صبر و استقامت نه تنها ریشه در ایمان دارد؛ بلکه در ایمان، نقش کلیدى دارد. از امام صادق(ع) حکایت شده است: «صبر، نسبت به ایمان مانند سر نسبت به بدن است، پس همانگونه که اگر سر برود بدن نیز از بین میرود؛ اگر صبر برود ایمان نیز از بین میرود».
معناي صبر
خدای تعالی در مورد صبر می فرماید:
«وَاصبِرُوا؛ (سوره انفاق، آیه ۴۶) بردبرای داشته باشید» «اِنَّ اللهَ مَعَ الصّابرینَ؛ (سوره بقره: آیه ۱۵۳) خداوند با صابران است».
"صبر" در لغت به معنای خویشتنداری از جزع هنگام رخدادهای ناگوار است، و طبیعتا درون انسان از اضطراب، و زبان انسان از شکایت، و اعضاء و جوارح انسان از حرکات غیر عادی حفظ می گردند.
اهميت صبر
در باب ارزش والای صبر همین بس که قرآن کریم در آیات متعددی با عبارت «الله مع الصابرین»، «إنّ الله یحبّ الصابرین» و عبارات دیگر به آنان مژده میدهد که خداوند با صابران همراه است و آنان را بسیار دوست دارد و در بیان علت رسیدن برخی از بنیاسرائیل به مقام امامت و هدایت مردم میفرماید: «وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ کانُوا بِآیاتِنا یُوقِنُونَ»، و از آنان امامانی قرار دادیم که به فرمان ما (مردم را) هدایت مىکردند؛ چون صبر کردند و به آیات ما یقین داشتند.
صبر در سخن حضرت زهرا(س)
حضرت زهرا(س) در بیان شیوای خود درباره فلسفه وجوب صبر میفرمایند: «خداوند صبر و شکیبایی را وسیلهای برای جلب پاداش الهی قرار داد تا در مقابل آن از رحمت بیکران الهی بهرهمند شوند». (الاحتجاج، ص99، کشفالغمه، ص43)
مهمترین آموزه تربیتی آن حضرت به فرزندانش را صبر و بردباری است. فقط فرزندانی که در مکتب فاطمه (س) تربیت شوند می توانند قهرمانان صبر و شکیبایی در صحرای کربلا باشند. به گونه ای که شهادت و اسارت در راه خدا را زیبا و برای خود افتخار بدانند.
صبر در سيره حضرت فاطمه زهرا (س)
در نگاهی درس آموز به زندگانی حضرت زهرا(س) این ویژگی اخلاقی از اوان طفولیت تا واپسین لحظه های حیات در خانه همسر، بخوبی دیده می شود.
سالهای سخت و دشوار شعب ابی طالب، سوز بی مادری، اندوه فقر مادی در سراسر زندگی و در پی آمد آوار مصیبت رحلت پدر و غصب حقوق و محرومیتهای پی در پی، نشان از سختی سالها و تلخی تحمّلها دارد.
اما از آنجا که فاطمه، فاطمه است چون پدر عزیزش او را در حالی می نگرد که روی زمین نشسته، با یک دست فرزند خویش را در آغوش گرفته شیر می دهد و با دستی دیگر با آسیاب دستی، گندمها را آرد می کند، اشک در چشمان رسول اللّه حلقه زده می فرماید:
«دخترم! تلخیها و مشکلات دنیا را به یاد شیرینی و سعادت بهشت بر خود گوارا ساز».
در این حال، زهرای عزیز و بردبار، بدون آنکه سخنی از تلخیهای زندگی بر زبان آرد، با نگاهی آسمانی به سختیهای زمینی نگریسته می گوید:
«ای رسول خدا! خدا را سپاس می گویم بر نعمتهای او و می ستایم به خاطر الطاف بی کران او!»
روزی که سلمان چادر وصله دار و ساده فاطمه را دید، در شگفتی فرو رفت و او را با رفاه و راحتی و زر و زیور دختران پادشاه ایران و قیصر روم بر تختها و در کاخها مقایسه کرد و اظهار اندوه و ناراحتی نمود.
در این هنگام زهرای مرضیه رو به پدر کرده، فرمود:
«ای رسول خدا! سلمان از لباس من تعجب کرد، سوگند به خدایی که تو را مبعوث نمود، پنج سال است فرش خانه ما پوست گوسفندی است که روزها بر روی آن شترمان علف می خورد و شبها بر روی آن می خوابیم و بالش ما چرمی است که از لیف خرما پر شده است!!»
و روزی دیگر که پیامبر(ص) برای دیدار و گفتگو با دخت دلبند خود به خانه او رفت، پرسش او چنین بود که دخترم! در چه حالی و چگونه زندگی می کنی؟
پاسخ شنید:
«درد گرسنگی بی تابم کرده و هر لحظه رو به فزونی است و غذایی ندارم تا رفع گرسنگی کنم!«
آری؛ فاطمه مصداق کامل سخن خداوندی است که:
«وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ
الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ».