آستان نیوز، به مناسبت فرا رسیدن سالروز ولادت باسعادت حضرت زهرای مرضیه(س) و به منظور بررسی برخی از اوصاف و القاب ایشان که سبک زندگی اسلامی را در خود نهفته دارد با حجتالاسلام والمسلمین مرتضی وافی، کارشناس و سخنران مذهبی و رئیس بنیاد بینالمللی صحیفه سجادیه گفتگویی ترتیب دادهاست که در ادامه مشروح آن تقدیم حضورتان میشود:
چرا حضرت فاطمه(س) به زهرا شهرت دارند و این ویژگی حضرت بر عالم خلقت چه تاثیر و تاثری داشته است؟
از مهمترین نامهای حضرت فاطمه(س)، زهرا است بخشی از این ویژگی به خلقت نور و مقام نورانی حضرت صدیقه طاهره(س) باز میگردد، روایاتی که درباره خلقت معصومان(ع) و حضرت فاطمه(س) وجود دارد، نشان میدهد، پیش از خلقت زمین و آسمان، و پیش از خلق آدم ابوالبشر(ع) نور اهل بیت عصمت و طهارت(ع) و محور آلالله(ع) یعنی حضرت فاطمه(س) آفریده شده است؛ در یکی از روایات از پیامبر اکرم(ص) سوال میشود: فاطمه(س) چگونه خلق شد؟ حضرت رسول(ص) میفرمایند: فاطمه(س) دو هزار سال قبل از خلقت آدم(ع) خلق شد؛ مجدد اصحاب پرسیدند: مگر فاطمه(س) بشر نیست؟ حضرت(ص) پاسخ دادند: فاطمه(س) حوریه بشری است مجدد سوال شد: چگونه و فاطمه(س) در کجا بود و چه موضعی در خلقت داشت؟ ... پیامبر(ص) در تعبیری عجیب میفرمایند: در جایگاهی در سراپرده عرش الهی جا داشت! اصحاب میپرسند: غذا و رزق و روزی او چه بود؟ پیامبر خدا(ص) فرمودند: تسبیح و تمحید و تحلیل و تقدیس ... یعنی رزق و قوت فاطمه(س) در خلقت نوریاش این چنین بوده است.
علاوه بر این، از امام صادق(ع) درباره کیفیت ولادت مادرشان حضرت فاطمه(س) سوال شد و حضرت(ع) در پاسخ فرمودند: وقتی فاطمه(س) آفریده شد و نور فاطمه(س) روی زمین در آغوش خدیجه کبری(س) با آن کیفیت و عظمت ولادت قرار گرفت، ایشان به چهار زن بهشتی سلام کرد و آنها را به اسم صدا زد و به وحدانیت خدا و رسالت پدرش، پیامبر(ص) و وصایت و امامت همسرش، علیبن ابیطالب(ع) شهادت داد، در ادامه روایت است که: نوری از او ساطع و صادر شد که وارد بر خانههای مکه شد و مکه را روشن کرد... در ادامه روایت آمده است: این نور شرق و غرب عالم را روشن کرد ... فرشتگان و آسمانیها به دیگران ولادت فاطمه(س) را بشارت میدادند و نوری را دیدند که تا پیش از آن، چنین نوری را ندیده بودند.
حضرت صدیقه کبری(س) علاوه بر زهرا و فاطمه، به مبارکه نیز شهرت دارند و از القاب ایشان مبارکه است، چرا دختر نبی اکرم(ص) را مبارکه میخوانیم؟
بله، علاوه بر زهرا(س) که از نور و نورانیت گرفته میشود، لقب دیگر حضرت فاطمه(س)، مبارکه است، بدین معنا که در وقت ولادت خود، مایه برکت شد و آسمانیها به هم تبریک میگفتند، زنان بهشتی وقتی فاطمه(س) را در آغوش حضرت خدیجه(س) قرار دادند، گفتند: خدا برکت را در او و نسل او قرار داده است و به واقع زهرای مرضیه(س) معدن خیرات و برکات است.
چرا یگانه بانوی عالم هستی(ع) را طاهره و مطهره میخوانیم؟ راز شهرت ایشان به این دو وصف و لقب چیست؟
مرحوم آیتالله علامه میرجهانی در کتاب «جنه العاصمه در تاریخ ولادت و حالات حضرت فاطمه (س)» راجع به طاهره و مطهره سه معنا آورده است، اولاً ایشان را طاهره و مطهره میداند چون خطاب زنان بهشتی این بود که ای خدیجه! فاطمه(س) را بگیر که او مطهره است، دوم طاهره است یعنی از نسل پاک و پاکیزه متولد شده است پدری همچون رسول خدا(ص) که در روایات دارد، امام صادق(ع) فرمودند: عدهای از اهل قریش نزد جد ما رسول خدا(ص) آمدند و سوال کردند: تو بعد از همه انبیاء متولد شدی چطور بر آنها برتری داری؟ حضرت رسول(ص) در پاسخ آنها فرمودند: زمانی که خدا برای اقرار به توحید و ربوبیت شهادت خواست اولین کسی که به ربوبیت و وحدانیت حضرت حق اقرار کرد، من بودم و من به این اقرار سبقت گرفتم از این رو، خدای متعال من را به همه انبیاء برتری داد... علاوه بر این، مادر حضرت زهرا(س) یعنی خدیجه کبری(س) نیز مقاماتی بالا دارند، دو جمله درباره ایشان بر همه تعاریف و فضایل برتری دارد؛ پیامبر(ص) فرمودند: وقتی شب معراج خواستم به زمین بازگردم از برادرم جبرئیل پرسیدم آیا خواستهای داری؟ پاسخ داد: بله وقتی به زمین بازگشتی سلام خدا و منِ جبرئیل را به خدیجه(س) برسان! این حاجت و خواسته جبرائیل روح الامین از مقامات بالای حضرت خدیجه(س) حکایت دارد. دوم جملهای است که رسول خدا(ص) به عمّار فرمودند: عمّار! به خدیجه بگو خدای متعال هر روز مکرر(چندین بار) نزد کرام ملائکه (برترین فرشتگان) به تو مباهات میکند! لذا یک معنای طاهره و مطهره آفرینش از چنین ریشه پاک و طاهری است.
معنای سوم طاهره و مطهره این است که حضرت زهرا(س) مصداق آیه شریف «إِنَّما یُرِیدُ اَللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ اَلرِّجْسَ أَهْلَ اَلْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً» یعنی اهل بیت(ع) بنابر اراده الهی از هر رجس و پلیدی به دور هستند؛ به عبارت دیگر، اگر فاطمه زهرا(س) را صدیقه میدانیم برای آن است که چیزی از کذب در آن وجود قدسی راه ندارد، به دلیل این طهر و طاهری به اراده الهی است که هیچ نقصانی در فکر و اراده و گفتار و فعل آن حضرت(ع) وجود دارد چون ایشان هم عصمت فکری دارند و هم عصمت عملی.
چرا حضرت فاطمه زهرا(س) در میان چهارده معصوم محور هستند؟ چه شواهد دینیای در این باره وجود دارد؟
درباره محوریت بی بی دو عالم(س) در میان معصومان(ع)، سه شاهد در متون دینی داریم؛ یکی صلوات معهوده حضرت(س) که اساتید گفتند: اگر کسی خواست طلب خیر کند و به قرآن تفال بزند، این صلوات معهوده را بفرستد: «اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ» یعنی خدا را به این انوار مطهره و قدسی قسم بدهیم نوری که بقیهالله الاعظم(عج) پس از ظهور با خود میآورد و محور این قسمها حضرت فاطمه(س) هستند.
ذکر دوم، حدیث شریف کساء است که در آن خداوند در معرفی اهل بیت(ع) میفرماید: «فَقالَ عَزَّوَجَلَّ هُمْ اَهْلُ بَیتِ النُّبُوَّةِ وَ مَعْدِنُ الرِّسالَةِ هُمْ فاطِمَةُ وَ اَبُوها وَ بَعْلُها وَ بَنُوها» یعنی عالم همه به اذن این افراد است و محور این معصومان(ع) حضرت فاطمه(س) هستند که همه چیز عالم به اذن الله در اختیار آنها است. متن سوم زیارت معهوده و شریفه حضرت زهرا(س) است؛ این سه دستورالعمل یعنی صلوات، مداومت بر حدیث کساء و انس با یکی از زیارات حضرت فاطمه(س) محور بودن یگانه بانوی عالم(س) در میان معصومان(ع) را ثابت میکند چون در هر سه جا فاطمه(س) محور است.
سرّ راضیه و مرضیه بودن یگانه بانوی عالم(س) چیست؟
حضرت فاطمه(س) را راضیه و مرضیه میخوانیم چون هم خودش بر محور رضای حق حرکت کرد و هم خدا از او راضی است و خدا از کسانی که بر مدار و در طریق او حرکت کنند، راضی میشود. این راضیه و مرضیه شدن در درگاه الهی و رسیدن به نفس مطمئنه راهش سه تعبیر در زیارت حضرت زهرا(س) است: موقن یعنی حرکت همراه با یقین، ایمان به ولایت آن حضرات(ع) و اینکه بدانیم سعادت در طریق و از طریق آنها است بدانیم آنها ناظر و شاهد بر اعمال ما هستند، از در خانه آنها خوبیها بالا میرود و هر چه خیر است از ناحیه آنها صادر میشود و سوم التزام به طاعت آنها یعنی بدانیم چه خواستهاند و چه گفتهاند و اطاعت کنیم. همه محبتها، ارادتها و توسلات و توجهات باید به التزام در عمل و اطاعت از آنها ختم شود، چون به قول شاعر «به هوس راست نیاید، به تمنا نشود/ کاندر این راه بسی خون جگر باید خورد».