنویسد، هرچه بدهکار، چون طلبکار میگوید: بیشتر بدهکاری که من که میخواهم بدهم باید بگویم این را بنویس، من میخواهم پولش را بدهم. املاء از کی باشد؟ از بدهکار باشد. بدهکار هم نگویند که حالا باید تو املاء کنی، پس من هم سوء استفاده کنم. تو هم حقش را بگو. اینها همه آیه قرآن است. دو شاهد هم بگیرید.
عرض کنم به حضور شما که حق الناس خیلی مهم است. شما یکجایی میخواهی نماز بخوانی باید مکانی که میایستی حلال باشد وگرنه نماز باطل است. آبی که وضو میگیری باید حلال باشد وگرنه نماز گیر دارد. اگر از استخری وضو میگیری که آجرهای استخر دزدی است باز در وضوی شما ممکن است اشکال داشته باشد. فضایی که نماز میخوانی ممکن است فضا برای مردم باشد و صاحبش راضی نباشد. مهم است.
رشوهگرفتن برای انجام کار مردم
یک کسی وظیفه دارد یک کاری را بکند ولی وقتی میگویی یک کاری بکن زیر میزی میخواهد.
امیرالمؤمنین درباره این آیه «أَكَّالُونَ لِلسُّحْت» (مائده/۴۲) یعنی حرامخوارها، میفرمود: کسی است که «قَالَ هُوَ الرَّجُلُ الَّذِي يَقْضِي لِأَخِيهِ الْحَاجَةَ- ثُمَّ يَقْبَلُ هَدِيَّتَهُ» کارش را انجام میدهد ولی هدیه قبول میکند. به قول امروزیها میگویند: زیر میزی میگیرد. یکوقت یک کسی کار اضافه میکند. مثلاً دو باید تعطیل شود، چهار تعطیل میکند دو ساعت اضافه، کار اضافه، اما نه یک کار رسمی است. در همین ساعت اداری کار رسمی میکند. این اگر خواسته باشد هدیه قبول کند جزء «أَكَّالُونَ لِلسُّحْت» است.
حالا، یک جاهایی نباید انسان شرط پول کند اما معنایش این نیست طرف هم پول ندهد. حضرت موسی وقتی وارد مدین شد، دید که جمعی دور چشمه آبی دارند حیوانها را آب میدهند از این چوپانها بودند. کنار دو دختر ایستادند. نزد دخترها رفت. خودش هم تحت تعقیب بود و فرار کرده بود. از منظقه فرعونی و شهر فرعون و به مدین آمده بود. جمعیت را دم چشمه آب دید و دو تا دختر هم کنار دید. رفت نزد دخترها گفت: چرا اینجا هستید؟ گفتند: ما پدر پیری داریم نمیتواند چوپانی کند، ما چوپانی میکنیم، الآن میخواهیم بزغالهها را آب بدهیم، گوسفندها را آب بدهیم، برویم تنه ما به تن مردها میخورد. ایستادیم مردها بروند بعد ما برویم. حضرت موسی گفت: من برای شما آب میدهم. حیوانهای این دو دختر را گرفت و آب داد و دخترها رفتند خانه و به پدرشان گفتند: یک جوانی امروز آمد بزغالهها و حیوانهای ما را آب داد. پیرمرد حضرت شعیب، فرمود: بروید بگویید خانه بیاید من مزدش را به او بدهم. چه مزدی؟ مگر حضرت موسی برای پول این کار را کرده بود؟ حضرت موسی دید دو تا دختر با تقوا کنار ایستادند بخاطر اینکه به مردها تنه نخورند، کنار ایستادند اول مردها بروند و بعد اینها بیایند. دید دو خانم با تقوا هستند کمک افراد کرد ولی حضرت شعیب گفت: بگو بیاید «لِيَجْزِيَكَ أَجْرَ ما سَقَيْتَ» (قصص/۲۵) از این آیه چه میفهمیم؟ که حضرت موسی برای خدا کار کرد اما حضرت شعیب هم گفت: بیا اجر سقایی تو را بدهم. یعنی آب دادی بیا پول بدهم. پول که شد خانه و دختر هم داد، دامادش کرد. از این ماجرا انسان میفهمد که اگر خواسته باشیم افراد به حرامخواری نخورند، باید کسانی که خدمت میکنند ولو حرف پول نمیزنند شما پول بده. او برای پول کار نکرده ولی شما اجرش را بده.
انواع درآمدهای حرام
«وَ السُّحْتُ أَنْوَاعٌ كَثِيرَةٌ» لقمه حرام انواعی دارد. ۱- «مِنْهَا أُجُورُ الْفَوَاجِرِ» کسانی که گناه میکنند و براساس گناه پول میگیرند. شغلشان حرام است. «وَ ثَمَنُ الْخَمْرِ» درآمد شراب، ربا، سود، قرآن درباره حرامخواری، حرام خواری را کنار آدمکشی گذاشته است. گفته: «وَ لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ» لقمه حرام نخورید، بعد گفته «وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُم» (نساء/۲۹) ... نکشید... این خیلی مهم است. لقمه حرام کنار قتل نفس آمده است. یعنی در یک آیه هم میگوید: «لا تأکلوا» هم میگوید: «لا تقتلوا». «وَ لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ» بعد میگوید: «وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُم» این خیلی مهم است. جایگاه حرامخواری. درباره رشوه قرآن میفرماید: «وَ لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ وَ تُدْلُوا بِها إِلَى الْحُكَّامِ» (بقره/۱۸۸) لقمه حرام نخورید. پولهایتان را به قاضی ندهید که حکم خدا را عوض کند و رشوه بگیرد.
در آیه دیگر حرامخواری کنار «يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ» میگوید که «لَيَأْكُلُونَ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ الَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ» (توبه/۳۴) اینها را وقتی کنار هم میگذاری یک چیزهایی از این درمیآید. اگر به شما گفتند یک جایی عروسی برویم، یک جایی جلسه برویم، میگویی چه کسانی هستند؟ نگاه میکنی چه کسانی در این جلسه هستند. از اینکه چه آدمهایی کنار چه آدمهایی نشستند یک چیزهایی انسان میفهمد. موضوع ما این باشد.
آثار حرامخواری
۱- حرام خواری در کنار کشتن. قرآن چه میگوید؟ میگوید «وَ لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ» یعنی لقمه حرام نخورید، بعد میگوید «وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُم» حرام خوری کنار کشتن است. ۲- حرام خوری در کنار بستن راه خداست. [پای تخته] میگوید: «وَ لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ» بعد میگوید: «وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ» راه خدا را میبندند. دیگر چه؟ در کنار «يَكْنِزُونَ» گنجاندوزی، گنج داری، قرآن میگوید: «وَ لا تَأْكُلُوا» بعد میگوید: «یکنِزون» در یک آیه هست، در یک آیه حرامخوری کنار کشتن است. حرامخواری نکنید و همدیگر را نکشید. حرامخواری نکنید و راه خدا را نبندید. حرامخواری نکنید و کنز و گنج تهیه نکنید. اینها در قرآن است. یعنی خیلی جایگاه حرامخوری مهم است.
آمار بیخودی ندهید، این مهم است. این را من چند شب پیش یاد گرفتم، بلد نبودم. امیرالمؤمنین میفرماید: کار خودتان را بیش از آنچه هست جلوه ندهید. «التَّزَيُّدَ فِيمَا كَانَ مِنْ فِعْلِكَ» یعنی کار کم کردید، آمار زیادی میدهید. مثلاً تا ساعت فلان در اداره هستی، ولی وقتی میخواهی امضاء کنی یا کارت بزنی، به رفیقت میگویی کارت مرا بزن. هفت ساعت کار کردی ده ساعت مینویسی. چقدر آمار دروغ! میخواهد نان بخورد، چون میخواهد نان بخورد آمار زیادی میدهد که پول زیاد بگیرد. این را حضرت امیر فرمود: تزیید یعنی زیادی نشان میدهی «فیما کان من فعلک» فعلی که انجام میدهی این را هی بزرگنمایی میکنی. مثلاً بنده فرض کنید دو ساعت مطالعه کردم میگویم: ده ساعت مطالعه کردم. آثار حرامخوری این است که برکت از زندگی میرود. قرآن بخوانم، میگوید: اگر مردم اهل ایمان و تقوا باشند، «فتحنا علیهم برکات» اگر تقوا داشته باشید خدا به مالت برکت میدهد و انواع برکتها را باز میکند، درهای برکت را روی شما باز میکند. «ولیکن کذبوا» ولی تقوا نداشتید و تکذیب کردید، برکت را برمیدارد. میگوید: اگر تقوا داشته باشی به مالت برکت میدهد، تقوا نداشته باشی برکت را میگیرد. مسئله مهمی است.
بلا و مصیب، از آثار گناه
ما یک سیلیهایی میخوریم نمیدانیم از کجا میخوریم. مقام معظم رهبری در مسئله کرونا گفت: استغفار کنید. حضرت امیر خیلی راحت اول دعای کمیل میگوید: خدایا یک گناه کردیم بلا نازل شده است. «تنزل البلاء، تغیر النعم،تهتک العصم، تحبس الدعاء، تقطع الرجاء» اینها همه در دعای کمیل است. میگوید: یکسری گناهان بلا نازل میکند و یکسری بلاها نعمتها را تغییر میدهد. یکسری دعاها آدم را مأیوس میکند و به بن بست میکشاند. یکسری دعاها دیگر نمیگذارد مانع استجابت دعا میشود. هر گناهی آثاری دارد. میگوید: تقوا داشته باشید یعنی لقمه حلال بخورید. «فتحنا علیهم برکات» لقمه حرام بخورید برکت را میگیرد. هرچه خوندی یادت میرود. برکت را خدا گرفته است. اطلاعات یادت میرود. اولاد داری از اولادت خیر نمیبینی. افرادی هستند یک اولاد دارند. امام حسین یک برادر داشت ابالفضل ولی این برایش برکت بود. یک برکت، یوسف ده تا برادر بود. بی برکت بودند.
گاهی انسان اموال زیادی دارد، یک خاطره بگویم. آفریقا بودم. یک طلبهای که در ایران درس خوانده بود به آفریقا رفته بود. مرا مهمان کرد. مرا در خانهاش برد، یک اتاقی بود، نمیدانم دوازده متر بود یا نه، یعنی یک فرش دوازده متری در آن میافتاد و یک اتاق کوچکی بود. گفت: آقای قرائتی من در این اتاق کوچک بیش از هزار بچه در آفریقا، بیش از هزار بچه را با اسلام آشنا کردم. قرآن، عقاید، اصول دین و نماز، کلاس بچهها را داشت. میگفت: بیش از هزار... یعنی کسی یک اتاق سیاه دارد برکت دارد. یک کسی سالنهایی میسازد برکت ندارد. یک کسی یک خودکار ساده دارد، صدها کلمه مبارک مینویسد. یک کسی خودنویس گران قیمت دارد، یک کلمه حق نمینویسد. یک لقمه حرام بخوری خدا برکت را از تو میگیرد. اولادهای زیادی داری ولی چه فایده دارد؟ ما آدمهای زیادی داریم زمین دارد هیچ خیری از زمینش نمیبرد. آدم هست یک زمین کوچک دارد و وقف میکند. گاهی خدا به افرادی برکت میدهد.
تلویزیون بدون تعارف فیلمی نشان داد چند شب پیش، یک بنده خدایی آمد فرش ماشینی میفروخت. گفت: من ۵۷ هزار یتیم را اداره میکنم. من خودم را پای تلویزیون باختم. گفتم: اینها آدم هستند پس ما چه کسی هستیم؟ میگویند: برکت، البته خودش اعتباری داشت که در همه شهرها شعبه زده بود و افراد خیر را دعوت میکرد. افرادی هستند خیر میبینند. ما میتوانیم حتی تابلویی که هدیه میبریم یک کلمهای باشد که درونش خیر باشد. غذا میخوریم بسم الله بگوییم، یا بگوییم بفرما! بفرما یعنی بیا غذا بخور، بسم الله هم یعنی بیا غذا بخور. منتهی بسم الله یک الله درونش است. میشود برکت، مینشینی رو به قبله بنشین. تو که میخواهی بنشینی، یک سمتی بنشین که رو به قبله باشد. رو به قبله بنشینی عبادت هم نکنی چون رو به قبله نشستی این عبادت است. بعضی چیزها لازم نیست عبادت شود تا عبادت شود.
احترام به شعائر الهی
من یک خاطره برای شما بگویم شیرین است. یکوقت ضریح امام حسین را قم درست میکردند. وقتی ضریح ساخته شد، شهر به شهر بردند و استقبال مردم و گریه و عزاداری، دو نفر که دانه درشت هم بودند، شب منزل ما آمدند و گفتند: آقای قرائتی این عوام فریبیها چیست راه انداختید؟ این ضریح قم است، هنوز کربلا نرفته است. اینها فعلاً طلاهای شهرستانها جمع شده و قم ساخته شده است. اصفهانیها یا قمیها ساختند. شما برای طلاهای قم و اصفهان و شهرهای دیگر گریه میکنید. این باید کربلا برود کنار قبر مطهر امام حسین تا مبارک شود. فعلاً طلای قم را مقابلش سینه میزنید و گریه میکنید چرا عوامفریبی میکنید؟
جوابش چیست؟ جواب: گفتم قرآن میگوید: حاجیهای قدیم که مکه میرفتند، با خودشان شتر میبردند که عید قربان شتر را بکشند. اسم این شتر را شعائر گذاشته بودند. بُدن «وَ الْبُدْنَ جَعَلْناها لَكُمْ مِنْ شَعائِرِ اللَّه» (حج/۳۶) این شتری که شما مکه میبری جزء شعائر الله است. بابا هنوز عید قربان نشده، ذیالحجه نیست، عید قربان نیست. حاجی هنوز مکه نرفته و شتر هنوز پایش به مکه نرسیده است اما چون در مسیر مکه هست، قرآن اسمش را شعائر گذاشته است. «وَ الْبُدْنَ جَعَلْناها لَكُمْ مِنْ شَعائِرِ اللَّه» اینها طلاهای شهرستانهاست در قم جمع شده است. اینها فعلاً زرگرها هستند و طلا و نقره، ولی در مسیر چیست؟ در مسیر کربلاست پس «من شعائر الله» است. خیلی خوشحال شد و بعد من فکر کردم این را مطرح کنم. یک چیزی که به سمت حق میرود، یک سری چیزها برکت دارد. من نمیدانم چه کسی پای حرفهای من نشسته است. اگر سن شما سن من است، یعنی بچههای شما ازدواج کردند و خودتان پا به سن گذاشتید، اگر یک چیزی دارید وقف کنید. حتی یک قاشق چایخوری میتوانی وقف کنی، وقف کن. بگو این قاشق چایخوری برای چای است. پدران ما اینطور بودند.
پدر ما دهه محرم روضه میخواند. چون خانه ما خیلی بچه داشت، استکان نعلبکی میشکست منتهی شب اول محرم استکان میخرید. میبرد مسجد میگفت: اینها وقف نیست. محرم تمام شود خانه میبرم. گفتیم چرا وقف نیست مسجد میبری؟ گفت: میخواهم اولین چای که خورده میشود چای امام حسین باشد. عقیدههای اینها برکت است. شما فکر میکنی اگر این مشتری را راه بیاندازی، حالا نماز عقب افتاد، افتاد. مشتری را راه بیاندازیم. خدا برکت را از مالت میگیرد و هرچه میدوی به جایی نمیرسی. وقت ظهر مغازه را ببند، برو نمازت را بخوان. خدا خواسته باشد به تو بدهد بلد است. ما یک گیر بیشتر نداریم. به خدا میگوییم: چنین کن. به خدا خدایی یاد بدهیم، که تو چنین کنی چه میشود. چنین کنی چه میشود، یعنی خدایی را یاد خدا میدهیم اما بندگی را یاد خودمان نمیدهیم که تو چنین کن تا چنین شوی. قرآن میگوید: اگر میخواهی برکت داشته باشی، لقمه حلال بخور برکت میدهد. ما از راه حرام میگوییم: فعلا قد قامت الصلاه، باشد. قد قامت الصلاه! اصلاً شما قد قامت الصلاه را میشنوی، من میشنوم، اگر اعتنا نکنم به من بی ادب نمیگویند؟
نماز اول وقت، مقدم بر کسب و کار
شما اگر دیدی بنده به پسرم میگویم، به بچهام میگویم فرزند عزیز سرش را بالا نمیکند. آقازاده به شما هستم. هرچه صدایش میزنم گوش نمیدهد، شما قضاوتت چیست؟ میگویی: این آقای قرائتی که این همه سال در تلویزیون است نتوانست بچهاش را تربیت کند. چند بار بچهاش را صدا زد، سرش را بلند نکرد. خیلی بچه بیادبی است. پدرم در تربیت شکست خورده است. قضاوت شما این است. خدا میگوید: «حی علی الصلاه، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل» هی صدای اذان را میشنوی و مشغول کارت هستی و آن آقا دانشگاه کلاسش را دارد. چه اشکال دارد الآن که فضای مجازی است یا برنامه شاد پخش میشود، خانم معلم و آقای معلم بگوید: الآن اذان است، من پنج دقیقه میخواهم اذان بخوانم، نماز بخوانم. بچهها نماز را یاد بگیرند. او درسش را میخواند و او دانشگاهش را اداره میکند، او مغازه و ادارهاش را، یعنی هرچه حی علی الصلاة میگویند، انگار نه انگار! این کارها برکت را میگیرد.
اگر انسان برکت داشته باشد، کمیل پنج صفحه دعا نقل کرد. تحقیق و پژوهش هم نداشت و دانشکده و اینترنت و ماهواره نبود. پنج صفحه دعای کمیل را از حضرت علی نقل کرد. هرکس میخواهد با خدا رابطه پیدا کند یکی از راههایش دعای کمیل است. این پنج صفحه برکت دارد. بنده چند هزار صفحه نوشتم اما برکت ندارد. میگوید: لقمه حرام برکت را از تو میگیرد. از قاشق چایخوری تا زمینی که داری، مزرعهای که داری، مدرسهای که داری، کارخانهای که داری، یک چیزی وقف کنیم. قبل از اینکه بمیریم، ما که نمیتوانیم در گور ببریم. با دست خودت وقف کن. وصیت نه، چون وصیت طور دیگر عمل میکنند. اینها سلیقهشان برمیگردد. یا میگوید: خودم هشتم گرو نه است و نه من گرو هشت است، چراغی که به خانه رواست، دخترم جهیزیه ندارد، پسرم ازدواج نکرده است. هرکاری میخواهی بکنی خودت بکن. اینها میگویند: وقف یک برکت است.
یک چیزی میخواهم بگویم خواهش میکنم هرکس پای تلویزیون است، اگر استاد دانشگاه است، اگر آخوند است، کار فرهنگی میکند. مدیریت دارد. هرکسی عصاره مدیریت و کارهای موفقیت خودش را در نواری ضبط کند. اداره بازرگانی بازرگانان موفق را، اداره وزارت صمت مدیران موفق را، رمز موفقیتها را در سه چهار سطر که آدم بتواند یک شب زمستانی یا عصر تابستانی با یک ساعت مطالعه انواع تجربهها را از دیگران یاد بگیرد. گیر این است که ما علممان هم برکت ندارد. یک استاد دانشگاهی بود تجربههایش را نوار کرده بود، فیلمبرداری کرده بود، کیفش هم برای من فرستاد، من موفق نشدم ببینم ولی فهمیدم یک دور درسهایش را فیلمبرداری کرده بود. گفتم: پس من هم میتوانم این کار را بکنم. دوربین خواستیم، یک دور اصول عقاید را فیلمبرداری کردیم. این را تکثیر کردیم یعنی من میتوانم تکثیر کنم، خوشحال باشم که حرفهای مرا دیگران هم نقل میکنند. نگویم نه این سرقت علمی کرده است. این برای تولید شبکه اصفهان بوده به شیراز نداده، شیراز به سنندج نداده، سنندج به سمنان نداده، این حتماً باید آرم من باشد. اگر آرم من نباشد راضی نیستم. ما خودمان داریم خودمان را بی برکت میکنیم. طوری کنیم برکت داشته باشیم. میشود ما از مالمان و رزقمان و فرزندانمان و کتابخانه و زمینمان، میشود انسان هرچه دارد فکر کند این را چطور برکت کند؟ میگوید: لقمه حلال بخوری کارت برکت دارد. لقمه حرام برکت را از شما میگیرد.
«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»