یکی از توصیهها و تأکیدات فراوان قرآن کریم دعوت انسانها به تعقل و خردورزی است به نحوی که حتی قرآن ایمان به خدا و معاد و باور به دین را وقتی مقبول و ارزشمند میداند که براساس تفکر، تدبر و اندیشیدن باشد.
از این منظر جامعه علمی، به ویژه دانشجویان که ۱۶ آذر به نام آنها نامگذاری شده است نقش مهمی در اندیشهورزی و دعوت جامعه به منطق محوری و دوری از هیجانات و احساسات کاذب در حوزههای مختلف دارد. به عبارتی می توان دانشجو را پیشران و موتور محرکه جامعه برای حرکت به سمت عقلانیت و خردورزی قلمداد کرد و لذذا دانشجوی مطلوب از نگاه دینی در وهله اول خود عامل به این اندیشه روزی و شعور محوری به جای شعارمحوری است و تلاش می کند جامعه را در عرصه های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی به دعوت به تفکر و اندیشیدن به رشد مناسب برساند و در حساسترین و سرنوشت سازترین برهه ها با آگاهی بخشی و روشنگری جامعه را به سوی بهترین انتخاب از بین مسیرهای مختلف هدایت کند.
قرآن کریم نیز به واسطه اهمیت خردروزی برای انسان است که در آیه ۲۲ سوره انفال می فرماید:« إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ» (قطعاً بدترين جنبندگان نزد خدا كران و لالانىاند كه نمىانديشند).
براین مبنا می توان گفت بهترین موجودات در نگاه پروردگار کسانی هستند که تفکر و اندیشه می کنند و وقتی به حق رسیدند به راحتی آن را می پذیرند. زیرا تعصب و نپذیرفتن حق یکی از نشانه های عدم تعقل است و انسان اهل اندیشه و خرد هیچ تعصب و جمودی ندارد و وقتی حق بر او روشن می شود با آغوش باز آن را می پذیرد و از عقیده نادرست خود دست می کشد.
آیت الله مکارم شیرازی در تفسیر نمونه پیرامون این آیه چنین بیان می دارد که «از آنجا که گفتارِ بدونِ عمل و شنیدنِ بدونِ ترتیبِ اثر، یکى از بزرگ ترین بلاهاى جوامع انسانى و سرچشمه انواع بدبختى هاست در این آیه روى همین مسئله تکیه کرده و با بیان زیباى دیگرى بحث را ادامه مى دهد و مى فرماید: «بدترین جنبندگان نزد خدا افرادى هستند که نه گوش شنوا دارند، نه زبان گویا، و نه عقل و درک، کر و لال اند و اندیشه نمى کنند» (إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللّهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذینَ لایَعْقِلُونَ).
قرآن کتاب عمل است نه یک کتاب تشریفاتى، همه جا روى نتایج تکیه مى کند، و اصولاً هر موجود بى خاصیتى را معدوم، هر زنده بى حرکت و بى اثرى را مرده، و هر عضوى از اعضاى انسان را که در مسیر هدایت و سعادت او اثر بخش نباشد همانند فقدان آن مى شمرد.
در این آیه نیز کسانى که ظاهراً گوش هاى سالم دارند ولى در مسیر شنیدن آیات خدا، سخنان حق و برنامه هاى سعادت بخش نیستند، آنها را فاقد گوش مى داند و کسانى که زبان سالمى دارند اما مهر سکوت بر لب زده نه دفاعى از حق مى کنند، نه مبارزه اى با ظلم و فساد، نه ارشاد جاهل، نه امر به معروف، نه نهى از منکر و نه دعوت به راه حق، بلکه این نعمت بزرگ خدا را در مسیر بیهوده گویى یا تملق و چاپلوسى در برابر صاحبان زر و زور و یا تحریف حق و تقویت باطل به کار مى گیرند، همچون افراد لال و گنگ مى داند و آنان که از نعمت هوش و عقل بهره مندند اما درست نمى اندیشند را همچون دیوانگان مى شمرد»!
در این آیه «صُمٌّ» جمع «أصم»، به معناى كر و «بُكْمٌ» جمع «أبكم»، به معناى لال است و در اينجا، كنايه از كسانى است كه گوش به شنيدن حقّ نمىدهند واز بيان حقّ لب فروبستهاند. (تفسیر نور، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی)