منزلت حضرت معصومه(س)، را از سخنان خود امام هفتم(ع) میتوان دریافت، آنگاه که حضرت معصومه(س) پاسخ زائران قمی را نوشت و وقتی نگاه امام هفتم(ع) به آن پاسخها افتاد، سهبار فرمود: «فَداها أبوها؛ پدرش فدایش باد.»
از سخنان دیگر امامان نیز مقام والای حضرت معصومه(س) در میان فرزندان امام هفتم(ع) روشن میشود، چرا که فقط درباره زیارت آن بانو فرمودهاند: «فَمَنْ زارَها وَجَبَتْ لَهُ الجَنّّةُ؛ پس هر کس او (فاطمه) را زیارت کند، بهشت بر او واجب میشود.» این مضمون که از امام کاظم(ع)، حضرت صادق(ع)، حضرت رضا(ع)، و حضرت جواد(ع) نقل شده است، درباره هیچیک از فرزندان امام هفتم(ع) نیامده است.
شاهد دیگر بر عظمت آن بانو، ژرفنگری عمیق او به مهمترین مسئله شیعه یعنی امامت امیر مؤمنان علی(ع) است.
حضرت معصومه(س) حدود بیست سال از دوران خلافت مأمون را درک کرد، چرا که آغاز خلافت او از سال ۱۷۰ و پایان آن سال ۱۹۳ بود و حضرت معصومه در سال ۱۷۳ به دنیا آمد. بنیعباس که از نسل عمومی پیامبر اسلام(ص) (عباس بن عبدالمطلب) بودند، از انتساب خود به خاندان رسالت بهرهبرداری تبلیغاتی میکردند و خود را وارث بر حق خلافت میدانستند، اما هارونالرشید بیش از دیگران فریبکاری میکرد. نقل شده است که هارون روزی به زیارت قبر مطهر پیامبر اسلام(ص) رفت و جمعیت فراوانی به استقبال او آمده بودند. او رو به قبر پیامبر کرد و گفت: سلام بر تو ای رسول خدا! درود بر تو ای پسر عمو!
او با این جملات میخواست به مردم بفهماند که خلیفه پسر عموی پیامبر است و نوعی وراثت در کار است. حضرت موسی بن جعفر(ع) که در آن جمع حضور داشت و از اهداف او آگاه بود، با صدای بلند گفت: «السلامُ عَلَیْکَ یا رَسُول الله السلام علیک یا اَبّهَ؛ سلام بر تو ای رسول خدا! سلام بر تو ای پدر!.»
هارون سخت از این سخن ناراحت شد، بهگونهای که رنگش تغییر کرد و بیاختیار گفت: این مایه افتخار است.
هارون سرانجام حضرت را زندانی کرد و مظلومانه او را به شهادت رساند. در این شرایط افرادی باید به مردم بفهمانند که خلافت از طریق نص، وصایت و قرابت، به امیرمؤمنان علی(ع) و اولاد او اختصاص یافته است، نه به هرکس که صرفاً با پیامبر اکرم(ص) نسبتی دارد، چنان که حضرت معصومه(س) این کار را انجام داد.
آن بانو پس از درگذشت هارون به سال ۱۹۳، تا ۲۰۱ که سال رحلت حضرت معصومه است، با خلافت محمد امین و عبدالله مأمون همعصر بود. مأمون کار را به جایی کشاند که به خود حق داد که به حضرت علی بن موسی الرضا(ع) پیشنهاد ولایتعهدی دهد؛ یعنی او خلیفه و امام بر حق از طرف پیامبر است و حق دارد که دیگری را به خلافت یا ولایتعهدی برگزیند. امام هشتم به خوبی مقصود مأمون را میدانست و از اینرو، وقتی که مأمون گفت: «میخواهم خودم را از خلافت عزل و آن را برای تو قرار دهم و با تو بیعت کنم»، حضرت رضا فرمود: «اگر این خلافت از آن تو باشد و خدا برای تو قرار داده، پس جایز نیست که لباسی (خلافتی) را که خداوند بر تو پوشانده، در آوری و به دیگری واگذار کنی و اگر خلافت از آن تو نیست، جایز نیست که آن را به من واگذار کنی؛ در حالی که حق تو نیست.» مأمون گفت: ای پسر رسول خدا! باید این امر (خلافت) را قبول کنی. حضرت فرمود: هرگز من این کار را با رغبت (و اختیار) انجام نمیدهم. مأمون گفت: اگر خلافت را نمیپذیری، پس ولیعهد من باش تا بعد از من به خلافت رسی.»
امام آن را هم قبول نکرد تا تهدید به قتل شد و با شرایطی ولایتعهدی را پذیرفت که آن شرایط نشانه عدم پذیرش ولایتعهدی بود.
در چنین شرایطی باید مدافعان امامت این نکته را بر مردم روشن کنند که خلافت طبق نص و سفارش پیامبر (ص) به امیرمؤمنان(ع) و امامان از نسل او اختصاص دارد. حضرت معصومه(س) چه در دوران هارون و چه در دوران مأمون با نقل احادیث متواتر و قطعی مربوط به امامت و خلافت امیرمؤمنان(ع)، در این زمینه اقداماتی را انجام داد که به نمونههایی اشاره میشود.
حدیث غدیر
یکی از احادیث درباره امامت امیرمؤمنان علی(ع)، حدیث متواتر و قطعی غدیر است که پیامبراکرم (ص) در بخشی از خطبه غدیر فرمود: «ای مردم! من امر خلافت را به عنوان امامت و وراثت در نسل خود تا روز قیامت به ودیعه میسپارم و من ابلاغ کردم آنچه را که مأمور به ابلاغش بودم تا حجت باشد بر حاضر و غایب و بر همه کسانی که حضور دارند یا ندارند، به دنیا آمدهاند یا نیامدهاند. پس حاضران به غایبان و پدران به فرزندان تا روز قیامت برسانند.»
حدیث غدیر را ۱۱۰ نفر از صحابه بدون واسط از شخص پیامبر اکرم(ص) و ۸۴ نفر از تابعین با واسطه نقل کردهاند و جمع زیادی از علمای اهلسنت هم آن را در کتب خویش گرد آوردهاند.
متأسفانه این حدیث خیلی زود به فراموشی سپرده شد، اما همیشه افرادی بودند که این حدیث را به یاد امت آورند. از جمله کسانی که در حساسترین زمان این حدیث را به گوش مردم رساند، حضرت فاطمه معصومه(س) است. بیان این حدیث از سوی حضرت معصومه(س) در دوران خلافت هارون و مأمون که خود را پیشوای بر حق مسلمانان میدانستند، سخت بر ضد آنان بود و در اثبات حقانیت امامت حضرت موسیکاظم(ع) و حضرترضا(ع) بسیار تأثیر داشت و جانانهترین دفاع از امامت به حساب میآمد.
حدیث منزلت
حدیث دیگری که حضرت معصومه(س) در دفاع از امامت و بهویژه امیرمؤمنان نقل کرده، حدیث معروف منزلت است. مرحوم علامهامینی از طبرانی، ابن حیان، جامع ترمذی، مستدرک حاکم، صحیح مسلم، کفایه کنجی، و... چنین نقل کرده است که پیامبر اکرم(ص) در جنگ تبوک علی(ع) را در مدینه جانشین خود قرار داد و این حدیث با عظمت را در شأن او بیان کرد. حضرت معصومه در دفاع از امامت، این حدیث معروف را نیز با همان سند فاطمیات که به فاطمه زهرا(س) میرسد، نقل کرده و فرموده: «أنَسیتُم قَوْلَ رَسُولَ الله... و اَنْتَ مِنّی بِمَنْزِلَةِ هاروُنَ مِنْ موسی، آیا فراموش کردید سخن رسول خدا را... که فرمود: جایگاه تو (علی) نسبت به من، مانند (جایگاه) هارون (در برابر) موسی است.»
حدیث معراج
در شب معراج پیامبر(ص) پیشامدهای مختلفی رخ داد و حدود ۳۰۰۰ مطلب از طرف خداوند به او تعلیم داده شد که بخش مهمی از آن نقل شده است.
حضرت معصومه(س) قسمتی از حدیث معراج را که به ولایت و امامت امیرمؤمنان علی(ع) و برتری شیعیان آن حضرت مربوط است، با توجه به نیاز زمان نقل فرموده است.
آثار محبت اهلبیت(ع)
حضرت معصومه(س) برای ایجاد رابطه عاطفی میان اهلبیت و مردم، در احادیثی به آثار محبت به اهلبیت هم اشاره فرموده است. از جمله از حضرت فاطمه زهرا(س) نقل میکند: «ألا َمَنْ مات علی حُبّ آلِ مُحَمّدٍ ماتَ شَهیداً؛ هرکس با محبت آلمحمد بمیرد، شهید مرده است.» این مضمون در منابع اهل سنت نیز آمده است که به یک نمونه اشاره میشود. زمخشری و جمعی از مفسران اهلسنت از پیامبر اکرم(ص) نقل کردهاند که آن حضرت فرمود: هرکس با محبت آلمحمد(ص) بمیرد، شهید، بخشوده شده، با توبه و با ایمان کامل از دنیا رفته است و فرشته مرگ، بشارت بهشت را به او میدهد و سپس منکر و نکیر به او بشارت دهند. آگاه باشید! هرکس با محبت آلمحمد(ص) از دنیا رود، با احترام او را به سوی بهشت میبرند.
در بخشی از حدیث معراج که از فاطمه معصومه(س) نقل شده است، میخوانیم: «یَحشُرُ النّاسُ کُلُّهُمْ یَوْمَ القِیامَةِ حُفاةً عُراةً الا شیعةُ عَلیٍّ؛ همه مردم با نام مادرشان خوانده میشوند، جز شیعیان علی که با نام پدرانشان خوانده میشوند. پیامبر اکرم(ص) میفرماید: از جبرئیل درباره راز این مسئله پرسیدم، پاسخ داد که چون آنها علی را دوست داشتند، ولادتشان پاک است.» بیان این آثار در آن دوران خفقان میتوانست مردم را بیشتر مجذوب اهلبیت کند.
پاک و مطهر بودن امام
امامان معصوم(ع) علاوه بر طهارت و عصمت روحی، از پاکیزگی جسمانی نیز برخوردار بودند. فاطمه با سند پیش گفته از صفیه عمه پیامبر اکرم(ص) نقل کرده که هنگام تولد امام حسین(ع) من پرستار او بودم. پیامبر(ص) فرمود: «عمه جان! فرزندم را نزد من آور. عرض کردم: ای رسول خدا! من او را پاکیزه نکردهام (و نشستهام). فرمود: عمه! تو میخواهی او را پاک کنی؟ خداوند او را پاکیزه و مطهر کرده است.»
این قضیه ریشه در عصمت اهلبیت(ع) دارد که در قرآنکریم به آن تصریح شده است.
مسافرت به فرمان امام(ع) خویشتن
مسافرت با وسایلنقلیه قدیم آن هم از مدینه به خراسان، برای بانوان کاری بسیار دشوار بود، اما حضرت معصومه(س) در اطاعت از فرمان امام خویش و دفاع بیشتر از امامت در ضمن گفتوگوها و پاسخ و پرسشهای در مسیر مدینه تا قم، به این زحمت طاقتفرسا تن داد.
در تاریخ آمده که حضرت رضا(ع)، نامهای خطاب به خواهرش حضرت فاطمه معصومه(س) مرقوم فرمود و آن را به وسیله یکی از غلامانش به مدینه منوره ارسال کرد. حضرت رضا(ع) به غلامش دستور داد که در هیچ منزلی توقف نکند تا در اندک زمان ممکن آن را به مدینه برساند. آنگاه نشانی خانه حضرت موسی بن جعفر(ع) را برای او بیان فرمود تا از کسی نشانی نپرسد و از نظر امنیتی مشکل ایجاد نشود. غلام، خود را با سرعت به مدینه رساند و نامه امام هشتم(ع)، را به محضر حضرت معصومه(س) تسلیم کرد. آن بانوی امامشناس و مطیع محض امام، به محض رسیدن نامه امام، آماده سفر شد.
دفاع تا مرز شهادت
حضرت معصومه(س) در سال ۲۰۱ هجری درست بعد از یک سال از فراق برادر، با رسیدن نامه امام هشتم(ع)، همراه پنچ تن از برادران به نامهای فضل، جعفر، هادی، قاسم و زید و تعدادی از برادرزادگان و تنی چند از غلامان و کنیزان به سوی خراسان حرکت کردند. هنگامی که کاروان حضرت به ساوه رسید، عدهای از دشمنان اهلبیت عصمت و طهارت(ع) که از این کاروان تبلیغی، وحشت کرده بودند، با اشاره مأمون عباسی راه را بر آنان بستند و در درگیری نابرابری، همه برادران و تقربیاً بیشتر مردان همراه کاروان را به جرم طرفداری از امامت امام بر حق زمان حضرت رضا(ع) به شهادت رساندند. حضرت معصومه(س) از تأثرات و تأملات پیش آمده و بنا بر قولی در اثر مسمومیت به سختی بیمار شد، به نحوی که از ادامه سفر بازماند و به ناچار به سوی قم حرکت کرد. او در قم، ۱۷ روز بیشتر زندگی نکرد و در دهم ربیعالثانی ۲۰۱ با رضایت از اینکه در راه اطاعت امام خویش چنین رنجی را تحمل کرده، دارفانی را وداع گفت.
منابع: کتب انوار المشعشعین و بحارالانوار و ensani.ir