نيمه رمضان ميلاد امام حسن مجتبي (ع)
۱۴۰۰-۰۲-۰۷
نیمه ماه مبارک رمضان بنا بر مشهور ، روز میلاد مسعود امام حسن مجتبی علیه السلام سبط اکبر رسول خدا صلی الله علیه وآله و سرور جوانان اهل بهشت است .
نيمه رمضان ميلاد امام حسن مجتبي (ع)

امام حسن مجتبي (ع) اولين فرزند حضرت علي (ع) و حضرت فاطمه زهرا (س) و دومين امام شيعيان در روز 15 رمضان سال 3 هجري متولد شند.
بعد از آن که آن حضرت متولد شد ، امیرالمؤمنین علیه السلام او را نزد حضرت رسول خدا صلی الله علیه وآله برد ، آن حضرت زبان مبارک خود را در دهان او نهاد ، و او شروع به مکیدن زبان رسول خدا صلی الله علیه وآله نمود ، سپس رسول خدا پرسید آیا برای او نامی نهاده اید ؟ امیر مؤمنان عرض کرد : بر شما در نام او سبقت نمی گیرم آن حضرت نیزفرمود : من هم بر پروردگار خود سبقت نمی گیرم . پس خداوند متعال جبرئیل را نازل کرد و فرمود : از برای محمد پسری متولد شده ، سلام مرا به او برسان و تهنیت و مبارک باد بگوی و بگو که علی نسبت به تو به منزله هارون است نسبت به موسی ، پس او را به اسم پسر هارون نام گذاری نما ... و اسم پسر هارون به زبان عربی « حسن » است .
حديث سيادت در فضيلت امام حسن مجتبي(ع)
رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌اله‌وسلّم) در حدیثی در فضیلت و برتری دو امام و دو سبط طاهر، حسن و حسین‌ (علیهماالسلام‌) می‌ فرمایند: «الحسن والحسین سیّدا شباب اهل الجنّه؛ حسن و حسین دو سرور جوانان اهل بهشت هستند.» سیوطی با شانزده طریق این حدیث را نقل می‌کند.
تِرمذی به سند خود، از ابوسعید خُدری نقل می‌ کند که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌اله‌وسلّم) فرمود: «الحسن والحسین سیّدا شباب اهل الجنّه؛ حسن و حسین دو سرور جوانان اهل بهشت هستند».
ابن ماجه نیز به سند خود، از عبداللَّه بن عمر این گونه روایت می‌ کند: ابن عمر می‌ گوید: رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌اله‌وسلّم) فرمود: «الحسن والحسین سیّدا شباب اهل الجنّه، وابوهما خیرٌ منهما؛ حسن و حسین دو سرور جوانان اهل بهشت‌اند و پدرشان از آن دو بهتر است.»
احمد بن حنبل حدیث سیادت را با سندی دیگر نقل می‌ کند. حذیفه می‌گوید که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌اله‌وسلّم) فرمود: فرشته‌ای از فرشتگان که تا پیش از این [شب ] به زمین فرود نیامده بود، از پروردگارش اجازه خواست تا بر من درود فرستد و مرا بشارت دهد به این که: «انّ الحسن و الحسین سیّدا شباب اهل الجنّه، و انّ فاطمه سیّده نساء اهل الجنّه؛ حسن و حسین دو سالار جوانان اهل بهشت‌اند و فاطمه سرور زنان بهشت است».
حاکم نیشابوری نیز به سند خود از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌اله‌وسلّم) این گونه نقل کرده است که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌اله‌وسلّم) فرمودند: «اتانی جبرییل‌ (علیه‌السّلام) فقال: انّ الحسن و الحسین سیّدا شباب اهل الجنّه؛ جبرییل‌ (علیه‌السّلام) ‌نزد من آمد و عرض کرد: حسن و حسین دو سرور جوانان اهل بهشت‌اند.»
ذهبی در کتاب‌ تلخیص المستدرک‌ این حدیث را صحیح شمرده است. ابن کثیر به سندش از جابر بن عبدالله نقل کرده که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌اله‌وسلّم) فرمود: «من سرّه ان ینظر الی سیّد شباب اهل الجنّه فلینظر الی الحسن بن علی؛ هر کس دوست دارد تا به آقای جوانان اهل بهشت نظر کند، باید به حسن بن علی نگاه کند.».
«حسن خلق» مهمترین ویژگی اخلاقی امام مجتبی(ع) بود
اخلاق نیکو، بخشندگی و سخاوت از جمله خصلت‌هایی است که در همه ائمه اطهار (ع) وجود داشته ولی امام دوم شیعیان در این زمینه از جایگاه خاصی برخوردار بودند و فقرای بسیاری به منزل امام حسن (ع) مراجعه می‌کردند و از خوان کرم ایشان بهره‌مند می‌شدند.
یکی از بارزترین ویژگی‌ها و خصوصیت‌های اخلاقی امام حسن مجتبی (ع) کرامت اخلاقی است؛ کرامت به معنی برخورد مثبت با امور منفی و نادیده گرفتن خطای دیگران است.
با توجه به اینکه زندگی دومین امام شیعیان در مدینه در سخت‌ترین دوران بعد از پیامبر (ص) بود و به ایشان و پدر گرامیشان امام علی (ع) توهین‌های بسیاری می‌شد ولی برخورد امام مجتبی (ع) با توهین کنندگان به شیوه‌ای بود که این افراد معمولاً از عمل خود پشیمان می‌شدند.
زندگی ۴۷ ساله امام مجتبی (ع) با فراز و نشیب‌های فراوانی همراه بود؛ امامت ایشان بعد از شهادت امیرالمؤمنین (ع) در ۲۱ رمضان سال ۴۰ هجری آغاز و به مدت ۱۰ سال ادامه داشت.
دومین امام شیعیان حدود ۶ ماه خلافت مسلمین را نیز بر عهده داشتند که در این دوران معاویه که دشمن سرسخت امام علی (ع) و اهل بیت (ع) بود و طمع خلافت را از سال‌ها قبل در سر داشت به سمت عراق لشکرکشی کرد و توطئه‌های بسیاری برای رسیدن به خلافت مسلمین انجام داد همچنین منافقین که کینه از حضرت علی (ع) را بر دل داشتند در این زمینه معاویه را همراهی کردند.
بنابر آنچه در کتب تاریخی آمده است، دولت امام حسن (ع) با مشکلات مالی روبرو بوده است، از این رو امام حسن مجتبی (ع) نمی‌توانستند به سربازانی تکیه کنند که میل چندانی به جنگیدن نداشتند؛ از سوی دیگر به علت جنگ‌های حضرت امیر با دشمنان بسیاری از سرداران و یاران باوفای اهل بیت (ع) همچون مالک اشتر به شهادت رسیده بودند و عملاً دومین امام شیعیان یاوری برای مقابله با دشمنان در کنار خود نمی‌دیدند.
امام حسن مجتبي (ع) پاسدار غريب و مظلوم دين
دلايل صلح امام حسن (ع)
1-    تکلیف‌گرایی
اگر علت صلح امام حسن(ع) انجام تکلیف الهی باشد؛ بدین معنا که خداوند چنین وظیفه‏‌ای را برای آن حضرت تعیین کرده است، اشکال و شبهه‏‌ای بر صلح ایشان وارد نیست و اگر می‏‌بینیم برخی اشکال‏‌هایی بر آن وارد می‏‌کنند به این دلیل است که سر آن را نمی‏‌دانند.
از سوی دیگر، امامان معصوم(علیهم السلام) حجت خدا بر مردم هستند و از این‏ رو رفتار و گفتارشان حجت است. بر این اساس، صلح امام حسن(ع) عملی است که از سوی حجت خدا انجام شده و قطعا دلایل بسیار مستحکم و متقنی داشته، گرچه دیگران آن را ندانند؛ چنان‏که آن حضرت خود به آن اشاره کرده است.
شیخ صدوق به سند خود از "ابی سعید عقیصا" روایت کرده که گفت: وقتی به نزد امام حسن(ع) رفتم و به آن حضرت عرض کردم: ای فرزند رسول خدا؛ چرا با این‏که می‏‌دانستی حق با شماست، با معاویه گمراه و ستمگر صلح کردی؟
امام فرمود: ای ابا سعید؛ آیا من حجت خدا بر خلق او و امام آنها پس از پدرم نیستم؟
گفتم: چرا.
فرمود: پس من اکنون امام و رهبرم، چه قیام کنم و چه نکنم. ای ابا سعید؛ علت مصالحه من با معاویه همان علت مصالحه‏‌ای است که رسول خدا(ص) با بنی ضمره... و مردم مکه کرد؛ آنان کافر بودند به تنزیل (ظاهر آیات قرآن) و معاویه و اصحاب او کافرند به تأویل (باطن آیات قرآن). ای ابا سعید؛ وقتی من از جانب خدای متعال امام هستم، نمی‏‌توان مرا در کاری که کرده‏‌ام، چه جنگ و چه صلح، تخطئه کرد؛ اگر چه سر کاری را که کرده‏‌ام، برای دیگران روشن و آشکار نباشد. آیا خضر(ع) را ندیدی که وقتی آن پسر را به دلیل سوراخ کردن کشتی کشت و آن دیوار را بر پا داشت، موسی(ع) به کار او اعتراض کرد؟ زیرا سر آن را نمی‏‌دانست؛ اما وقتی علت آن را فهمید، راضی شد و همین گونه است کار من که چون شما سر آن را نمی‏‌دانید، مرا هدف اعتراض قرار داده‏‌اید... 2- حفظ دین‏
در فرهنگ امامان، حفظ دین و احیای معارف اهل بیت(علیهم السلام) محوری‏‌ترین عنصر است. به همین دلیل تشکیل حکومت، قیام، صلح و سکوت آنها همه در جهت حفظ اسلام و احیای سنت شکل می‏‌گیرد. اگر در شرایطی اسلام به واسطه قیام حفظ شود، آنان قیام می‏‌کنند و اگر در مقطعی دیگر سکوت آنها موجب حفظ اسلام شود، سکوت می‏‌کنند، هر چند این سکوت، باعث از دست رفتن حق مسلم آنان شود. امام علی(ع) فرمود: «سلامة الدین احبّ الینا من غیره.».
بر این اساس، یکی از علل مهم صلح امام حسن(ع) را می‏‌توان «حفظ دین» بیان کرد، زیرا وضعیت جامعه اسلامی در شرایطی قرار داشت که ممکن بود جنگ با معاویه، اصل دین را از بین ببرد. مضافا این‏که اوضاع بیرونی جامعه اسلامی نشان می‏‌داد که روم شرقی آماده حمله نظامی به مسلمانان بود.
3-مصالح عمومی‏
رعایت مصالح عمومی، خردمندانه‏‌ترین استراتژی‏ است که از سوی رهبران دل‏سوز و آزادی خواه، به ویژه رهبران الهی اتخاذ می‏‌شود، زیرا آنان هیچ‏گاه مصالح عمومی را فدای مصالح فردی و گروهی نمی‏‌کنند. امام حسن(ع) نیز برای جلوگیری از خون‏ریزی و رعایت مصالح مسلمانان، تن به صلح داد؛ چنان‏که آن حضرت خود فرمودند:
«من صلح را پذیرفتم تا از خونریزی جلوگیری کنم و جان خود، خانواده و اصحاب صمیمی خویش را حفظ کرده باشم.».
4- حفظ شیعیان‏
حفظ شیعیان گرچه از مصادیق مصالح عمومی است، ولی از آن‏جایی که شیعیان، حافظان و پاسداران دین و موالی(تحت سرپرستی) اهل بیت(علیهم السلام) بودند، حفظ آنان از اهمیت ویژه‏‌ای برخوردار بود. شیعیان خاص امیر المؤمنین(ع) اغلب در جمل، صفین و نهروان به شهادت رسیده و گروه اندکی از آنان باقی مانده بودند و اگر جنگی به وقوع می‏‌پیوست، با توجه به ضعف مردم عراق، قطعا امام حسن(ع) و شیعیان متحمل خسارات جبرا‌ن‏‌ناپذیری می‏‌شدند، زیرا معاویه در این صورت آنها را به شدت سرکوب می‏‌کرد. اما صلح آن امام می‏‌توانست آنها را برای شرایطی نگه دارد که در آینده فراهم می‏‌آمد، به طوری که اگر بنا بود خون آنها ریخته شود بتواند بازده مفیدی داشته و جریانی مؤثر در تاریخ به وجود آورد.
حال اگر امام مصالحه نمی‌‏کرد و نتیجه جنگ نیز پیروزی شامیان بود، معاویه با بهانه کردن جنگ، حتی یک نفر از آنان را باقی نمی‏‌گذاشت. گرچه معاویه عهدشکنی کرد و برخی از شیعیان مانند: حجر بن عدی، مرو بن حمق و... را شهید کرد، ولی صلح سبب شد که شیعیان کشته نشوند. از این رو امام حسن(ع) یکی از علل صلح خود را حفظ شیعیان دانست و فرمود:
"نگه‏داری و حفظ شیعه، مرا ناگزیر بر صلح نمود. سپس مناسب دیدم جنگ به روز دیگر محول گردد... ."
5- حمایت نکردن مردم و خیانت فرماندهان‏
تشکیل حکومت و دفاع از آن، به پشتوانه مردمی نیاز دارد. اگر حکومت را به کبوتری تشبیه کنیم که با دو بال به سوی مقصد پرواز می‏‌کند، آن دو بال، مردم و رهبر هستند. در متون اسلامی از رهبر به واژه «امام» و از مردم به واژه «امت» یاد شده است و این، پیوند عمیق آن دو را می‏‌رساند. حکومت بدون مردم، همانند کبوتری بال شکسته است که به هدف نهایی نمی‏‌رسد؛ از این رو در اسلام به مردم سالاری توجه خاصی شده است.
بی‏‌تردید، یکی از علل موفق نشدن امامان معصوم (علیهم السلام) در تشکیل حکومت و یا شکست ظاهری در قیام‏‌ها، همکاری نکردن مردم بود. امام علی(ع) به رغم این‏که حکومت را حق خود می‏‌دانست،. ولی به دلیل نبود استقبال مردم، حکومت تشکیل نداد تا این‏که آنان پس از قتل عثمان به او روی آوردند. به همین خاطر آن حضرت فرمود:
"اگر حضور مردم نبود، افسار خلافت را رها می‏‌کردم.".
بی‏‌گمان یکی از علل اصلی صلح امام حسن(ع) نیز حمایت نکردن مردم از آن حضرت بود. اگر مردم کوفه از او حمایت می‏‌کردند و فرماندهان سپاهش به او خیانت نمی‏‌کردند، حضرت صلح نمی‏‌کرد؛ چنان‏که فرمود:
"به خدا سوگند، من از آن جهت کار را به او سپردم که یاوری نداشتم، اگر یاوری می‏‌داشتم، شبانه روز با معاویه می‏‌جنگیدم تا خداوند میان ما و او حکم کند.".

منبع:
http://wahidkhorasani.com/
https://www.mehrnews.com/news/4920319/
https://makarem.ir/main.aspx?lid=0&mid=254341&typeinfo=23&catid=24220
https://www.isna.ir/news/91102012516/

 

مؤلف/نویسنده/عکاس:
افزودن دیدگاه جدید:

متن ساده

HTML محدود

Image CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید