به مناسبت سالگرد شهادت دومین شهید محراب؛
سید اسدالله مدنی در سال ۱۲۹۲ در روستای دهخوارقان از توابع شهرستان آذرشهر متولد شد. پدرش آقا میرعلی از طریق مغازه بزازیِ واقع در بازارچه آذرشهر، تامین معاش میکرد. دو سال قبل از کودتای اسفند ۱۲۹۹ رضاخان علیه احمد شاه قاجار، مادرش را در چهار سالگی از دست داد.
خواندن و نوشتن را در حد ابتدایی در مکتبخانه طالبیه تبریز آموخت. با مرگ پدر در سال ۱۳۰۹ مسئولیت تأمین معیشت نامادری و سه خواهر و برادر به گردن این جوان ۱۶ ساله افتاد. سیداسدالله با کار در مغازه بزازی پدر خرج خورد و خوراک خانواده پنج نفره اش را تأمین کرد.
با سر و سامان گرفتن وضعیت معیشتی خانواده تصمیم به ادامه دادن درس گرفت. در پی این تصمیم علاقهمندی خود به درس طلبگی را نشان داد و برای خواندن دروس مقدمات حوزوی نزد میرزا محمدحسن منطقی و میرزا محسن میرغفاری از علمای آذرشهر رفت و برای ادامه تحصیلات عالیه حوزوی به مدرسه فیضیه قم سفر کرد.
اساتید سیداسدالله در قم آیتالله سیدمحمد حجت کوهکمری از مراجع ثلاثه و اساتید فقه و اصول و آیت الله سید محمدتقی موسوی خوانساری بود. ایشان درس خارج را از آیتالله سید عبدالهادی شیرازی، آیتالله سیدمحسن حکیم و آیتالله خویی آموخت. چهار سال نیز نزد سیدروح الله موسوی خمینی در دروس فلسفه، عرفان و اخلاق درس آموزی کرد و در سال ۱۳۲۲ در سن ۳۰ سالگی به زیارت خانه خدا رفت و از آنجا به حوزه علمیه نجف اشرف سفر کرد.
هوشیاری سرشار، متانت و خوش رویی همیشگی از ویژگیهای منحصر به فردی بود که سیدالله جوان با داشتن آن در کوتاه ترین زمان ممکن، توجه ویژه اساتید حوزه علمیه نجف را به خود جلب کرد. با مجوز آیتالله سیدمحسن حکیم، مدیر حوزه علمیه نجف اشرف اجازه تدریس در دروس کفایه، رسایل، مکاسب و درایه را گرفت و خود به یکی از بزرگان حوزه علمیه نجف تبدیل شد.
پس از برگشت به ایران در سال ۱۳۴۹ در سخنرانیهای مختلف به مبارزه با پهلویِ پسر پرداخت که این مسئله موجب دستگیری و تبعید ایشان به کنگان شد. او در تبعید به بیماری سل ریوی مبتلا شد. رژیم پهلوی از بیم رحلت ایشان به وحشت افتاد و بیماری ایشان را برای کاستن از فشار روحانیون بهانه کرد و در سال ۱۳۵۱ سیداسدالله را از کنگان به دره مرادبیک در حوالی همدان تبعید کرد.
شهید آیتاللّه مدنی از جمله مجاهدان غیوری بود که نخستین فعالیت سیاسی و اجتماعی اش را، ستیز با فرقه بهائیت قرار داد. به گواه اسناد تاریخی، رضاخان برای سرکوب اسلام و شیعه در ایران، بستر قدرت گرفتن بهائیان در ایران را با سپردن پستهای کلیدی فرهنگی و سیاسی به آنان تقویت کرد. تا آنجا که در زمانی کوتاه سرمایه داران بهایی در استان آذربایجان به خصوص در اطراف تبریز، نیروگاههای برق را خریداری کردند. با اطلاع آیتالله مدنی از موضوع، سخنرانی های افشاگرانه و منع خرید و فروش با بهائیان را در دستور کار قرار داد و سرانجام موفق به بیرون کردن سرمایه داران بهائی از آذرشهر تبریز شد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، از سوی امام به عضویت مجلس خبرگان قانون اساسی درآمد. پس از آن به امامت جمعه موقت همدان منصوب شد. او در نخستین دوره انتخابات مجلس خبرگان رهبری شرکت کرد و موفق شد به نمایندگی از مردم همدان به این مجلس راه یابد.
بعد از مدتی به پیشنهاد برخی انقلابیون برای سر و سامان دادن نابسامانیهای ناشی از اقدامات تفرقه افکنانه حزب خلق مسلمان، آیتالله اسدالله مدنی با حکم امام خمینی به امامت جمعه شهر تبریز منصوب شد.
در حوادث تبریز اختیار کمیتههای انقلاب در دست حزب خلق مسلمان بود. ایشان بعد از انتصاب به امامت جمعه تبریز تلاش فراوانی کرد تا به اوضاع آشفته سیاسی و اجتماعی تبریز سر و سامان دهد و موفق شد شهر را آرام کند. او سپس به همدان برگشت اما چند روزی از مراجعه ایشان به همدان نگذشته بود که حادثه ترور آیتالله سیدمحمدعلی قاضی طباطبائی اتفاق افتاد. آیتالله قاضی طباطبایی پس از اقامه نماز مغرب و عشاء در مسجد و در راه بازگشت به منزل توسط گروهک تروریستی فرقان ترور شد.
امام خمینی بار دیگر طی حکمی، آیتالله سیداسدالله مدنی را به نمایندگی خود و امامت جمعه شهر تبریز منصوب کرد و توانست به فتنه حزب خلق مسلمان به طور کامل پایان دهد.
حزب خلق مسلمان جایگاه نماز جمعه تبریز را به آتش کشید و از برگزاری نماز جمعه تبریز جلوگیری کرد اما آیتالله مدنی با بر تن کردن کفن در پیشاپیش جمعیت نمازگزار تبریز حرکت کرد. او گفت: «تا من زنده ام و در این شهر نماینده امام هستم نماز جمعه را برگزار میکنم.»
سرانجام ۲۰ شهریور ۱۳۶۰ بعد از اتمام نماز ظهر جمعه کنار ایستاد تا حجتالاسلام میرزا نجف آقازاده، یکی از روحانیون تبریز سخنرانی کند. با پایان سخنرانی او، آیتالله مدنی در محراب نماز قرار گرفت تا نماز عصر را شروع کند که مجید نیکو، عضو گروهک تروریستی منافقین با تظاهر به پرسیدن سؤال شرعی خود را به ایشان نزدیک کرد و ضامن نارنجک دستی را کشید و با بغل کردن آیتالله، خود و ایشان را منفجر کرد. در پی این حادثه تروریستی حدود ۲۰ - ۳۰ نفر نیز مجروح شدند که برای مداوا به بیمارستانهای تبریز منتقل شدند.
حجتالاسلام سیدمحمدعلی آلهاشم، نماینده ولیفقیه در استان و امام جمعه تبریز، شهید مدنی را اسوه تقوا، پرهیزگاری و ولایتمداری دانست و گفت: این عالم مجاهد افتخار اسلام، کشور، استان و آذرشهر است، چرا که ذوب در ولایت بود و جان خود را در این راه فدا کرد.
وی افزود: مسیر ولایت مستقیم است و آیتالله مدنی این راه را تا پایان ادامه داد. منافقان کوردل وجود با ارزش چنین عالم بزرگی را تحمل نکردند و او را مانند جدش امیرالمؤمنین علی(ع) در محراب عبادت به شهادت رساندند. شخصیت کمنظیر آیتالله مدنی هم در زمان حیاتش هم در وقت شهادتش برای اسلام ارزشمند بود. امروز اطاعت از امام خامنهای مانند اطاعت از امام خمینی واجب است و این راه را شهید مدنی به ما آموخت که هر زمان ولایتمدار باشیم.
آلهاشم با اشاره به توطئههای مختلف دشمنان برای نابودی انقلاب اسلامی، ادامه داد: دشمنان کشورمان را تهدید نظامی میکنند، اما مهمترین راهبرد تهدید استکبار، شبیخون فرهنگی است. مردم و مسئولان باید در برابر تهاجم فرهنگی دشمنان مقاومت کنند تا ارزشهای اسلامی حفظ شود.
آیتالله محسن مجتهدشبستری، نماینده سابق ولیفقیه در آذربایجانشرقی، با تأکید بر اینکه آیتالله شهید مدنی از پیروان واقعی امام خمینی(ره) بود، اظهار کرد: این عالم مجاهد به مصداق سخن شهید آیتالله سیدمحمد باقر صدر، ذوب شده در امام خمینی(ره) بود همانگونه که امام راحل(ره) در اسلام ذوب شده بود.
وی شهادت آیتالله مدنی در محراب نماز را نشانهای از عظمت شخصیت این عالم انقلابی بیان کرد و گفت: حیف است که چنین انسانهایی به مرگ طبیعی بمیرند و اجر و مزد رسالت و جهاد این گونه انسانها ایجاب میکند که با شهادت از دنیا بروند. این شهید هر سه امتیاز علم، تقوا و جهاد را داشت و از نظر علمی صاحبنظر و دارای معلومات بالای حوزوی بود و علاوه بر آن معلم تقوا، اخلاق و مجاهد در راه خدا و نیز از فضلا و طلاب انقلابی بود که برای حمایت از مجاهدان در راه خدا، بخش زیادی از کتابهای خود را برای کمک به شهید نواب صفوی فروخت تا مقدمات این جهاد را فراهم سازد.
مجتهدشبستری ادامه داد: قلب لبريز از عشق و شعف به معارف اسلامی آیتالله مدنی را واداشت كه سالها در جوار بارگاه فاطمه معصومه(س) ماندگار و از محضر بزرگان دانش فقه، اصول و فلسفه بهرهمند شود. سيد اسدالله مدنی در مدتی كه در اين شهر بود در پای درس آيتالله حجت كوه كمری و آيتالله سيد محمدتقی خوانساری حاضر میشد و روزبهروز به اندوختههای علمی خود میافزود و با شرايط سخت اقتصادی و فقر مالی آن عصر حوزه علميه قم، در دروس خود پيشرفت قابل توجهی میکرد.
وی گفت: سيداسدالله مدنی چهار سال در محضر امام خمينی حضور يافت و از دروس فلسفه، عرفان و اخلاق ايشان بهره فراوان برد و همين درس نيز موجب شد که امام را در مقام عمل بالاتر و برتر از مرز علم بيايد و عشقش به ايشان فزون يابد. پس از گذراندن درسهای مقدماتی حدود چهار سال به تحصیل دروس منقول در محضر امام(ره) مشغول شد و این کلاسها مقدمهای شد تا وی بتواند اهداف والا و انقلابی خویش را در کنار بنیانگذار انقلاب اسلامی دنبال کند.
مجتهدشبستری تصریح کرد: آیتالله مدنی پس از مدتی برای گسترش گنجینه دانش خویش رهسپار نجف اشرف شد و در مدت حضور در این مکان مقدس همه تلاش خود را برای استفاده از علم و دانش بزرگانی همچون آیات عظام محمدباقر حکیم، سیدابوالحسن اصفهانی و عبدالهادی شیرازی به کار بست و افزون بر تکمیل تحصیلات عالی، آموزش در سطوح مختلف را آغاز کرد. این عالم ربانی به دستور آیتالله حکیم، کرسی تدریس لمعه، رسایل، مکاسب و کفایه را به عهده گرفت. به تدریج این سمت او را در زمره استادان مشهور حوزه علمیه نجف اشرف قرار داد و با تلاش های شبانه روزی در راه دستیابی به علم و معرفت به مقام اجتهاد نائل شد.
وی اظهار کرد: پس از به ثمر رسیدن قیام ملت ایران به رهبری امام خمینی(ره) در بهمن ۱۳۵۷ خورشیدی وی فصل دیگری از مبارزههای خود را برای پاسداری از آرمانهای ارزشمند اسلامی آغاز کرد و با دعوت مردم همدان از این عالم فرهیخته، او امامت جمعه این شهر را برعهده گرفت و پس از مدتی به مجلس خبرگان قانون اساسی راه یافت. همچنین پس از شهادت آیتالله قاضی طباطبایی از طرف امام خمینی(ره) به عنوان نماینده ولیفقیه و امام جمعه شهر تبریز برگزیده شد. آیتالله مدنی در جبهههای نبرد علیه رژیم بعث عراق نیز برای تقویت روحیه رزمندگان حضوری فعال داشت و در کنار رزمندگان اسلام به مبارزه میپرداخت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، آیتالله مدنی از سوی مردم همدان به نمایندگی مجلس خبرگان انتخاب شد و بعد از شهادت آیتالله قاضی طباطبائی از سوی امام خمینی(ره) به سمت امام جمعه و نماینده امام در تبریز منصوب شد.
عضو مجلس خبرگان رهبری ادامه داد: تلنگر شهید آیتالله مدنی در نطق سال ۵۹ در مجلس خبرگان هشدار تکاندهندهای برای شخصیتهای مطرح و انقلابیون آن زمان بود که امروز عمق آن را بیشتر درک میکنیم. ایشان گفت که در ماجرای یوسف و زلیخا در قرآن کریم وقتی زلیخا از عیبگیری زنان مصر باخبر شد آنان را به ضیافتی دعوت کرد و به دست آنان کارد و ترنجی داد و در میان مهمانی به یوسف دستور داد که وارد ضیافت شود، آمدن یوسف همان و بریده شدن دست زنانی که ملامتگر زلیخا بودند. این شهید بزرگوار از پشت همان تریبون ادامه داد که آقایان! نکند در محشر و قیامت محمدرضا پهلوی جلوی ما را بگیرد و بگوید دیدید شما هم وقتی دستتان ترنج دادند، دستتان را بریدید و مثل من کاخنشین و طاغوتی شدید. این چهره نورانی اسلامی، عمری را در تهذیب نفس و خدمت به اسلام و تربیت مسلمانان و مجاهده در راه حق علیه باطل گذراند و از چهرههای کمنظیری بود که به حد وافر از علم و عمل و تقوا و تعهد و زهد و خودسازی برخوردار بود.