شهید محمود تاج‌الدین؛ حافظ و قاری خوش‌خوان
۱۴۰۰-۰۷-۱۷
شهید محمود تاج‌الدین با همراهی مادرش، از کودکی شروع به حفظ قرآن می‌کند. او در کنار انجام فعالیت‌های فرهنگی و ورزشی، در جلسات قرآن به تلاوت آن هم با صوتی خوش می‌پرداخت و خوش‌خلقی از جمله ویژگی‌ شاخص این شهید بود.
شهید محمود تاج‌الدین؛ حافظ و قاری خوش‌خوان

شهدای دوران دفاع مقدس، همگی عاملان به آموزه‌‌‌های قرآن بوده و سیره اهل بیت(ع) به ویژه سالار شهیدان اباعبدالله الحسین(ع) را سرلوحه طریق جاوید خود قرار داده بودند، اما در صف اول این مبارزات، قاریان خو‌ش‌خوان و حافظان آیات قرآن کریم نیز  حضور داشتند که نه‌ تنها جسم خود را در خدمت به وطن وقف کرده بودند، بلکه با صدای خود نیز روحی دیگر به رزمندگان می‌بخشیدند. در روز پنجشنبه یاد می‌کنیم از شهید محمود تاج‌الدین ...

او در یکی از روزهای سال ۴۹ در تهران به دنیا آمد. پدرش معمار بود. محمود از دسترنج مردی ارتزاق کرده بود که با دست‌های پینه بسته، عشق به خوبی‌ها را معماری می‌کرد. بی‌شک در چنین خانواده‌هایی که رزق حلال، نماد ایمان راستین آنان است، مردانی بزرگ پرورش می‌یابند.

محمود هم از این قاعده مستثنی نبود. او در سال اول ابتدایی در دبستانی در خیابان شهید آیت محله‌ نارمک، تحصیل می‌کرد. بعد از مدتی به خاطر شغل پدر به اهواز نقل مکان می‌کنند و بعد از دو سال به تهران باز می‌گردند.

علاقه‌ محمود به مسائل مذهبی، ناشی از گذشته وی در خانواده بود. محمود با سن کمی که داشت، به گواه بسیاری از دوستان و اقوام، فراتر از سن خود فکر می‌کرد. صبوری، خوش‌خلقی و احترام به پدر و مادر از ویژگی‌های بارز ایشان بود. نقطه تحول محمود تاج‌الدین زمانی بود که پا به جبهه گذاشت. وی به معنای واقعی کلمه، عاشق شهادت بود. تک تک خاطرات شهید، گواه این موضوع است که او عاشقانه از خدا شهادت می‌خواست. سخت‌ترین دوران ایشان از زمان پذیرفتن قطع‌نامه تا زمان شهادتش بود.

حفظ قرآن

استاد قرآن محمود، مادرش است، محمود از کودکی شروع به حفظ قرآن می‌کند. در سن هفت‌سالگی موفق به حفظ قرآن می‌شود. در صبحگاه‌های مدرسه قرآن می‌خواند. محمود تابستان‌ها هنگامی که همراه با خانواده‌‌ به روستا می‌رفت، برای بچه‌های روستا، قرآن تدریس می‌کرد. وی شب‌ها در پشت‌بام، فانوسی را کنار خود می‌گذاشت و قرآن تلاوت می‌کرد و مراقب بود مبادا همسایه‌ای از نور چراغ اذیت شود.

او در زمینه‌های ورزشی نیز فعال بود. محمود علاقه خاصی به مسجد رفتن، حضور در بسیج و نماز جمعه داشت و با صوت زیبای خود در این مکان‌ها به قرائت می‌پرداخت و در این مسیر در مسابقات سراسری یزد، قاری ممتاز شناخته شد. در مدرسه نیز جزو شاگردان ممتاز بود. در سن ۱۳سالگی به زبان انگلیسی تسلط یافت و به راحتی مکالمه و تدریس می‌کرد. از این جهت وقتی در پادگان امام حسین(ع) بود، برای پاسداران آنجا زبان انگلیسی تدریس می‌کرد.

وقتی پدر شهید در جبهه بود، نامه‌ای از طرف مادر محمود به دستش می‌رسد، در آن نامه نوشته شده بود که محمود سه روزه اعتصاب غذا کرده است و می‌خواهد به جبهه بیاید. پدرش مرخصی می‌گیرد و به تهران می‌آید و وقتی دلیل غذا نخوردن را می‌پرسد، محمود می‌گوید: اگر شما شهید شوی حضرت زهرا(س) و امام حسین(ع) شما را شفاعت می‌کنند، برادرهایم را هم همینطور، ولی من چکار کنم و در جواب حضرت زهرا(س) چه بگویم.

پنجشنبه///

محمود بالاخره به پایگاه بسیج می‌رود که به جبهه اعزام شود، اما فرمانده پایگاه قبول نمی‌کند، در نهایت او در بهداری مشغول می‌شود. بعد از ۱۰ روز محمود اصرار می‌کند که برای جنگیدن به جبهه آمده است و نمی‌خواهد در بهداری بماند. یکی از فرماندهان یگان دریایی که با پدرش آشنا بود، قبول می‌کند که محمود در یگان دریایی مشغول به کار شود. محمود نوجوان ۱۳ ساله هم مشغول آموزش غواصی می‌شود.

مجروحیت و شهادت

در خاطرات او هست که در منطقه عملیاتی، کفش محمود در برف جا مانده بود و برای اینکه از گردان عقب نیافتد، با پای برهنه ادامه مسیر داده بود و پایش تاول زده بود.

او در جریان عملیات والفجر ۸ فاو، شیمیایی شده و بعداز ۲۵ روز در بیمارستان بقیة الله(عج) تهران بستری می‌شود. هنگامی که خانواده محمود برای عیادت وی به بیمارستان مراجعه می‌کنند، صورتش آنقدر سیاه شده بود که آنها با سه بار گشتن در بین مجروحین نتوانسته بودند او را شناسایی کنند. سرانجام در ۵ مرداد ۱۳۶۷ به درجه رفیع شهادت می‌رسد.

بخشی از وصیت‌نامه شهید محمود تاج‌الدین

«دیگر زمان سکوت و خاموشی به سر آمده دیگر زمان آن رسیده است که سینه‌هایمان، قلبهایمان و تمامی وجودمان را در مقابل دسیسه دشمنان اسلام سپر کرده و تمامی توان خود را در جهت حفظ اسلام به کار بندیم، دیگر زمان آن شده است که پرچم لا اله الا الله را بر فراز بلندترین قلل عالم به اهتزاز درآوریم و با همت یکدیگر و به یاری خدا ریشه ظلم و فساد را خشکانده و نهال نوپای عدل و داد را با خون گرم خویش آبیاری نماییم و انشاء الله که در جهت انجام این وظیفه مهم الهی پیروز باشیم.

اما سخنی با خانواده‌ عزیزم:

پدر و مادرم، که ۱۷ سال تمام، شب و روز وقت و بی‌وقت، گاه و بیگاه از برای تربیت و شکوفایی فرزندان سعی و کوشش نمودید، می‌دانم که غم از دست دادن فرزند بسیار مشکل است، اما آن هنگام که مسئله حفظ اسلام و احیای سنت پیامبر(ص) در میان باشد دیگر هیچ چیزی نباید مانع از انجام وظیفه باشد و باید با دل و جان در راه تحقق آرمان‌های الهی حرکت نمود.

عزیزان من، آن روز که خداوند متعال به واسطه لطف و کرم خود، این بنده گناهکار را به این جهان وارد کرد، در حقیقت امانتی در نزد شما قرار داد و بدانید که اکنون زمانی رسیده است که باید این امانت را به صاحب اصلی‌اش یعنی خدا برگردانید.

آری خداوند متعال بندگان خویش را در هر مرحله‌ای مورد آزمایش قرار می‌دهد و بدانید که این نیز امتحانیست که برای شما در نظر گرفته شده است و ان‌شاءالله که از زیر بوته آزمایش با سرافرازی کامل خارج شوید. عزیزان من مبادا از شهادت فرزند خود ناراحت شوید و صبر و تحمل خود را از دست بدهید. بدانید که منافقان و از خدا بی‌خبران در کمین اعمال شما قرار دارند و از کوچکترین حرکت شما بزرگترین سوء‌استفاده‌ها را می‌نمایند. در شهادت فرزند خود هرگز و هرگز و هرگز گریه و زاری و ناراحتی به خود راه ندهید، و هرگاه غم و غصه بر شما غلبه نمود و خواستید گریه کنید فداکاری‌ها و رنج‌ها و مشکلات آقا امام حسین(ع) در واقعه جانسوز کربلا را مد نظر آورده و به یاد مظلومیت این امام عزیز و ظلم و ستم‌هایی که بر خاندان امامت وارد آمد، گریه کنید.

بدانید که وقتی امام حسین(ع) در واقعه جانسوز کربلا و در راه تحقق بخشیدن به آرمان‌های الهی از جان و مال و همه چیز خود گذشته و در انتها نیز خود را فدا نمود دیگر حجت بر همه ما تمام است و جای هیچ گونه تردید و درنگ نمی‌ماند که حفظ و نگهداری اسلام تنها و تنها با ریخته شدن خون پیروانش امکان پذیر است».

مزار شهید محمود تاج‌الدین در گـلزار شـهدای بهشت زهرا، قـطعـه ۴۰، ردیـف ۴۴، شـماره ۱۱ قرار دارد.

شهید محمود تاج‌الدین؛ قاری خوش‌خوان و حافظ قرآن

 

مؤلف/نویسنده/عکاس:
منبع:
https://iqna.ir/fa/news/4002791
افزودن دیدگاه جدید:

متن ساده

HTML محدود

Image CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید